خدا لعنت کند طالبان و امریکا را
بیگانگان غیر مجاز، به خصوص افغان هایی که مجوزی برای حضور در ایران ندارند، به اندازه ای در استانهای مرکزی ایران زیاده شده اند که مقامات پلیس می گویند بیشترین تعداد بازداشت متهمان، از جمعیت آنهاست.
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان قم در این رابطه می گود: "بیشترین آمار جرم و جنایت منتشره از قم متعلق به اتباع بیگانه است."
غلام حیدر حیدری نسبت به اعتماد بیش از حد مردم به اتباع بیگانه، هشدار داده و می گوید: "بسیاری از همشهریان محترم قمی از محدودیتها و شرایط ویژه قانونی اتباع بیگانه کم اطلاع و یا بی اطلاع هستند و همین امر زمینه زیاده خواهی اتباع را بیشتر میکند."
این مقام انتظامی تاکید می کند: "در شش ماهه اول سال 90، 9 هزار و 334 نفر از تبعه خارجی به دلایل عدم رعایت مسائل قانونی در قم دستگیر شدهاند."
پلیس می گوید 557 نفر این متهمان به دادسری قضایی معرفی شده اند. به گفته حیدری "به این نتیجه رسیده ایم، بیشترین آمار بیکاری، مشکلات اخلاقی، جرم های اجتماعی، مخاطرات فرهنگی، انواع باندهای فساد و.. ریشه در حضور غیر قانونی این مهمانان ناخوانده دارد و اگر اتباع خارجی غیر مجاز از استان قم خارج شوند درصد بالایی از جرائم در این استان کاهش پیدا خواهد کرد."
استانهای شرقی، جولانگاه مجرمان خارجی غیر مجاز
به جز قم، امنیت برخی از استانهای مرکزی کشور از جمله تهران نیز تحت تاثیر حضور مجرمان بیگانه قرار گرفته است. هفته گذشته، یازده نفر از افغانهای ساکن تهران، با ربودن نوجوان 14 ساله ای که پس از ساعات درس، در کنار خیابان سبزی می فروخت، به او تجاوز کردند. این نوجوان به دلیل شدت آسیب، جان باخت.
در استانهای شرقی کشور نیز مشکلات امنیتی مربوط به اقامت اتباع بیگانه خصوصا افغانها و پاکستانی ها، سالهاست مطرح است. در استان کرمان، همیشه یکی از دغدغه های مسئولان انتظامی و امنیتی، برخورد با مجرمان افغانی است که دیده شده در برخی موارد به عنوان قاتل و آدمربا، امنیت شهروندان را به خطر انداخته اند.
استانداری کرمان اعلام کرده تنها در این استان، 100 هزار افغانی به صورت غیرمجاز زندگی می کنند که به دلیل نداشتن اوراق هویت، در صورت ارتکاب جرم، قابل شناسایی و تعقیب نیستند.
گزارش های فراوانی از آدم ربایی و تجاوز این اشخاص در استان های شرقی کشور منتشر شده است. اتباع بیگانه غیرمجاز، علاوه بر آنکه در جرایمی مانند موادمخدر، قتل و آدمربایی دست دارند، در تکدی گری و زشت کردن چهره شهرها و روستاها نیز فعالند. حضور متعدد اتباع بیگانه غیر مجاز در شهرهای مختلف کشور، باعث از میان رفتن احساس آرامش در شهروندانی شده که خود را اسیر سماجتهای آنان می بینند و چاره ای ندارند به جز اینکه روی خود را به طرف دیگر بگیرند و از کنار ماجرا عبور کنند.
http://oneiran.mihanblog.com/page/1
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: سه شنبه 92/2/17::: ساعت 7:27 عصر
هرباشند? سرزمین ما بی هیچ تردیدی افغانستانی است ولی ملیت هم? آنها افغان= پشتون نیست !
| تنظیم تذکر? الکترونیکی با پیش نویس ملیت افغان برای همه باشندگان کشور، یک عمل فاشیستی وغیر واقعبینانه دررابطه با هویت حقیقی اقوام وملیت های مختلف درین سرزمین است، که هیچ انسان با وجدانی، در تحت هیچ نوع شرایطی نمیتواند با آن موافق باشد، مگراینکه هیچ نوع ارزش واحترامی به هویت ملی ومردمی خود هم قایل نباشد .
فاشیستها بد ترین دشمنان هویت ملی انسانها در روی زمین اند که، همیشه ازملیت وافتخارات ملی خود حرف میزنند ولی در عمل از آن هم صرف بخاطر نیل به اهداف فاشیستی وقدرت طلبانه بهره برداری نموده، وکوچکترین اعتنایی به ارزش های انسانی واعتبارات ملی هیچ قوم وتباری ندارند، حتی قوم وقبیل? که خود بدان تعلق دارند .
اگر ایشان از ارزش هویت ملی بمثاب? یک نماد تکاملی انسان وجوامع انسانی آگاه میبودند وبه آن احترام میگذاشتند، هیچگاهی در راه نفی هویت ملی وانسانی دیگران قدم نمیگذاشتند. ایشان به دارندگان هویت های ملی مختلف یورش میبرند زیراکه هیچ درکی از مفهوم واقعی هویت ملی برای خود وقبیل? خود ندارند .
این سرزمین به نام افغانستان ویا هرنام دیگری که یاد شود، طبیعتاً وطن وزادگاه مشترک تمامی باشندگان آن است، که هر یکی ازساکنین این حدود جغرافیاوی، صرفنظر از تعلق قومی، قبیلوی، نژادی، مذهبی، زبانی، سمتی وغیر? خود، ناگزیراز منسوب بودن باآن، بعنوان وطن وزادگاه خویش بوده وخودرا تبع? این وطن مشترک میدانند. ولی هم? آنهایی را که در آن حیات بسر میبرند، با هیچ منطقی نمیتوان با نام وهویت انحصاری یکی از اقوام وملیت های ساکن درآن منتسب ساخت وافغان نامید. زیرا که کلم? افغان معرف هویت وتعلق اتنیکی بخش معین وشناخته شد? باشندگان افغانستان است که، ازاواسط قرن هژدهم میلادی تا امروز حاکمیت سیاسی کشورمارا در اختیار خود داشته،و پشتون نیز نامیده میشوند .
در رابطه با وجه اشتراک واژه های افغان وپشتون که مطلقاً معادل همدیگر بوده ومعرف گروه معینی از باشندگان نواحی کوه سلیمان ودیگر مناطق اطراف آن، با ویژگی های نژادی، زبانی وفرهنگی مختص بدانها میباشد، هیچ شک وشبه? وجود ندارد. مراجعه به منابع مختلف تاریخی وجغرافیاوی از زمانه های دور تا به امروزحکم به صحت این ادعا وتعلق داشتن این دو نام برای مردم واحد را داشته، وهیچ فردی از پشتون های ساکن دو طرف خط دیورند هم حاضر نیستند که از افتخار تعلق این واژه ها نسبت بخود منصرف گردیده، یکی از این واژه ها را برای تعریف هویت حقیقی خود بر گزیده ودومی را از آن خود بحساب نیاورند .
قیام قبایل غلجایی تحت زعامت میرویس خان هوتکی وساقط سازی دولت شاه حسین صفوی، توسط شاه محمود هوتکی هم، در اکثریت منابع تاریخی گذشته وحال با کلم? افغان تعریف گردیده وندرتاً از کلم? پشتون ذکری به عمل آمده است .
