کمک به فقرا
فقرزدایی در اسلام تکلیف الزامی است و علی(ع) فرمود: «ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء اقوات الفقراء...»[1] خداوند سبحان فراهم آوردن قوت و ?روزی فقیران را از اموال ثروتمندان واجب کردهاست. و این مسؤلیت بزرگ بر عهدة توانمندان و?ثروتمندان قرار گرفتهاست که قرآنکریم میفرماید: «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»[2] کسانی که سایل و محروم در اموال آنان حق معلوم دارند . تعالیمی چون انفاق، ایثار،گذشت، تواضع، احسان و...، دستورهایی است که بیشتر برای ثروتمندان و توانمندان، صدق میکند. در این نگرش بینوایان در اموال ثروتمندان شریکاند.[3] وامام صادق(ع) فرمود: «ان الله تبارک و تعالی اشرک بین الفقراء والاغنیاء فی الاموال»[4] خدای متعال، ثروتمندان و بینوایان را در اموال شریک قرار داد. و امام علی(ع) فرمود: «ان الله عزوجل فرض علی اغنیاء الناس فی اموالهم ، قدر الذی یسع فقراء هم فان ضاع الفقیر او اجهد او عری فبما یمنع الغنی، فان الله محاسب الاغنیاء فی ذالک یوم القیامه ومعذبهم به... عذاباً الیما»[5] خداوند آن اندازه مال که فقراء را بسنده کند در اموال ثروتمندان واجب کرده است، بنابر این اگر فقیری فاقد توان اقتصادی است و در نداری و سختی بهسر میبرد و یا عریان است، بهخاطر خودداری توانمندان از ادای حقوق مالی است و خدا آنان را در روز قیامت در این باره بازخواست وحسابرسی نموده، بهشدت عذاب خواهد کرد.
این یک اصل اصیل در شریعت اسلام است که هرفردی با فقر به مبارزه برخیزد، با سلاح خودش یعنی کار وتلاش، اما در این میان آنهایی که عاجزاند و قدرت بر کار ندارند، بیوه زنان و اطفال صغیر، پیران و از کارافتادگان، مریضان و معلولان، زمینگیرشدگان و...، اینان چه باید بکنند؟ به حال خودرها شوند؟ یااین که چارهای اندیشیده شدهاست؟ دراسلام برای نجات این گونه افراد از چنگال فقر و بینیاز شدن از ذلت سوال، راه علاجی قرار داده شدهاست و آن عبارت است از: تکفف و تکافل که در بین خانوادهها قرارداده شده که قوی، ضعیف را عهدهدار گردد وغنی فقیر را تحت تکفل قرار دهد و قدرتمند به عاجز رسیدگی کند.[6]
[1]?- وسایل، 9/ 29/ 3. مستدرک، 7/ 9/ 1. بحار، 93/ 22/ 1. جامع الاخبار، 80. روضه الواعظین، 2/ 454. شرح نهج البلاغه، 19/ 240/ 334. غرر، 371، ح8411. مشکات الانوار، 127. نهج البلاغه، 533/ 328.
[2]?- معارج، 24- 25.
[3]- پدیدهشناسی فقر و توسعه، ج4، ص 335.
[4]?- الکافی، 3/ 544. وسایل، 9/ 215، ح11864 و 9/ 219، ح11876. بحار، 93/ 64/ 6. علل الشرایع، 2/ 371/ 95.
[5]?- مستدرک، 7/ 8/ 1،ح7492- 6. بحار، 93/ 28/ 1.
- ر. ک: قرضاوی، دکتر یوسف، مشکله الفقر وکیف عالجها الاسلام، ص، 56 .
کار و تلاش؛ سبک زندگی ایمه ی دین
علی(ع) مردی بود که بیش از هرکسی وارد اجتماع میشد، فعالیتهای اجتماعی و تولید ثروت میکرد، ولی ثروت در کفاش قرار نمیگرفت، ثروت را اند.خته و ذخیره نمیکرد، کدام کار تولیدی مشروع است که در آن زمان وجود داشته و علی(ع) انجام نداده است؟ اگر تجارت است او عمل کرده، اگر زراعت، اگر باغداری و درختکاری است او انجام داده، اگر حفر قنوات است او انجام داده است.[1]
شیوه عملی آنحضرت اشتغال به اصل کار مفید بود و شکل کار برایش اهمیت نداشت، گروهی چنان میپندارند، که کار انسان برای خود، با موقعیت اجتماعیاش ناسازگار است، ولی کار در برابر دستمزد با جایگاه اجتماعیاش منافات دارد، این پندار با سیرة امام علی(ع) مخالف است، جامعه باید هر کار مفید و سازندهی را با موقعیت و جایگاه اجتماعی افراد سازگار بداند، امام علی(ع) گاه خود به کارگری تن میداد و روزگار میگذراند «جعت یوماً بالمدینة جوعاً شدیداً فخرجت اطلب العمل فی عوالی المدینه فاذا انا بامرأة قد جمعت مدراً فظننتها ترید بلة فاتیتها فقاطعتها علیه، کل ذنوب علی تمرة فمررت ستة عشر ذنوباً حتی مجلت یدای ثم اتیت الماء فاصبت ثم اتیتها فقلت: بکفی هذا بین یدیها فعدت لی ستة عشرة تمرة، فاتیت النبی(ص) فاخبرته فاکل معی منها»[2] در اطراف مدینه در پی کار بودم، دیدم زنی مقدار کلوخ گرد آورده و میخواهد گل کند، با او در برابر هر ظرف آب، یک دانه خرما قرار گذاشتم، شانزده ظرف آب آوردم، تا دستانم تاول زد، پس مقداری آب نوشیدم، ماجرا را با پیامبر(ص) تعریف کردم
ابن ابیالحدید نیز در بارة آنحضرت میگوید و باز هم از آن خرما خوردیم.