با مراجعه بتاریخ تثبیت میگردد که، لشکر معیتی محمود هوتکی جهت تسخیر ایران، تر کیبی از پشتونها؛ تاجیکها، ازبیکها وهزاره هاوغیره است که این خود نشان دهند? کثیرالقومی بودن وموجودیت هویت های پا برجا ودیرین? اقوام مختلفی درین حدود جغرافیاوی، منجمله شهر قندهار واطراف آن در آن زمانه هاست، که خیلی هاهم طبیعی وپذیرفته شده میباشد. چنانچه شاد روان میر غلام محمد غبار در جلد اول افغانستان در مسیر تاریخ چنین مینگارد که :
« شاه محمود در سال 1721 با 28 هزار عسکر پشتون وازبک وهزاره وتاجیک ویک توپخان? ضعیف زنبورک………از راه کرمان روبه جانب ایران حرکت کرده وبعد اشغال بم وکرمان راه اصفهان را در پیش گرفت.»ج اول صفح? 324
شکل گیری نخستین دولت افاغنه تحت زعامت احمد خان ابدالی، در بخش خراسان امپراطوری نادر شاه افشارهم بیشترینه با کلم? افغان مشخص میشود تا پشتون، تا این که درزمان نواس? احمد شاه ابدالی، شاه شجاع، نام کشور عمداً براساس پلان وپروژه های استعماری انگلیس، مسما به افغانستان گردید. تا جاییکه مدارک تاریخی گواهی میدهند، خود شاه شجاع هم با این نامگزاری مخالف بوده است، ولی در برابراراد? انگلیس ها در نهایت تسلیم میگردد. چنانچه ما این حقیقت را با مطالع? کتاب( واقعات) شاه شجاع که بقلم خودش نگارش یافته بهتر وواضحتر درک کرده میتوانیم .
به همه حال تبدیل نام این سرزمین به نام افغانستان، در اوایل قرن نوزدهم میلادی، نخستین قدم شوم ونا مقدسی بود که، در جهت بهره برداری های نفاق افگنانه ، واستخدام قبایل پشتون برعلیه دیگر باشندگان کشور، توسط انگلیس ها برداشته شد .
ولی تاریخ نشان میدهد که، با وجود اینهمه حوادثی که درین سرزمین اتفاق افتاد، تا آخرین دهه های قرن بیستم میلادی هویت های مستقل اتنیکی هر یکی از اقوام وملیت های ساکن کشور ما، کمتردر معرض دگر گون سازی عمدی وپلان شد? دولت ها قرار داشت .
در آن دوره ها اهداف مدعیان دولت داری در کلیه اشکال آن معطوف به تسخیر قدرت سیاسی وحاکمیت دولتی در کشور بود که، آنهم مطلقاً شکل قبایلی ورقابت های ذات البینی قبایل حکمران سدوزایی، بارکزایی ومحمد زایی را بخود میگرفت، که حتی پشتونها رامنحیث مجموع شامل نمیگردید .
البته تلاشهای زمامداران قبایلی وقبایل وابسته بدانها ، در جهت تسخیرمناطق مختلف کشور، وبدست آوردن مالکیت زمین های حاصل خیزمتعلق به اقوام وملیت های دیگر که ، دراکثر حالات منجر به ایجاد شرایط ناگوار کوچ های اجباری با پاکسازی های قومی وحشتناکی گردیده است ، جانب اقتصادی وسیاسی قضیه میباشد که، هیچگاهی موضوع تبدیل ومسخ هویت دیگر اقوام وملیت ها را بگون? دولتی آن که از زمان شاه امان الله خان به بعد بصورت پلان شد? آن آغاز یافت ،شامل نمیشود .
در زمان شاه امان الله هم ،هرچندی که، افراد وگروه هایی وجود داشته اند که، آرزوهای پشتونیزه کردن کشور را با استفاده از نام افغان در نظر داشته وخواهان عملی ساختن آن با استفاد از فرصت بودند، چنانچه واحد پول کشور را از روپی? کابلی به افغانی ونوشته های روی اسکناس هارا هم که تا آن زمان فقط بزبان پارسی بود به پشتومبدل نمودند، که تنظیم نظامنامه های پشتو وناقلین اولین گامها درین راستا محسوب میگردد، ولی عملاً تا جاییکه دیده میشود، حتی در پول های رایج آن زمان هم موجودیت اقوام وملیت های مختلف با داشتن زبان های مختلف عملاً منعکس گردیده وروی اسکناس ها به زبان های مختلف دری، پشتو، اوزبیکی، اردو، فرانسوی وغیره ارزش هر یکی نگارش یافته است .
چنانچه در یکی از مقالاتی که تحت عنوان( سرنوشت پول کاغذی در افغانستان) از منبع بانک نوشت به نشر رسیده چنین میخوانیم :
(تا سال 1307 خورشیدی که پایان عمر حکومت امانی بود، پنج نوع اسکناس 5 افغانی، سه نوعا اسکناس 10 افغانی و دو نوع اسکناس 50 افغانی دیگر منتشر شد .
نوشته های این پولها که تا پیش از آن فقط به زبان فارسی بود، به سه زبان فارسی، پشتو و فرانسوی افزایش یافت .
همچنین در شماری از اسکناسهای دوره امانی، ارزش هر پول، افزون بر زبانهای فارسی و پشتو، به زبانهای ازبکی و اردو نیز نوشته شده بود .)
در تذکره های نفوس دوره های مختلف تا زمان جمهوری داؤد خان، نیز تا جاییکه دیده میشود، ستونی بنام قوم ویا ملیت وجود دارد که، با وجود سوء استفاده ها از بیسوادی مردم ونوشتن افغان بصورت اتوماتیک وبی پرسان در برابر کلم? قوم وملیت برای اکثریت بیسواد جامعه، از جانب مامورین توزیع تذکره، ما عملاً می بینیم که ، هیچ کسی جرأت ندارد علناً در برابر تعلق قومی وملی هیچ فردی که آگاه بر چگونگی این حقیقت باشد، قرار گرفته وملیت کسی را خلاف خواست او افغان بنویسند. طی همین دوره ها بودند عد? کثیری از مردم آگاه که با تلاش وایستادگی در تذکر? نفوس، هویت خودرا مطابق با واقعییت درج واز کلمات ازبیک، تاجیک، هزاره وغیره استفاده نموده اند .
سیاست پشونیزه کردن کشور در زمان نادرشاه وبعد از آن ، کاملاً به سیاست منظم دولتی مبدل وتا امروزهم تعقیب میشود، وکلم? افغان با تکیه بر نام کشور یگانه متکای آن بحساب میرود .
شنیدن اسم افغان، بصورت طبیعی پشتون هارا با تمامی مشخصات زبانی، فرهنگی ونژادی آنها معرفی میدارد، که این تعریف به هیچ عنوانی در برگیرند? سایرباشندگان کشورما شده نمیتواند. ولی حاکمیت های قبایلی قرن بیستم درافغانستان، بااستفاد? سوءازنام فعلی کشور(افغانستان)، سیاست پشتونیزه سازی سرتاسرکشوررا هدف قرار داده، وهمواره تلاش نموده اندکه، نیرنگ (هر کسی که درافغانستان زندگی میکند افغان است) را بکار بسته، وهویت حقیقی افراد وابسته به اقوام وملیت های مختلف کشورراکه، در طول تاریخ در کنار هم زیسته ودارای هویت های پابرجا وتعریف شد? تاریخی واجتماعی خودمیباشند،عملاً مخدوش، واز آن به نفع اکثریت سازی افغانها = پشتونها، واضمحلال وجود حقیقی دیگراقوام وملیت ها استفاده نمایند.
طوریکه فوقاً اشاره نمودیم هدف قبیله سالاران حاکم درافغانستان از رجوع به سیاست فاشیستی پشتونیزه سازی سرتاسر کشوربا استفاده از کلم? افغان، اولاً تدارک یک اکثریت مورد نیازبرای پشتون ها، درجهت مشروعییت بخشیدن به حاکمیت انحصاری وتک ملیتی مصیبت بارایشان درین سرزمین است، وثانیاً هم فراهم سازی زمینه های اضمحلال ونابود سازی تدریجی سایر اقوام وملیت های ساکن این حدود جغرافیاوی که، هر یکی از آنها دارای تاریخ، فرهنگ، زبان ودیگر ارزش های افتخارآفرین انسانی در گذشته وامروز زندگی خودبوده، وطی هزاران سال درین سرزمین زیسته، وآنرا مهد پیدایش، رشد وامرارحیات خود و آباء واجداد خویش بحساب میآورند.
در رابطه با موضوع اکثریت واقلیت اقوام وملیت های موجود درافغانستان هم، آنچه که واضح وغیر قابل انکار است، همانا فقدان اکثریت مطلق هیچ یکی از آنها در شرایط فعلی میباشدکه، واقعییت اقلیت بودن عملی وعینی تمامی اقوام وملیت هارا، با حضور چهار اقلیت بزرگ پشتون، تاجیک، هزاره وازبیک به نمایش میگذارد. بهترین دلیل اثبات این مسأله هم، همین نتایج حاصله از آخرین انتخابات پارلمانی کشور، وترکیب فعلی پارلمان باحضورنمایندگان منتخب هریکی از اقوام وملیت های موجود درین سرزمین است که، برای اولین بار، آنهم بصورت نسبی نمایندگان هرملیت با انتخاب افراد وابسته بدان ملیت چانس انتخاب خودرا بحیث نمایند? پارلمان کشورحاصل، در نتیجه کاخ اکثریت سنتی واستبدادی پشتون سالاران را درین مرجع قانون گزاری ویران گردید، وپارلمان کشوربرای اولین بارازانحصاراکثریت های تحمیلی وتقلبی قبیله سالاران نجات یافت.
هر چندی که قبول این واقعییت برای عظمت طلبان وقبیله پرستان سخت عذاب دهنده وغیر قابل قبول است، ولی حقیقت همین است که ما همین اکنون در برابر آن قرار داریم! وتلاش های مذبوحان? قبیله سالاران هم از گذشته های دورتا به امروز، درجهت تحقق بخشیدن به آرمان های شوم عظمت طلبانه وانحصار گران? ایشان، با همه رنگها ونیرنگ هاییکه ریختند، هیچگاهی موفق به تغیر هویت حقیقی هیچ ازبیک، هزاره ویا تاجیک نشده ، باوجود درج افغان بودن جبری در تذکر? تابعیت ایشان، آنان همچنان هویت تاریخی و طبیعی خود را در نهاد وطبیعت خود محفوظ ومتعلق به ملیت خود باقی مانده اند.
ولی اصل مسأل? حقوق انسان ها منجمله حقوق ملی وقومی آنها که شامل داشتن حق وحراست هویت، فرهنگ، زبان، مذهب، رفاه وعدالت اجتماعی، حقوق وآزادی های مدنی، امکانات رشد اقتصادی، مشارکت درحیات سیاسی جامعه وغیره میباشد، درنظام های دموکراتیک ومبتنی بر عدالت اجتماعی، هیچگاهی بااصل های عددی وکمی اقلیت واکثریت بودن نه، بلکه بااستناد به حقوق معیاری انسان، ومستحق بودن هر فرد انسان از آن حقوق اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی مورد محاسبه وارزیابی قرارگرفته، کم ویا زیاد بودن گویندگان یک زبان، دارندگان یک نژاد ومعتقدین کدام مذهب در رابطه با بر خورداری ایشان از حقوق انسانی ایشان کدام تأثیری را دارا نمیباشد.
ملیت معرف هویت انسانی وحق طبیعی هر انسان در کر? زمین است که، با هیچ بهانه وعنوانی نمیتوان آنرا از فرد یا گرهی سلب نمود، وافغان قلمداد کردن اجباری مجموع مردم افغانستان هم واضحاً یک اقدام جنایتبار فاشیستی از جانب دولت مردان قبایلی امروز در کشور است که حاصل آنهم جز تفرقه وسوء اعتماد دربین مردم چیز دیگری را نمیتواند ببار بیاورد.
اکثریت واقلیت دموکراتیکی که در نظامهای مردمسالاروانتخاباتی جهان جاری است ، عبارت است از اکثریت واقلیت های اقناعی وآگاهان? انسانها دررابطه با مسایل روزمره ومهم زندگی اجتماعی وسیاسی ایشان، بدور از محاسبات قومی، قبیلوی، زبانی، سمتی، مذهبی، نژادی، جنسیتی، صنفی وغیره که ، هیچگونه وجه مشترکی با این این طرز دید های عقبگرایانه وقرون اوسطایی از اکثریت واقلیت در کشور ما ندارد.
البته طرد مفکور? اقلیت واکثریت در دین مبین اسلام هم یک ونیم هزار سال پیشتر ازامروز با نزول سور? متبرک? (التکاثر) درقرآن کریم صراحت بیچون چرای خودرا حاصل نموده است که خاموشی تیکه داران بزرگ دین همچون آقایان سیاف، حکمتیار، ربانی، مجددی، محسنی ودیگران درین رابطه سخت مای? تعجب من است که، چه چیزی ایشان را بی تفاوت دربرابر این شربزرگ در جامع? ما ساخته وهیچگاهی حکم قرآن را دررابطه با بدعت اکثریت طلبی قبیله پرستان به اطلاع مسلمین نمیرسانند، مگر اینکه خود آن عالی جنابان معتقد حقانیت این بدعت بزرگ در جامع? ما باشند ودوام آنرا بسود موجودیت خود بحساب گیرند!!!!!.
به همه حال!
بکارگیری این سیاست اغواگران? فاشیستی در جهت اضمحلال هویت حقیقی اقوام وملیت های مختلفی چون هزاره، تاجیکها، ازبیک ها، تورکمن ها، پشه ای ها، بلوچ ها، نورستانیها، ایماقها، قرقیز ها، قزاقها، قزلباشها، اویغورها، عربها، هندوها، سیکهه ها، تاتار ها، مغول ها، پامیری ها وغیره با استفاده از نام کشور که، دقیقاً ازهفتم ماه می در سال 1839 میلادی براساس خواست واراد? استعماریون انگلیس وتوافق سران قبایل پشتون، خصوصاً شهزاده های مزدور وبی کفایت سدوزایی، بارکزایی ومحمد زایی، به افغانستان مسما گردیده، طی چند ده? اخیر، عواقب شومی را حوال? زندگی روز مر? مردم این کشور، درکلیه عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی آن نموده است که مهمترین آن، همانا اخلال تثبیت کمیت نفوس هر واحد قومی وملیتی کشورنظر به شعاع وجودی آنها، باشکل دهی یک اکثریت مصنوعی برای پشتونها درادار? احصائیه وثبت احوال نفوس مملکت با استفاده از نام افغان، ومحروم سازی افراد وابسته به سایر اقوام وملیت ها، ازکلیه حقوق سیاسی، اقتصادی، زبانی، فرهنگی ایشان میباشد.