امام صادق(ع) در باره حضرت علی(ع) میفرماید: «کان امیرالمؤمنین(ع) یضرب بالمر و یستخرج الارضین»[3] علی ابن ابیطالب(ع) با بیل زمین را آمادة کشت میکرد.: «کان امیرالمؤمنین(ع) یعمل بیده و یحرث الارض و یستقی الماء و یغرس النخل کل ذالک یباشره بنفسه الشریفه»[4] او با دستان خود کار میکرد، همواره زمین را آبیاری و کشت میکرد و هستهی خرما میکاشت.
کار و کوشش، راه و رسم انبیاء الهی و پرهیزگاران است، این نکته را امام کاظم(ع) به یکی از شیعیان خود گوشزد کردهاند: «رأیت اباالحسن(ع) یعمل فی ارض له و قد استنقعت قدماه فی العرق، فقلت له: جعلت فداک این الرجال، فقال: یا علی، عمل بالید من هو خیر منی و من ابی فی ارضه، فقلت له: من هو؟ فقال: رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین و آبائی(ع) کلهم قد عملوا بایدیهم و هو عمل النبیین و المرسلین و الاوصیاء و الصالحین»[5] زمانی که او حضرت را عرق ریزان مشغول کار دید، پرسید: کارگران و غلامان کجایند؟ حضرت فرمود: «کار و تلاش، سیرة عملی رسول گرامی اسلام(ص) و امیرمؤمنان و امامان بزرگوار از پدرانشان بودهاست و همة انبیاء، پیامبران و صالحان چنین راه و رسمی داشتهاند.[6] یکی از شیعیان میگوید در یکی از روزهای گرم تابستان، در میان گرمای شدید امام باقر(ع) را در زمینهای اطراف مدینه، عرقریزان مشغول کار دیدم، با خود گفتم، بوم و او را نصیحت کنم، نزد آنحضرت رفته و گفتم: آیا سزاوار است که بزرگی از بزرگان قریش در چنین ساعتی در پی طلب دنیا باشد، و اگر در این ساعت و با این حال عمرت تمام شود چه میکنی؟ امام(ع) در جواب فرمود: «لو جائنی الموت و انا علی هذه الحال جاءنی و انا فی طاعة من طاعات الله عزوجل، اکف بها نفسی و عیالی عنک و عن الناس و انما کنت اخاف ان لو جائنی الموت و انا علی معصیة من معاصی الله عزوجل، فقلت صدقت یرحمک الله اردت ان اعظک فوعظتنی.[7] اگر در این ساعت مرگ من فرا رسد در حال اطاعت و بندگی خدا برای تذمین و بینیاز ساختن خانوادهام از دنیا رفتهام، و ترس من این است که در ساعتی مرگم فرا رسد که در حال معصیت الهی باشم، به آن حضرت گفتم: کلام شما منطقی و صحیح است، من خواستم شما را نصیحت کنم، ولی شما با جواب خود مرا پند و اندرز دادید.[8]
[1]? - شهید مطهری، حق و باطل، ص130.
[2]?- بحار، 41/ 33/ 103 و41/ 266/ 112. کشف الغمه، 1/ 75.
[3]?- الکافی، 5/ 74. وسایل، 17/ 37/ 9. بحار، 41/ 37/ 103 و 41/ 51/ 105.
[4]?- شرح نهج البلاغه، 15/ 146/ 24.
[5]?- الکافی، 5/ 75. الفقیه، 3/ 162/ 35939. وسایل، 17/ 38/ 9/ 21923. بحار، 48/ 115/ 2. عوالی اللآلی، 3/ 200.
[6]?- محمد جمال خلیلیان اشکذری، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، ص 93.
[7]?- الکافی، 5/ 73. التهذیب، 6/ 325/ 93. وسایل، 17/ 19 / 4. مستدرک، 13/ 11/ 3. بحار، 46/ 287/ 6 و 46/ 350/ 9 و 100/ 8/ 1. الارشاد، 2/ 161. اعلام الوری، 269. کشف الغمه، 2/ 125.
[8]?- خلیلیان، پیشین، ص 94.