درحالیکه این اقدام افغان سازی مجعول وغیر عقلانی قبیله سالاران ، بجز ازایجاد یک اکثریت دروغین وجعلی نا پایداربرای پشتونها، در جهت دست یابی قبیله سالاران به اهداف قدرت طلبان? مقطعی ایشان، هیچ حاصل دیگری را باخود نداشته وندارد، بد ترین عوامل سرطانی نفاق وبی اعتمادی را در بین باشندگان این سرزمین ایجاد، وجامعه را عملاً بدو قطب متضاد ودایما درستیز، پاسداران هویتهای پابرجای قومی وملیتی، ودشمنان هژمونیست وانحصار طلب ایشان منقسم نموده ومینماید که، تداوم آن مسلماً جامع? بحران زده وشدیداً آسیب پذیر افغانستان را، به آتشفشانی ازبدترین کشمکش های ذات البینی هویت طلبی وهویت ستیزی درمقلابله باهم مبدل، و در لهیب آتش آن آخرین نشانه های امید بخش اتحاد وهمبستگی مردم ما، درجهت سیر بسوی تشکیل ملت ودولت واحد در یک جامع? دموکراتیک به خاکستر مبدل خواهدشد.
چنانچه واقعییت این مسأله را در تجزی? سودان ما همین چندی پیش شاهد بودیم که زاد? موجودیت وتداوم علاج ناپذیرچنین برخورد های غیر انسانی وغیر عقلانی عظمت طلبانه وتبعیض آلود در جامع? سودان بود.
در جامع? امروزی افغانستان هم دیگر دوران حاصل دهی چنین درخت های بد حاصل وشوم سپری گردیده ومیو? نحس گیاه هرز? عظمت طلبی ونژاد پرستی، با هر حیله ونیرنگی هم که ماست مالی شود، بجزاز بحران اعتماد وترویج بیشتراز پیش نفاق، هیچ عاید دیگری را نصیب هیچ یکی از اقوام وملیت های موجود در افغانستان نمیسازد. مگر اینکه تجرب? سودان را در افغانستان تکرار وزنجیر اسارت ملی را در افغانستان متلاشی وملیت های دربند را از قید اسارت فاشیسم وقبیله سالاری بدینوسیله نجات بخشد.
درینجاست که مردم افغانستان باید است، از آقای کرزی وتیم افغان ملتی او بپرسند که، چاپ و تنظیم این تذکره های نفوس الکترونیکی راکه، به زبان غلط وغیر گرامری پشتو وپیش نویس جبری ملیت افغان برای همه، با مصرف ملیونها دالر، تهیه وآماد? توزیع نموده اند، چه منظوری بجز از تحقق همان آرزوهای نا تمام پشتونسالاران کهنی همچون نادرشاه وبرادران فاشیست او، سردار محمد داؤود، محمد گل مهمند، حفیظ الله امین، سلیمان لایق، ملا محمد عمر وصد های دیگر دارند؟؟؟ که باری ایشان نیز با استفاده از نام افغان خواسته بودند که هویت های جداگان? قومی وملیتی مردم این کشوررا نابود، وجام? پشتونیزم را در لفاف? افغان وافغانیت تن پوش این خلق های بلا کشیده سازند که هر گز هم موفق نگردیدند.
آقایان کرزی، امیرزی ، فاروق وردگ، زاخیل وال ودیگر اعضای دولت قبیلوی بی خاصیتی که بجزاز فاشیسم ونژاد پرستی ومزدور منشی، هیچ بر نام? دیگری در دستور کار خود ندارید، واقف باشید که این کشور ویران برای علاج زخم های دیرینه وناسور شد? خود، به داروهای دیگری غیر از این زهر کشند? تبعیض وتفرقه اهدا شده از جانب شما بنام( دافغانستان اسلامی جمهوریت تذکری تابعیت) نیازدارد، تا هزاران بدبختی بجا مانده از زمانه های دور تاامروزرامدوا نموده وکشوررا از چنگ هیولای جهل،فقر ونفاق برای همیش نجات بخشد.
ولیکن رجوع فوق فاشیستی شما به تنظیم این سند نفرین وافتراق، آنهم درین شرایط حساس، وآشوب زد? کشور ما که همه روزه صد ها تن از هموطنان ما، به اشکال مختلفی جان های شیرین خودرابه اثر بمب وراکت های اهدا شده از جانب نیروها حافظ صلح یا آیساف وجنایات تروریستی نیرو های طالب والقاعده از دست داده ومتباقی کسانی هم که زنده اند هر لحظ? از زندگی خودرا در انتظار مرگ های نا بهنگام واسارت در پنجه های هیولای فقر وگرسنگی به سر برده وهیچ امیدی به فردا ندارند، فقط گویای اوج ستمبارگی وعوام فریبی در منش وکردار شماست که، در نبود هیچ بر نام? سالم دولتداری خواهان فریب دادن جامعه، حتی خلق پشتون بجای نان، مسکن، تحصیل، دوا ودرمانگاه وغیره نیازهای زندگی، با این وسایل کثیف واغوا کننده بوده وهیچ مسئولیتی رادربرابر تاریخ امروز وفردای کشور احساس نمی نمایید.
شما میخواهید که از آب خون آلود دریای زندگی امروزی مردم ما ماهی های طلایی رویا های فاشیستی خودرا شکار نموده وخودرا به قهرمانان افسانوی خلق پشتون مبدل سازید. ولی آگاه باشید که خلق نجیب پشتون هم همانند دیگر خلق های کشور هیچ نیازی به این بازی های بی شرمانه ونفاق افگنان? شما ها ندارند وخود بودن بی غل وغش حق دایمی وهمیشگی آنهاست که، نباید این آرزوی شگوفایی طبیعی انسانی را در کنار دیگر باشندگان کشور، با تزریق زهر برتری جویی وعظمت طلبی درذهن ایشان، برای همیشه به بیراهه کشید.
کارت الکترونیکی تابعییت با ملیت افغان بزرگترین دشمن وحدت ویک پارچگی مردم افغانستان است، پس بیایید همه باهم ازهر طریقی که ممکن باشد بر علیه آن مبارزه نموده ومانع توزیع آن از جانب دولت مزدور وریا کار کرزی وتیم افغان ملتی او شویم.
با آرزوی نابودی شئونیسم ونژادپرستی افغان ملتی ها وشرکای آنها در افغانستان
منبع: http://www.junbesh.net/?p=1807
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/2/14::: ساعت 8:53 عصر
پیام ستر جنرال عبد الرشید دوستم رهبر ،
بنیانگذار حزب جنبش ملی اسلامی و عضو رهبری جبهه ملی افغانستان
به مناسبت هجدهمین سالروز شهادت استاد عبد ا لعلی مزاری
بسم الله الرّحمن الرّحیم ///
آن روزگاری را که همه باهم و با آرزوهای بزرگ رهایی از بی عدالتیها ،در جهت رسیدن بیک زندگی عادلانه و دور از توهینها و تحقیرهای جاری در زندگی مردم خود بنامهای اوزبیک ،هزاره ،ترکمن و غیره ،با هدف رسیدن به یک زندگی باهمی و دور از برتری طلبیها ، با دیگر هممیهنان خود آغاز به مبارزه نمودیم هر گز فراموشم نمی شود
بازیهای ناهنجار و دور از تصوری به پیش آمد ، و ما همه متحمّل صدماتی گردیدیم که ،برای مان غیر قابل پیش بینی ولی از جانبی هم کاملا طبعی بود .
زیرا هنوز جنبش عدالت خواهی مردم ما به مرحله? بلوغ خود نرسیده بود ، و ما داشتیم از مشکلترین امتحان زمان ،که همانا تعیین اهداف مبارزاتی بصورت دقیق و علمی و فراهم سازی زمینههای عینی و ذهنی مبارزه بخاطر رسیدن به آن هدفهای مقدس بود به سختی عبور میکردیم !
مردم تازه از بند رفته ما در آن مرحله? غرق در احساسات پاک و بی آلایش خود بودند ،و تصور مینمودند که دیگر دوران همه بدبختیهای ایشان تمام شده و دیگر هیچ کسی ایشان را بخاطر قوم ،مذهب ،نژاد و غیره آنها توهین و تحقیر نخواهد کرد
اما واقعیت چیز دیگری بود مردم پاک اندیش ما از نیرنگهای که دشمنان داخلی و خارجی آزادی و عدالت در حال طرح و عملی نمودند آنها قرار داشتند ،بیخبر بودند .
مداخلات کشورهای همسایه ،تلاشهای همه جانبه و انحصار گران از هر طرف ، کم تجربه گی و محافظه کاریهای عده از سیاست مداران دوران مقاومت ،منجر به شکل گیری جنگهای ناخواسته ، و در نهایت ظهور طالبان با تهاجمات ویرانگر ایشان در سرتاسر کشور شد .و تلاشهای ما در جهت خنثی سازی آن بنابر عوامل زیاد داخلی و خارجی بی نتیجه ماند .
استاد بزرگوار ما جناب عبد ا لعلی مزاری با نامردی تمام از جانب آن غداران جانی تاریخ یعنی طالبان مظلومانه به شهادت رسید و جویهای خون جاری شد و هزاران انسان بیگنأه اعم از مرد و زن ،خورد و بزرگ ،پیر وجوان صرفا به جرم اوزبیک بودن ،هزاره بودن و ترکمن بودن به شهادت رسیدند .تاکستانهای منطقه پروان و کاپیسا یکجا با مردم آن به آتش کشیده شد ،و مجسمههای باستانی بامیان به توپ بسته گردید .
انسان سرزمین ما یکجا با کوه ،دشت و درههای آن در معرض انتقام بی امان دشمنان حق? و عدالت قرار گرفت
اینها همه آن درسهای تکاندهنده تاریخ بودند که به مردم ما داده شد و ایشان اکنون این درسها را نیک آموخته اند و باید است بدانند که امروز و فردا چه باید کرد
ایجاد و شکلگیری جبهه ملی افغانستان با پیشاهنگی جناب حاجی محمد محقق ،احمد ضیا مسعود و شخص خودم ،که با برنامه غیر متمرکز سازی نظام سیاسی کشور و انتخابی نمودن ارگانهای محلی قدرت دولتی عملی گردید ،الهامی از آرمان بزرگ شهید مزاری و شهدای گلگون کفن حزب وحدت اسلامی افغانستان و حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان در راه ایجاد یک نظام عادلانه سیاسی و غیر متمرکز در مطابقت با نیازهای واقعی مردم افغانستان ، و برون رفت از زندان نابرابریهای قومی درین کشور
ما امیدوار آنیم که این حرکت بزرگ و تکاملی تاریخ یعنی ایجاد جبهه ملی افغانستان ،از جانب تمامی حلقات اشتراک کننده و برپا دارنده آن با صداقت و قاطعیت ،در همبستگی کامل و خدشه ناپذیر دنبال گردیده، و منتج به نتایج رهایی بخش تمام مردم کشوراز قید نابرابریها و بی عدالتیها گردد .
با استفاده ازین فرصت یکبار دیگر به همه مردم افغانستان و خلق شهید پرور هزاره روز شهادت استاد عبدا لعلی مزاری را تسلیت گفته از بارگأه ایزد یکتا اتحاد و همبستگی آگاهانه تمام مردم کشور را در جهت خاتمه دهی به بی عدالتیها استدعا
مینمایم .باز هم به شما دوستدارن و پیروان شهید مزاری میگویم که خون شهید مزاری چراغ راه مبارزاتی تمامی خلقهای محکوم و انسانهای مظلوم سرزمین ما در امروز و فردا است و شهادتش هرگز به معنی عدم حضور واقعی او در جمع ما نیست.او و دیگر شهدا در هر لحظهای با ما اند به شرط آنکه ما انسانهای در قید حیات اندیشه و باور آن بخون خفتگان را پاسداری نماییم و رهنمود مبارزاتی خویش قرار بدهیم .
امیدوارم که گردانندگان جبهه ملی افغانستان در همبستگی با مردم مظلوم و ستمدیده سرتاسر کشور از آرمانهای عدالت خواهانه شهید مزاری بر بنیاد یک دولت غیر متمرکز و فراگیر پاسداری نموده و تا فیروزی نهایی و سرنگونی تمامیت طلبان و انحصار گران با هم متّحد و یکپارچه باقی بماند .
ادامه نابرابریهاتعصبات ،مظالم به نفع هیچ فردی از هیچ گرو ه و قومی در افغانستان نیست ،پس بیاید همه باهم برای تامین عدالت و برابری سرتاسری در افغانستان مبارزه نماییم .
روح شهید مزاری و تمامی شهدای راه حق? و عدالت شاد و قرین سعادت الهی با د
ستر جنرال عبد الرشید دوستم بنیان گذار و رهبر حزب جنبش ملی اسلامی
و عضو موسس رهبری جبهه ملی افغانستان
منبع: http://www.junbesh.net/?p=1672
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/2/14::: ساعت 8:50 عصر
حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: ما که در عالم تنها زندگی نمیکنیم، ما مشکلات ملی، منطقهای و بینالمللی داریم، اینها را باید عاقلانه حل کنیم، تولی و تبری باید با مسئله امنیت جمع شود، این یک کار سیاسی و اجتماعی است.
به گزارش جماران، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی روز هفدهم فروردین ماه در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، به تفسیر آیات ابتدایی سوره مبارکه احزاب پرداخت و گفت: سوره مبارکه احزاب در مدینه نازل شد و عناصر محوری آن مسائل حکومتی و سیاسی است، تشریح و تأسیس نظام و ارتش اسلامی و پایگاه اقتصاد اسلامی در سورهای مدنی مطرح است، در سوره مبارکه احزاب از مرجوفون نام برده شد، مرجوفون کسانی هستند که خبرهای رجفهدار، لرزه دار و اراجیف را به جامعه انتقال میدادند، خبری که پایه و اساس ندارد رجفهدار است، این اخبار جامعه را ناآرام میکند. در این سوره پنج بار «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ» آمده که نشان از اهمیت مسئله است که گاه مسائل نظامی و مسائل خانوادگی است که این مسائل خانوادگی بعدها میتواند منشأ بسیاری از خطرها شود، والا مسائل خانوادگی در حدی نیست میفرماید «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ» این نشان میدهد که از این بیت خطری دامنگیر جامعه میشود، یا میفرماید «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى?» چنانچه جنگ جمل از این خانه برخاست.