کار و تلاش؛ سبک زندگی مطلوب اسلام
فعالیتهای تولیدی، عنصر اساسی در طلب روزی است، اهمیت و تشویق به کار را میتوان از آیات متعدد استفاده کرد. قرآن کریم به تصرف در عوامل تولید که خداوند برای بشر خلق کرده، توصیه و به شکر این نعمتها و استفادة درست و مناسب از آنها تأکید و دوری کردن از تصرف در عوامل تولید را پیروی از گام شیطان دانسته و نکوهش میکند. خداوند متعال در آیات مختلف با یادآوری این که او منابع و امکانات را برای انسانها آفریده و آنها را مسخر «رام» ایشان قرار داده است، به جیتجو در زمین، بهرهمندی از منافع آن، آباد کردن و برطرف ساختن نیازهای معیشتی به وسیلة امکانات نهفته در آن تشویق و بیانهای مختلف، اهمیت آن را گوشزد نموده و میکند، بدینترتیب میتوان پی برد، که اقدام به عملیات تولیدی، امکان دارد، مظهری از مظاهر عبودیت حق باشد و همچنین میتوان به خطا بودن ذهنیت افرادی متوجه شد که اشتغال به امور معیشت را از قبیل پرداختن به امور مادی و منقطع از دین، و تدین را جدا شدن از مظاهر مادی دانسته و رهبانیت را پیشة خود میسازند، قرآن کریم با متذکر شدن این که خداوند نعمتها و منابع را برای شما آفریده است، به جستجو در زمین برای طلب روزی، امر و به تهیه قوه (توان و نیرو) دستور داده خواستار ابادانی در زمین شده و با بیانهای مختلف، اهمیت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است.[1]
مجموعهی از آیات به جستجوی روزی و طلب از فضل خداوند امر میکند. یکی از شیوههای بارز جستجو از فضل خداوند، فعالیتهای تولیدی به شمار میرود، نکتة مهم در فعالیتهای تولیدی برای گسترش روزی، دامنهی این فعالیتها است، نه تنها خشکی بلکه سراسر زمین و آسمان قلمرو فعالیتهای تولیدی بشر هست، نمونة آن، آیات تسخیر زمین، آسمان و دریا است، تا بشر بتواند از همه نعمتهای الهی بهرهمند شود. نکتهی نهفته در تسخیر آسمان و زمین، دریا و کشتی، این است که بشر بدون فنآوری لازم نمیتواند از این نعمتها بهرهمند گردد، پس تصرف در آسمان و زمین و بهرهمند شدن از نعمتهای آن بدون تولید ابزارهای لازم و وسایل مدرن و فنآوریهای نوین میسر نیست، در واقع تشویق به تولید، ترغیب به فراهم سازی زمینهی تولید نیز هست. « وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»[2]ما شب و روز را دو نشانهی (توحید و عظمت خود) قرار دادیم سپس نشانهی شب را محو کردیم و نشانهی روز را روشنیبخش ساختیم تا (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید). بعضی از آیات واژة ابتغاء از فضل الهی را ندارند، ولی به جستجوی روزی سفارش میکنند و در آیهی دیگر آبادانی را طلب میکند، « وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا...»[3]به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، معبودی جز او برای شما نیست، اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت ...، در واقع قرآن کریم از انسانها خواسته، زمین را آباد کرد و در اختیار شما گذاشت، بلکه میگوید: عمران و آبادی زمین را به شما تفویض کرد، اشاره به این که وسایل از هر نظر آماده است، اما شما باید با کار و کوشش سهمی ندارید. بدیهی است که طلب عمران حکم تکوینی است نه تشریعی. در تعدادی از آیات با لفظ «کلوا» امر به تصرف در مافی الارض رزق و غیره شده است. در برخی آیات به فراهم سازی زمینة تولید و بالملازمه بر اهمیت و تشویق به آن دلالت دارند، « وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ»[4](بنا بر معنای عملی تشکر، یعنی استفادة مناسب از نعمتها) مؤیدی بر اهمیت و تشویق به تولید است.[5]
از تأکیدات مهم اسلام به انسانها، آن است که در هیچ زمانی از زندگی خود، از کار و تلاش باز نایستند، انسان همواره باید در عرصههای مختلف زندگی- که بخشی از آن، تلاش برای تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی است- به صورت جدی و مستمر کوشش کند تا در پرتو چنین تلاشها و زحماتی، جامعة دینی، هم از جهت فردی به صلاح دست یابد و هم از جهت اجتماعی به اهداف خود نایل شود. بیان نورانی حضرت رسول اکرم(ص) به خوبی روشن کنندة میزان سعی مسلمان در زندگی خود است، «ان قامت الساعة و فی ید احدکم فسیلة فان استطاع ان لایقوم حتی یغرسها فلیغرسها»[6]یعنی اگر خوشه یا نهالی در دست تو است و قیامت هم در آستانة برپایی است، و چیزی نمانده که بمیری، این نهال را بکار و بمیر. طبق این بیان، انسان تا نفس دراد، باید کار کند و در جامعة اسلامی هرکسی به تناسب استعداد و قابلیتی که دارد، باید تلاش و کوشش کند.[7]