پیامبر حتی یک بار به بتها فحش نداد
وی با اشاره به آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّـهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِین إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا» اظهار داشت: باید دانست که تأسیس و تشکیل حکومت کار آسانی نیست، «یَا أَیُّهَا» ندا برای تنبه و از غفلت درآوردن یا برای تذکر و نشان دادن حساس بودن این مطلب است، در جریان یا ایها النبی این نشان از حساس بودن موضوع است، در هیچ جای قرآن خداوند اسم حضرت را مورد خطاب قرار نمیدهد، آنجا که اسم حضرت را نظیر سوره آلعمران یا فتح یاد میکند برای آن است که به مردم بفهماند وجود آن حضرت سمتی به نام رسول الله یا نبی الله دارد، میخواهد بگوید که ایشان سمتی دارد، خداوند آن طور که با سایر انبیا اسم آنان را آورده است با پیامبر(ص) برخورد نکرده است، این نشان میدهد که ما نیز موظف هستیم با نبی با تجلیل و مودبانه سخن بگوییم.
مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: خداوند در آیه ابتدایی سوره احزاب به پیامبر(ص) میگوید تقوا داشته باش، تو کار مهمی در پیش داری و این مطلب با دستیابی به قله تقوا محقق میشود، جنگ، خونریزی، اسیردادن و کشته شدن اصحاب را در پیش داری، عزیزترین بستگانت را در این راه از دست میدهی و مورد آزار و اذیت قرار میگیری، پیمودن این راه با تقوا ممکن است، این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، باید قله تقوا را داشته باشد، وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) کعبه را ساختند، بعد از مدتی این کعبه بتکده شد، همه بتها را در آنجا گذاشتند، یکبار پیامبر(ص) به آنها بد نگفت و فحش نداد، فرمود از اینها کاری ساخته نیست، شما هم اگر بخواهید آرام زندگی کنید و از طرفی تکفیری نداشته باشید و از این طرف کشتار بیرحمانه روزانه در میانمار و بنگلادش و در شرق نداشته باشید باید به این روش عمل کنید، باید راه پیامبر را بروید، یکبار نشد که پیامبر(ص) به آنان فحش دهد.
جمع میان تولی و تبری و حفظ دماء مسلمین از اصول است
وی اظهار داشت: با اینکه جایی مقدستر از کعبه نبود اما پیامبر(ص) یکبار به این بتها فحش نداد، حضرت فرمود از اینان کاری ساخته نیست، اینان مشکل خودشان را نمیتوانند حل کنند، پیامبر(ص) با این تقوا جامعه را اداره کرد، اگر فحش بدهید، فحش میشنوید و مشکلی حل نمیشود، تکفیر بکنید، تکفیر دیگران در کار است و غیر از خونریزی کار دیگری نمیشود، یک کار فقها و مجتهدان است که راه خود را ادامه دهند و وظیفه خود را انجام دهند، اما کسانی که عنوان مجمع جهانی اهلبیت(ع) و در دارالتقریب و مانند آن کار میکنند، باید بین تبری و تولی که ارکان رسمی دین ما است و برقراری امنیت و حفظ دماء مسلمین که آن هم نیز جزو ارکان دین ما است، جمع اجتماعی، اجرایی و سیاسی بکنند، کار فقها تبیین معرفتی قضیه است، دشمن غیر از اینکه از این طرف تکفیر از آن طرف تکفیر، از این طرف کشتار از طرف دیگر کشتار باشد،{ چه می خواهد؟} باید راه پیامبر(ص) را حفظ کرد، از راه اقامه برهان، از راه اقامه استدلال باید پیش رفت، به پیامبر(ص) فرمود کفار و منافقان در کمین هستند، مرجفون رجفه و اراجیف پخش میکنند، تو باید آن قله تقوا را داشته باشی، یک وقت کسی است پیشنهاد میدهد، پیشنهاد طرح است و انسان مطالعه میکند، اما یک وقت کسی آمرانه حکم میدهد، پیامبر نمیتواند تابع حرف دیگری شود، اگر کسی بخواهد چیزی را بر پیامبر(ص) تحمیل کند، کافر است، از این رو منظور کافرین و منافقین یا کفار مکه و منافقان مدینه است یا در داخل مدینه اگر آمرانه به پیامبر مطلبی را تحمیل کند این کفر است، «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّـهَ» غیر از دستور تقوایی است که برای ما میدهد، گرچه که پیامبر اسوه برای ما است.
وی با قرائت آیه «وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى? إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» ادامه داد: خداوند دائم دارد وحی می دهد، تو کمبودی نداری، بعد هم مواظب باش، هر کاری کردی تو و امتت هر فکر و انگیزهای داشته باشی خداوند با خبر است و در محکمه عدل، تو باید پاسخ دهی، «کَانَ» که در قرآن و روایات به ذات اقدس اله نسبت داده شده منصرف از زمان و مکان است، خدای علیم و حکیم محض مرتب با تو رابطه دارد، تو کمبودی نداری، چرا «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّـهَ» برای اینکه او منشأ علم و حکمت است، چرا «وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِین» به این دلیل که او منشأ علم و حکمت است، به آنجه که از جانب پروردگارت میرسد، پیروی کن، این اتباع در مسائل عادی آسان است، اما در مسائل نظامی و مانند آن این اتباع دشوار است، فردی که گفته جنگ بکن او از تو حمایت میکند، اگر کسی در برابر خداوند قیام کرد، لازم نیست خداوند از جای دیگری نیرو بیاورد، اگر خدا خواست نافرمان را بگیرد، لازم نیست از جای دیگر لشکرکشی کند، جوارح و اعضای انسان لشکریان خدا هستند، انسان یک حرفی میزند، رسوا میشود، انسان کاری میکند و رسوا میشود.
کشتار مسلمانان کمتر از موضوع انرژی هستهای نیست
حضرت آیتالله جوادی آملی بیان کرد: مقداری که از شما برمیآید در راه صحیح قدم بردارید، خداوند نیز به شما کمک میکند، اگر کسی بخواهد یک حکومت و نظام اسلامی تشکیل دهد، راهکار مشخصی دارد، ادب اجتماعی و مردمی را حفظ کند و با بتپرستها از راه برهان و مانند آن پیش میروند، به بت فحش دادن کاری را حل نمیکند، سب و لعن کاری را حل نمیکند، ما که در عالم تنها زندگی نمیکنیم، ما مشکلات ملی، منطقهای و بینالمللی داریم، اینها را باید عاقلانه حل کنیم، تولی و تبری باید با مسئله امنیت جمع شود، این یک کار سیاسی و اجتماعی است، هم دارالتقریب، کارهای فقهی را باید مراجع و علما و اصولیین حل میکنند، اما اصل تولی و تبری از یک سو و برقراری امنیت و حفظ دماء مسلمین از سوی دیگر باید جمع شود، این موضوع کمتر از جریان انرژی هستهای نیست، از این طرف مدام سب و لعن و از آن طرف همواره کشتار، هر روز میشنوید که کشتاری صورت میگیرد، این امر در نهایت راه حلی دارد، این راهی دارد یا باید هر روز برای کشتار در میانمار، پاکستان، بنگلادش و میانمار غصه بخوریم، اگر این دین برای برقراری امنیت آمده است، راه حل دارد، تنها راه حل فقهی و اصولی نیست که حوزه علمیه انجام بدهد، این نیاز به راه امنیتی، مذاکره و مانند آن است، ما ناچار یک قدری افسوس و گریه میخوریم، یک ناله کردن و افسوس خوردن و مجلس ترحیم گرفتن کار ما شده است.
وی در پاسخ به سؤالی درباره تفاوت میان لعن و سب اظهار داشت: لعن در کلیات است، خداوند به طور کلی فرمود: «أُولَـ?ئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّـهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ» این کلیات را هم ما قبول داریم، هم دیگران، لعن در کلیات است، اما تطبیق در جزییات مسئله دارد، سابقا این طور بود که اگر میان دو کشوری جنگ بود اگر ولیعهد یک کشوری فوت میکرد، یک هفته آتشبس میدادند و بعد هم جنگ را ادامه میدادند، اما اگر ولیعهد عربستان میمیرد، برخی میروند در کنار سفارت عربستان آجیل و شیرینی پخش میکنند، این امر نه واجب و نه مستحب و نه معقول و نه منقول است، جلوی این کارها را میشود گرفت؛ آن وقت انتظار داریم برای حجاج فرش قرمز پهن کنند؛ کارهای علمی و فقهی حوزههای علمیه سرجای خود محفوظ است، اما اگر بخواهد اجرایی و جهانی شود همه باید دست به هم دهند، هم مردم و هم ملتها دست به دست هم دهند، همان کاری که با انرژی هستهای میکنند، تا کی باید این دردها را تحمل کرد.
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: سه شنبه 92/2/3::: ساعت 8:49 عصر
به مناسبت هجدهمین سالگرد شهادت عبدالعلی مزاری، روز پنجشنبه مورخ 17 حوت 1391 مطابق با 7 مارچ 2013 دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران میزبان همایش علمی «مزاری و منطق مقاومت» بود.
داکتر نصیراحمد نور؛ سفیر کبیر جمهوری اسلامی افغانستان در تهران به ایراد سخن در این محفل پرداخت و خاطرنشان کرد که بیش از سه دهه است که کاروان شهادت و شهدا در کشور عزیز ما افغانستان در حرکت است و هر روز و هر ماه و هر سالی، جمعی از گمنامان، نخبگان و فرهیختگان به این کاروان پیوسته و می پیوندند.
ایشان با بیان اینکه «آنچه از ظاهر این امر پیداست این کاروان در آینده قابل پیش بینی، توقف نخواهد داشت»؛ دلایل آن را فعال بودن صادرات فتنه و نفاق به افغانستان با قوت تمام، توطئه آفرینی های جدالان و غدران، وجود کارخانه های تولید تعصب و تحجر و همچنین پناهگاه های امن برای تروریستاان و کینه دلان و تشویق آنان برای قتل و کشتار از جوار افغانستان، در منطقه و فرامنطقه عنوان کرد.
سفیر کبیر جمهوری اسلامی افغانستان در تهران گفت، آنچه ثابت است و آگاهان بر آن باور دارند این است که اگر چنین روندی که در جریان می باشد، ادامه یابد و اگر ماحول افغانستان، منطقه و فرامنطقه دست به دست هم ندهند که به این خطر همه شمول خاتمه داده شود، هم منطقه و هم فرامنطقه باید همان بهای سنگین بشری را بپردازند که افغانستان طی سه دهه پرداخته و هنوز هم می پردازد.
دکتور نصیر احمد نور افزود: «ملت شجاع افغانستان در استعمارستیزی و استعمارشکنی شهره آفاق و صدرنشین است؛ اما در رابطه با سر و سامان دادن به مسائل خانه و خانگی خود موفقیت شایسته و بایسته را نداشته و هر باری که تجاوز و اشغال را درهم شکسته خود در ساماندهی به مسائل داخلی خود دچار مشکلات عدیده ای گردیده است».
ایشان با بیان اینکه مصیبت های ملت افغانستان از اشغال کشور توسط اتحاد جماهیر شوری سابق شروع شد و تبعات منفی آن همچنان ادامه دارد، گفت: اما آنچه قابل ملاحظه است در زمان اشغال شوروی جنگ و پیکار، یک جنگ مردانه و رودررو و در صحنه کارزار ادامه داشت، ولی اشغالگران علنی و پنهانی بعدی، با شیوه های ناجوانمردانه، داخل کارزار و صحنه های نبرد با افغانستان شدند.
وی افزود: روس ها در طول دوران جهاد هیچگاه، غدر نکردند و کسی را از راه انتحار و ترور به شهادت نرساندند و از مجاهدین هم کسی به یاد ندارد که دست به شیوه های ناجوانمردانه این و آن را از پا درآورده باشند؛ چیزی که امروزه به وفور یافت می شود. دشمنان در لباس مهمان، خبرنگار و پیام آور صلح و از همه بدتر در لباس مذاکره می آیند که در درباره شهید مزاری رخ داد.
نماینده فوق العاده رئیس جمهور در ایران در ادامه تاکید کرد: «نسل جوان و دانش آموختگان ما باید اسیر آنچه در گذشته رخ داده، نباشند و سعی کنند؛ تا دنیایی نو بسازند، دنیایی مبتنی بر معیارهایی که هرکس در آن گنجایش داشته باشد، معیارهای انسانی و اسلامی، معیار به معنای درست آدمیزاد بودن، چنانچه ما این معیارها را نهادینه و تثبیت کنیم، دیگر اقلیت و اکثریتی مطرح نمی باشد، همه اکثریت می شویم».
دکتور نصیر احمد نور با اشاره به برداشت برخی که فکر کنند برای پایان دادن به ستم ها و تبعیض ها راه حل آن است تا جامعه تک قومی و تک مذهبی ایجاد کنیم، گفت: «در جامعه امروزی در هیچ جای دنیا نمی توان، کشوری تک قومی، جامعه ای تک تباری، تک دینی و تک مذهبی ایجاد کرد؛ چرا که این در سنت خداوندی و در حوزه امکان نیست».
سفیر کبیر افغانستان در ایران برای شاهد مثال بر گفته های خود به جامعه حضرت آدم اشاره نموده و گفت، حتی در خانواده جامعه حضرت آدم تفاوت در شناخت حق و عدالت را میبینیم و جرم و جنایت رخ داده است.
وی با اشاره به نگاه پیامبر(ص) به سلمان فارسی و همچنین تعبیر قرآن کریم نسبت به ابولهب گفت اینها درسی است برای آنان که به دنبال خدمت به خدا و قوم خود و بشریت میباشند و تأکید نمود:«مجزا دانستن قوم خود از دیگران اگر درست تجزیه و تحلیل شود، در حقیقت به معنای این است که ما یک جامعه بشری را علیه قوم خود تحریک کنیم و می توان گفت که این خدمت به قوم و تبار نیست».
وی تصریح نمود: نمیتوان ستمهای گذشته را با ستمهای حال و آینده پاسخ داد. تعصب را نمیتوان با تعصب جبران کرد و نمیتوان خون را با خون شست.
نصیراحمد نور گفت: «در جامعه امروز افغانستان گروه هایی وجود دارند که به دلیل ظلم هایی که در گذشته با آن مواجه بوده اند، به فکر به راه انداختن مسئله ای تحت عنوان اینکه برای "حقوق اقلیت ها" عدالت برپا می کنند، برای گروه و اقلیت خود می خواهند امتیاز کسب نمایند؛ در حالی که چنانچه ما روی حقوق اقلیت ها تاکید کنیم و ملت خود را به عنوان اقلیت ها تجزیه نماییم، در حقیقت خواسته تبعیض طلبان و ستم پیشگان را آسان نموده ایم و آب به آسیاب آنها ریخته و تبعیض را نهادینه و قانونمند کرده ایم.»