انسان دین باور وظیفه دارد به عمران و آبادی زمین بپردازد و به این وسیله بر بسیاری از خواستههای خویش نایل آید، یکی از مهمترین اهرمها در این راستا کار و تلاش سازنده است. کار و تلاش در فرهنگ دین از امور لازم و اجتناب ناپذیر است که همه لحظات زندگی را دربر میگیرد، خداوند از انسان بیکار بیزار و رو گردان است. امام کاظم(ع) فرمود: «ان الله لیبغض البد الفارغ»[8]خداوند انسان بیکار را دشمن میدارد. در رهنمودهای دینی، فردی که برای تذمین نیازهای خود تلاش نمیکند مورد لعن قرار گرفته است. پیامبر(ص) فرمود: «ملعون ملعون من ضیع من یعول»[9] آنکه عایلة خویش را ضایع سازد ملعون است. سستی، تنبلی و بیکاری، جامعه را به شدت آسیبپذیر میسازد، و انواع فسادها در آن رواج مییابد و از علل مهم واپسگرایی است. دین اجازه نمیدهد در صورت امکان حتی در سختترین شرایط از کار و تلاش دست بکشد و به سوال و تکدی بپردازد، کار و تلاش در سلامت جسمی و روانی انسان نقش بهسزا دارد، راه بهرهمندی انسان از یافتههای علمی است، و خود زمینهساز آگاهی به ناشناختهها است، سرمایهی بس گرانبها است که با آن میتوان به اهداف مورد نظر دست یافت. کار و عمل عرصهی نمایش قدرت برتر واقعی ملتی بر ملت دیگر است و پیشینههای ناخوشآیند را می توان با آن جبران کرد و روشن است که انسان سرمایهی جز حاصل تلاش عملی خویش ندارد. هر قدر ملتی در وادی کار و تلاش کوشا باشد، درصد دستیابی به کمالهای مطلوب در آن بیشتر است، از این رو است که اسلام توصیه میکند انسانها فرصتها را غنیمت شمارند و از کار و تلاش غفلت نورزند. کار و تلاش سازنده خواست خداوند، سیرة انبیا و بزرگان دین است. امام کاظم(ع) فرمود: «رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین، و آبائی کلهم کانوا قد عملوا بایدیهم، و هو من عمل النبین و المرسلین و الاوصیاء و الصالحین»[10]کار و تلاش زن و مرد نمیشناسد و در صورت نیاز وقت خاص ندارد، لیکن شایسته است برنامهریزی لازم برای همه فعالیتها بهعمل آید. و با رعایت اعتدال از افراطها و تفریطها جلوگیری شود. فعالیتهای کاری میبایست خدا پسندانه، حق محورانه، عالمانه و عاقلانه صورت گیرد و با پشتکار ادامه یابد. در یک کلام میتوان گفت کار گوهر ذاتی انسان را مینمایاند، و آنکه با کار بیگانه است با فرهنگ دین ناآشنا است، فرهنگ دین فرهنگ شور و نشاط است. انسان دینی در هر شرایطی کار و تلاش را رها نمیسازد و آن را مایه عزت و کرامت میداند و ترکش را خطای بزرگ و سبب بیثمر شدن زندگی انسان میپندارد.[11]
بدون شک نوع انسان از طریق کار توانسته است تا بر محیط خود چیره شود، بر طبیعت تسلط یابد، معیارهای برای رفتار خود ابداع نماید و قوانین حاکم بر روابط اجتماعی و زنگی عاطفی خود به وجود آورد، مسلماً جوانب تیره و منفی در بعض کارها وجود دارد، که باید به آنها توجه شود، لیکن عادلانه است که بگوییم تمام فرهنگ بشر محصول کار است، و مادامی که بشر هست کار هم هست.[12]
در اسلام بیکاری مردود و مطرود است و کار به عنوان یک امر مقدس شناخته شده است، در زبان دین وقتی میخواهند تقدس چیزی را بیان کنند به این صورت بیان میکنند که خداوند فلان چیز را دوست دارد، مثلاً در حدیث وارد شده است: «ان الله یحب المؤمن المحترف»[13]خداوند مؤمنی را که درای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد دوست دارد. یا این که گفتهاند: «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله»[14]کسی که خود را برای اداره زندگیاش به مشقت بیاندازد مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند. یا ان حدیث معروفی که فرمود: «ملعون من القی کله علی الناس»[15]هرکس بیکار گردد و سنگینی (اقتصادی) خود را بر دوش مردم بیاندازد ملعون است و لعنت خدا شامل اوست.[16]
اسلام جهاد کننده در راه دعوت به اسلام و کسی را که برای کسب روزی و فعالیت اقتصادی میکوشد، مساوی دانسته چنانکه در قرآن کریم آمدهاست: «وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[17]برخی از شما برای تجارت و کسب درآمد به سفر میروند و از کرم خدا روزی میطلبند و برخی دیگر به جهد در راه خدا میپردازند. افزون بر این، اسلام کوشش برای کسب روزی و خدمت به جامعه و رشد آن را از برترین اقسام عبادت به شمار آورده است.