وی افزود: «ما باید در راه برقراری جامعه ای مبتنی بر عدالت و تساوی آن گونه که اسلام و ارزش های پیشرفته تمدن اسلامی تأکید دارد، گام برداریم و درجه بندی را از میان برداریم.»
نصیراحمد نور در پایان سخنان خود ضمن توصیه دانشجویان افغان به بهره گیری مناسب از شرایط موجود و امکاناتی که در کشور ایران برای آنان وجود دارد، از ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران که در دورههای مختلف جهاد و نیز طی سه دهه اخیر میزبان افغانها بوده، قدردانی و سپاسگزاری کرد.
در ادامه سخنان سفیر کبیر جمهوری اسلامی افغانستان در تهران، اسدالله امیری، اتشه (وابسته) فرهنگی سفارت، ضمن تسلیت هجدهمین سالگرد شهید عبدالعلی، ایشان را معمار وحدت ملی بر مبنای معیارهای اسلامی خوانده و ریشه افکار و اندیشه های او را در دو عنصر احیای کرامت انسانی و ایجاد عدالت اجتماعی در همه عرصه های اداری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواند.
وی از شرایط موجود ابراز خرسندی نموده و گفت خوشبختانه دولت تحت زعامت آقای کرزی و همکارانشان بر این بنیادها استوار میباشد و امیدهای بلند مردم بر این اساس به تحقق خواهد پیوست.
لازم به ذکر است که همایش شهید مزار و منطق مقاومت، در پنج پنل علمی (علوم سیاسی، حقوق، ادبیات، علوم اجتماعی و فلسفه) در عصر روز پنجشنبه به کار خود ادامه داد و در پایان شب شعری با عنوان «آوای عدالتخواهی» با حضور شاعران افغان از نقاط مختلف ایران برگزار گردید.
منبع: http://www.afghanembassy.ir/news/embnews/item/309-همایش-مزاری-منطق-مقاومت-نور.html
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 91/12/26::: ساعت 4:54 عصر
یک کارشناس امور بین الملل کشتار اخیر شیعیان در پاکستان را نمودی از جریان تلاش غرب برای ایجاد اختلاف میان مسلمانان دانست و بیان کرد: با توجه به ناآگاهی بخشی از مردم جامعه، تلاش جدی برای ارتقای سطح آگاهی ها، افشای ماهیت دشمن، گسترش دشمن شناسی و استعمار شناسی در میان مسلمان ها رسالت مهم نخبگان است.
منصوری، کارشناس امور بین المللی در گفت وگو با خبرنگار شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) با اشاره به کشتار اخیر شیعیان در پاکستان، ایجاد اختلاف میان مسلمانان و تجزیه آنها را یکی از اهداف استراتژیک غرب در طول سه قرن گذشته دانست و اظهار کرد: غرب در این زمینه سرمایه گذاری سنگینی کرده است و به دلیل اینکه اطمینان دارد یکی از راه های ادامه سلطه غرب بر منطقه مسلمان دنیا ایجاد تفرقه میان آنها است، همچنان این سرمایه گذاری را ادامه می دهد. این برنامه در زمان های مختلف به اشکال متفاوتی اجرا شده است؛ همیشه تلاش کرده اند نقش خود را در این قضایا پنهان کنند.
او با بیان اینکه امروزه برخی از کشورهای عربی به طور مشخص به نمایندگی از طرف غرب، برنامه های آنها را اجرا می کنند، تصریح کرد: تشکیل سپاه صحابه در پاکستان، القاعده در افغانستان و سازمان های دیگر در کشورهای دیگر در راستای اجرای این سیاست ها بود؛ طالبان نیز دقیقا دست ساخته انگلیس است. به اعتقاد من بنا بر مواردگفته شده با وقوع شیعه کشی در پاکستان اتفاق تازه ای رخ نداده است بلکه این جریان، نمونه ای جدید از عملیات خود را نشان داده است. این گروه ها در بسیاری مواقع از طریق تبلیغات و فعالیت های سیاسی در جهت ایجاد اختلاف بین مسلمان ها تلاش می کنند اما هنگامی که این گونه حرکت ها را بی ثمر ببینند وارد اقدامات فیزیکی و درگیری می شوند.
این کارشناس بین المللی ادامه داد: نمونه این اقدامات، در مقیاس وسیعی در کشورهای مختلف منطقه و دو سه قرن گذشته مشاهده شده است. متاسفانه در شرایط کنونی به نوعی در سوریه، عراق و ... به شکل مستقیم و غیر مستقیم، در پاکستان و افغانستان نیز در شکلی شدید و گسترده تر شاهد این اقدامات هستیم.
او با بیان اینکه به هر نسبت که اسلام به عنوان یک نیروی سیاسی و انقلابی، فعال و در صحنه بین المللی تاثیرگذار شود، موجب احساس ضعف دشمنان اسلام خواهد شد، توضیح داد: در نتیجه این مساله قطعا تحرک آنها در اقدامات علیه مسلمانان، تشدید اختلاف شیعه و سنی، جنگ تبلیغاتی علیه اسلام، محدود کردن کشورهای اسلامی، ایجاد جنگ های داخلی و فعالیت های دیگری که بخشی از آنها را مشاهده می کنیم و احتمال افزایش آنها در آینده وجود دارد به عنوان یک اقدام بازدارنده یا پیشگیری در برابر فعالیت اسلام ظاهر می شود. به طور طبیعی این انتظار وجود دارد که هر چه قدر اسلام به عنوان یک دین در دنیا بیشتر مورد استقبال قرار گیرد به همان نسبت، تبلیغات و توطئه علیه اسلام بیشتر شود.
منصوری با ابراز تاسف از تحت تاثیر تبلیغات و فریب قرار گرفتن ناآگاهانه بخشی از مردم توسط افراد آموزش دیده، گفت: گاهی در میان آنها با افرادی برخورد می کنیم که به صراحت اعلام می کنند به ضرر اسلام بودن جنگ شیعه و سنی را قبول دارند اما به دلیل نیاز مالی و ... دست به این اعمال زده اند. دیده شده است برخی دیگر نیز حرکت هایی را انجام داده اند و پس از دستگیری و روشن شدن ماهیت آن حرکت دچار انفعال و پشیمانی شده اند، زیرا کاملا متوجه می شوند که فریب خورده اند.
او مهم ترین رسالت نخبگان را تلاش جدی برای ارتقای سطح آگاهی ها، افشای ماهیت دشمن، گسترش دشمن شناسی و استعمار شناسی در میان مسلمان ها دانست و افزود: واقعیت قضیه این است که متاسفانه بخشی از مسلمان ها ماهیت دشمن را نمی شناسند، سیاست های آنها را به خوبی نمی دانند و عوامل آنها را نمی شناسند بنابراین نخبگان باید در استعمارشناسی، دشمن شناسی و معرفی ماهیت این جریان به مردم تلاش فوق العاده ای داشته باشند. علاوه بر آن دولت ها باید مشخص کنند در این درگیری ها منافع ملی و مردم خود را در اولویت قرار می دهند یا وابستگی خود به دولت های استعماری یعنی یک دولت مردمی هستند یا یک دولت وابسته.
انتهای پیام
/www.shafaqna.com/persian/
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: چهارشنبه 91/12/2::: ساعت 7:58 عصر