اسلام بهعنوان مکتب نجاتبخش و تعالیبخش انسانها از هر قشر، ملت و نژاد و وابسته به هر بخش از بخشهای جهان، قشر کارگر را دارای ارزش و حرمت میشناسد، ما مفتخریم که رهبر عزیز و عالیقدر الهی ما یعنی رسول اکرم(ص) در برابر چشم همگان خم شدند و بوسه بر دست کارگر زدند، این حادثهی است که ما هرگز آن را فراموش نمیکنیم. همچنین ما مفتخریم، که رهبران دینی ما، امیرالمؤمنین(ع) و ائمة دیگر در شمار کارگران بودند، کار کردند، آباد کردند، تولید کردند، ساختهاند و با سازندگی خود، خود را با خدا نزدیک کردند، کار جزء چیزهایی است که هر بندة مؤمن و صالحی میتواند با آن قصد قربت کند و به خدا نزدیک شود. ارزشی که کار و کارگر در دیدگاه اسلام و منطق آن دارا است از ارزش کار و کارگر در هر مکتب مادی بیشتر است.[18]
این درست برعکس آن چیزی است که در میان برخی متصوفه و زاهدمآبان و احیاناً در فکر خود ما رسوخ داشته که کار را فقط در صورت بیچارگی و ناچاری درست میدانیم، یعنی هرکس کاری دارد میگوییم این بیچاره محتاج است و مجبور است کار کند. فی حد ذاته آن چیزی که آن را توفیق و مقدس میشمارند، بیکاری است، که خوشا به حال کسانی که نیاز ندارند، کاری داشته باشند، حال کسی که بیچاره است، دیگر چه کارش میشود کرد؟ در صورتی که اصلاً موضوع نیاز و بینیازی مطرح نیست. اولاً کار یک وظیفه است. حدیث «ملعون من القی کله علی الناس» ناظر به این جهت است. دو رباعی منسوب به امیرالمؤمنین(ع) در دیوان منسوب به ایشان است که در یکی میفرماید:
لنقل الصخر من قلل الجبــــــال احب الی من منن الرجـــــــال
یقول الناس فی الکسب عـــــار فان العار فی الذل الســـــــوال[19]
برای من سنگکشی از قلههای کوهها، یعنی چنین کاری سختی گواراتر و آسانتر است از این که منت دیگران را بهدوش بکشم، به من میگویند: در کار و کسب ننگ است، و من میگویم: ننگ این است که انسان نداشته باشد و از دیگران بخواهد. در رباعی دیگر میفرماید: «کد کد العبد ان احببت ان تصبح حـــراً واقطع الآمال من مـال بنی آدم طـــــراً» لاتقل ذا مکسب یزری فقصد الناس ازری انت ما استغنیت عن غیرک اعلی الناس قدراً»[20]
اگر میخواهی آزاد زندگی کنی، مثل برده زحمت بکش، آرزویت را از مال هرکس که باشد ببر و قطع کن، نگو این کار مرا پست میکند، زیرا از مردم خواستن از هر چیزی بیشتر ذلت آور است، وقتی که از دیگران بینیاز باشی، هر کاری داشته باشی، از همه مردم بلند قدرتر هستی.[21]
[1]? - ر.ک. رجایی، پیشین، ص61- 70.
[2]?- اسراء، 12.
[3]?- هود، 61.
[4]?- اعراف، 10.
[5]?- ر.ک. رجایی، پیشین، ص 61- 70.
[6]?- مستدرک، 11/ 460/ 1.
[7]?- جوادی آملی، نسبت دین و دنیا (بررسی و نقد نظریه سکولاریسم) ص227.
[8]?- من لایحضره الفقیه، 3/ 169. عوالی الئالی، 3/ 301. وسایل، 17/ 58.
[9]?- کافی، 4/ 3. الفقیه، 3/ 168 و 55. وسایل، 17/ 68.
[10]?- الکافی، 5/75. وسایل، 17/ 38. عوالی الآلی، 3/ 300.
[11]?- سید هادی حسینی، پیشین، عناصر فرهنگی توسعه در نگرش اسلامی، ج1، ص 261- 268.
[12]?- ر.ک. وزارت آمزش و پرورش، برنامهریزی تحصیلی و شغلی، بخش اول، (1378).
[13]?- الکافی، 5/ 113. الفقیه، 3/ 158. وسایل، 17/ 33 و 34.
[14]?- الکافی، 5/ 88. بحار، 98/ 7/1 و 100/ 13. عدة الداعی، 83.
[15]?- الکافی، 5/ 73. التهذیب، 6/ 337.
[16]?- شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص412.
[17]?- مزمل، 20.
[18]?- رهبر معظم انقلاب، پیام، نشر مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361، ص 125.
[19]?- دیوان امام علی(ع) ص342.
[20]?- پیشین، ص 210، ارشاد به کسب حلال.
[21]?-شهید مطهری تعلیم و تربیت در اسلام، ص34.
تنبلی و بیکاری؛ سبک زندگی مطرود اسلام
انسان مسلمان در صورت برخورداری از سلامت جسمی و روحی و نداشتن عذر شرعی و عقلی موظف است برای سامان بخشیدن به زندگی و افراد تحت تکفل خود از راه صحیح، کسب درآمد و امرار معاش نماید، و درآمد حلال، بیشتر از طریق کار و تلاش، پرهیز از تنبلی و کسالت میسر خواهد بود. فرقی نمیکند که این کار در مسیر تولید کالا باشد یا در جهت ارائه خدمت صورت پذیرد. امام رضا(ع) فرمود «لیس للناس بد من طلب معاشهم فلاتدع الطلب»[1] چارة از طلب معاش(روزی) نیست پس طلب [روزی] را ترک مکن. و علی (ع) فرمود: «اعمل و احمل علی رأسک و استغن عن الناس»[2] کار کن و با سرت بار ببر و بدین وسیله خویشتن را از کمک مردم بینیاز نما. و باز آن حضرت فرمود: «من لمیصبر علی کد بده صبر علی الافلاس»[3] هرکس بر رنج [ناشی از کار] بردباری نورزد باید فقر را تحمل کند. و امام کاظم(ع) فرمود «ایاک و الکسل و الضجر، فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و الآخره»[4] از تنبلی و کسالت بپرهیزید، زیرا این دو موجب محرومیت از دنیا و آخرت میباشد.
[1]? - وسایل، 17/ 32/ 6 و 18/ 36/ 1.
[2]?- الکافی، 5/ 76. وسایل، 17/ 38/ 9.
[3]?- الکافی، 5/ 85. وسایل، 16/ 22، ح20860 و 17/ 59 ح21977.
[4]?- الکافی، 5/ 85. الفقیه، 4/ 480. وسایل، 16/ 22/ 66 ح21977.
اسلام که یک دین جهانی است خواهان جامعه و حکومتی است که از هر جهت مستقل و بینیاز از بیگانگان باشد، یعنی بهترین دکتر، مهندس، داروساز، زمینشناس، و...، را داشته و از مجهزترین دانشگاه و وسایل تحقیق و پیشرفت علمی و دفاعی[1] برخوردار باشد تا بتواند در میان رقبای فراوانی که دارند احساس سربلندی و غرور کنند و گرنه به تجربه ثابت شده ملتی که دست دریوزگی و نیاز به سوی ملت دیگری دراز میکند، خواه ناخواه محکوم اراده و نفوذ او خواهد بود و سرنوشت او بهدست همان ملت مقتدر و بینیاز تعیین خواهد شد. و حال این که اسلام، نمیپسندد بیگانگان بر مسلمانان، سیطره و تسلط داشتهباشند « وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»[2] دنیای امروز نسبت به گذشته از جهاتی فرق کرده و از آنجمله این که زندگی کنونی آمیخته با علم و دانش گردیده و هیچ کاری نیست مگر آنکه رمز پیروزی و کلید موفقیت آن علم و دانش است، اگر در سابق کشاورزان، با وسایل ابتدایی زمین را آباد میکردند، امروز کشاورزی مکانیزه شده. اگر در گذشته گرم شدن و خوراک پختن، با هیزم صورت میگرفت، امروز گرم شدن و سرد شدن، خوراک پختن و لباس شستن، جاروب کردن و آب کشیدن، و...، برقی و ماشینی شده، اگر در سابق با شاگردی کردن، یک نفر طبیب، یا معمار، یا صنعتگر، یا تاجر، یا کشاورز، میشد، و امکان داشت روش و فن پزشکی، معماری، صنعتگری، تجارت و کشاورزی را آموخت و در قسمتهای یاد شده مهارت پیدا کرد، امروز چنین کاری میسر و مقدور نیست، امروز همه کارها نیازمند به تحصیل و تخصص است، از سیاست و طبابت گرفته تا دامداری و تجارت، در همة اینها بایستی از راه مدرسه رفتن و دانشگاه و تخصص یافتن در رشتههای مختلف علوم روز، مهارت پیدا کرده، سخن کوتاه این که سر نخ تمام کارها، امروز در دست علم و فرهنگ بشری است. فقهاء اسلام اصطلاحی دارند و میگویند وجوب علم و وجوب نفسی تهیئی است، یعنی وجوب علم تنها یک وجوب مقدمی، مثل همه مقدمة واجبها که وجوب استقلالی ندارند نیست، بلکه یک وجوب استقلالی است و در عین حال، آموختن علم از آنجهت واجب است که به انسان آمادگی میدهد که سایر وظایف خود را بتواند انجام دهد. بنا برا ین، فریضة علم در اسلام به سایر فرایض و تکالیف فردی و اجتماعی بستگی دارد، هرگاه شئون حیاتی مسلمین شکلی به خود گیرد که وابستگی بیشتری به علم پیدا کند فریضة علم نیز اهمیت و لزوم و توسعه و عموم بیشتری پیدا میکند زیرا فریضة علم از هر جهت، تابع احتیاج جامعه است.
در نتیجه ما برای این که یک جامعه و ملت سربلند، عزیز و مستقل داشته باشیم و دست دریوزگی به سوی بیگانگان دراز نکنیم و تمام نیازمندیها و تکالیف فردی و اجتماعی خود را که بستگی به دانش و فرهنگ دارند، با سرپنجة دانش و با دست خود، رفع کرده و انجام دهیم، بایستی برای فرا گرفتن تمام دانشهای مفید بشری بکوشیم و در تمامی رشته های علوم مورد نیاز افراد متخصص و ورزیده داشته باشیم.[3]
نخستین شرط حیات یک ملت، علم و دانش است و به همین جهت در اصطلاح نویسندگان امروز، ممالک پیشرفته از لحاظ علم و فرهنگ را با تعبیر زنده نام میبرند و گاهی در نقطه مقابل آن در بعضی ملت مرده و وحشی میگویند. در اسلام مردم را به فراگرفتن علم و دانش تشویق بسیار نمودهاند بلکه آن را واجب دانستهاند. اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد با خواندن، تعلیم و تعلم آغاز گردید.[4] پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمه»[5] فرا گرفتن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. و قرآن کریم مقام بسیار ارجمند برای اهل ایمان و دانشمندان قایل است، آنجایی که میفرماید: « یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَات»[6] خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد. و برای این که مردم به اهمیت و ارزش دانش، بیشتر پی ببرند و در صدد آن برآیند، از آنها میپرسد: « هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»[7] آیا دانایان و نادانان برابر هستند؟
با آنکه پیامبر اسلام(ص) از لحاظ علم و دانش بر همة مردم ترجیح دارد، در عین حال به او دستور میدهد: « وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا»[8] که از خدا درخواست فزونی دانش نماید. و از همه بالاتر این که معتقد است دانش بهترین نعمت و سرمایهای است که نصیب افراد میشود و هیچ سرمایهی نمیتواند با آن رقابت نماید و میفرماید: « وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا»[9] به هرکسی که علم نافع دادهشد، بهطور قطع خوبی فراوان یافته است.
تأکید و تشویق به کسب علم و دانش در اسلام تا آنجا است که امام سجاد(ع) در یکی از سخنانش میفرماید: «لو علم الناس ما فی طلب العلم لطلبوه و لو بسفک المهج و خوض اللحج»[10] اگر میدانستید با تحصیل علم و دانش به چه سعادتهای میرسید به دنبال آن میرفتید، هرچند خون شما در این راه ریخته شود و یا لازم باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوسها را بپیمایید.
در این که اسلام طرفدار علم و دانش است شکی وجود ندارد و این که چه علومی را باید فرا گرفت، در متون دینی معیار و ملاکی برای آن قرار داده شده و آن اینکه علمی را باید فرا گرفت که سودمند بوده و آموختن آن نفعی برای فراگیرنده داشته باشد «خیر العلم مانفع»[11] و این فریضه از هر جهت تابع نوع و میزان نیاز جامعة اسلامی است و اختصاص به علوم دینی ندارد، زیرا پیشوایان اسلام که دستور فراگیری دانش را دادهاند، در تعبیراتشان به علم خاصی اشاره نشده و مقید ننمودهاند.
در دستورات پیامبر گرامی اسلام(ص) داریم که: «اطلبوا العلم و لو بالصین»[12] دانش را بجویید و لو این که مستلزم سفر به چین باشد. «الحکمة ضالة المؤمن فاطلبوها و لو من عند المشرک»[13] حکمت گمشدة مؤمن است، پس آن را بهدست آورید گرچه در نزد مشرکان باشد. در اینجا کلمة علم مطلق آمده و به علم خاصی قید نشده است، چین هم هیچگاه مرکز علوم اسلامی نبوده و منظور از اخذ علم از مشرک (در روایت) یقیناً علم غیر دینی است.[14]
نتیجه اینکه فقر و عقبماندگی با ناآگاهی و بیسوادی در رابطه بوده، تا بیسوادی است فقر و عقبماندگی نیز هست. پیامبر(ص) فرمود: «الجهل رأس الشر کله»[15]جهل رأس همه بدیها است.
[1]? - وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ» انفال، 60.
[2]?- نساء، 141.
[3]?- قربانی، پیشین، ص 53- 54.
[4]?- علق، 1- 5.
[5]?- بحار، 1/ 177 و 67/ 68 45 و 105/ 15. مستدرک، 17/ 249، ح21250-17. عوالی الآلی، 4/ 70. کنز الفواید، 2/ 108. مجموعه ورام، 2/ 176. مشکاه الانوار، 133. مصباح الشریعه، ص 13 و 22.
[6]?- مجادله، 11
[7]?- زمر، 93.
[8]?- طه، 114.
[9]?- بقره، 269.
[10]?- الکافی، 1/ 35. بحار، 1/ 77/ 1. عوالی الئالی، 4/ 6. منیه المرید، 11.
[11]?- الفقیه، 4/ 402. بحار، 74/ 116/ 6. ارشاد القلوب، 1/ 73. امالی صدوق، 478. غرر، 48، ح181. مجموعه ورام، 2/ 32.
[12]?- وسایل، 27/ 27 ح33119. روضه الواعظین، 1/ 11. مصباح الشریعه، 13. منیه المرید، 103.
[13]?- بحار، 2/ 94/ 14. امالی طوسی، 125.
[14]?- برای توضیح بیشتر ر.ک. شهید مطهری، بیست گفتار، نظر اسلام در باره علم. ریشهری، العلم و الحکمه فی الکتاب والسنه. محمد جمال خلیلیان، فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی، ص 60.
[15]?- بحار، 74/ 177 /7.
آنچه از جلوههای تمدن و ترقی در کشورهای صنعتی و پیشرفتهی دنیای امروز به چشم میخورد، دستآورد علم و دانش است. هرچند در مواردی، استعمارگری، چپاول، و غارت داراییهای کشورهای مستعمره، نقش حیاتی در بهدست آوردن ثروت آنان و فقر این کشورها دارد.
با آنهم باز نمیتوان نقش اساسی دانش را در پیشرفت آنان در عرصهی صنعت و تکنولوژی روز نادیده گرفت، تمام اختراعات ثبت شده و دانشمندان مخترع، که خیلی از آنها (خواسته یا نخواسته) خدمات بزرگی برای بشریت نمودهاند، غربی اند.[1] و برخی کشورهای دیگر که به صنعت و تکنولوژی دسترسی پیدا نمودهاند مثل چین، ژاپن، و بعض کشورهای شرق آسیا[2] از طریق انتقال تکنولوژی توانستهاند به پیشرفت نایل آیند.[3]
به موازات این پیشرفت اقتصادی متأسفانه فقر معنوی و اخلاقی از چالشهای بزرگ موجود در فراروی این کشورها است، که آیندة بشریت را به خطر مواجه ساختهاست. و در مقابل، یکی از مصایب کشورهای فقیر، فقر فرهنگی و محرومیت از علم و دانش روز است که این محرومیت به نسبت توان اقتصادی این کشورها در نوسان بوده و در کل، درصد باسوادی در اینگونه ممالک خیلی پایین میباشد. با این حال چگونه میتوان امید به بهبود اوضاع و پیشرفت و ترقی داشت؟ ناگفته پیدا است که بعض ازین کشورها از منابع مادی (نفت، گاز، معادن، و...) غنی و خوبی برخوردار اند، و مسلم است که منابع مادی و سرمایهها به خودی خود نقش تعیین کننده در پیشرفت اقتصادی ندارند. روند توسعه را منابع انسانی مشخص میکند.
نیروی انسانی با دانش و مهارت، ریشهی درخت توسعه و پیشرفت است. منابع انسانی زیربنای ثروت ملتها را تشکیل میدهد، سرمایه و منابع طبیعی عوامل تولیداند، در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایهها را متراکم میسازند، از منابع طبیعی بهره برداری میکنند، سازمانهای اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را میسازند و توسعة ملی را جلو میبرند، به وضوح کشوری که نتواند مهارتها و دانش مردماش را توسعه دهد، و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.[4]
سرمایهگذاری در زمنهی نیروی انسانی مهمتر و سودمندتر از سرمایهگذاری در طرحهای صنعتی است. برخی بر این باور اند که نازل بودن رشد اقتصادی در جوامع در حال توسعه ناشی از کمبود سرمایهگذاری در سرمایههای انسانی است.[5]
آیندة هر ملتی را نیروی انسانی آن (دانشمندان، مهندسان، پزشکان، کارگران ماهر و...) تعیین میکند، چه این که مواد خام هر کشور را نیروی انسانی آن تغییر داده و قابل استفاده میکنند.[6] بدون شک پیشرفتها و عقبماندگی کشورها در کنار عوامل دیگر ریشه در سوابق کاری آنها در عرصهی آموزش و پرورش دارد.
عموم اطفال از یکصد سال پیش، در اروپای غربی به مدرسه رفته و میروند ولی هنوز در بعض کشورها امکان تحصیل برای همگان فراهم نیست. حال آنکه سرمایة دانش بسیار مهمتر از سرمایة تولید است، زمانی که (سموئل اسلیتر Somuel slater ) در سال (1789) بدون داشتن حتی یک طرح از انگلستان به آمریکا رفت، تا در آنجا روش ساختن ماشینهای نخریسی را آموزش دهد، به قول (تاردن Tardin ) تمام سرمایهای که صنعت بزرگ آمریکا از آن ناشی میشد، را در مغزش حمل نمودهبود.[7]
سوادآموزی شرط اصلی توسعه است، مدرسه علاوه بر آموزش، خواندن و نوشتن، حس کنجکاوی افراد را بیدار میکند و او را اجباراً از محیط محدود خانواده یا قبیله بیرون میکشد، فرد وجود دنیای متفاوت با دنیای خودش را کشف میکند، فقط به همین یک دلیل هم که باشد، میتوان مدرسه را محرک اصلی توسعه و پیشگیری از فقر و عقبماندگی تلقی کرد. معلومات مدرسه عملاً برای فردی که میخواهد به منظور فعالیتهای صنعتی از ده خود بیرون رود و کارگر ساده باقی نماند، ضروری است.[8] و اگر در کشورهای جهان سوم به آموزش توجه نشود تلاشهای که برای رشد، توسعه و مبارزه با فقر انجام میگیرد، موفق نمیشود، زیرا این جوامع با گذشتهی خویش پیوند سختی دارند و رو در روی هرگونه نوآوری قرار میگیرند.[9]
ملتی که از نعمت سواد و دانش محروم است، همیشه توسری خور و زیردست کشورهای مترقی و باسواد است، خرافات و موهومات و تقلیدهای کورکورانه، فقر و گرسنگی، شیوع امراض گوناگون، پیدایش عقاید باطل و مرامهای نادرست، بیشتر در میان مردمی پیدا میشود که از نعمت سواد و فرهنگ محروم اند. پنجههای شوم استعمار، همیشه به اعماق جان و حیات ملتی فرو میرود که رشد فکری و فرهنگی درستی ندارند، کانها و مواهب طبیعی ملتی به غارت میرود که فاقد قدرت علمی صحیح، در بهرهبرداری از آنها هستند. و لذا است که میبینیم کشورهای استعماری سعی میکنند، مردم کشورهای تحت استعمار را همچنان در جهالت و بیسوادی نگهداشته و نگذارند سواد و دانش در میان آنها همگانی گردد، و باز میبینیم کشورهای که توانستند خود را به کاروان تمدن برسانند، کمکم قدرت پیدا کردند، از زیر یوغ استعمار، نجات یافته استقلال از دست رفتهی خود را باز یابند. آیا عاملی جز فرهنگ و دانش باعث شده که هم اکنون بلوکهای سرمایهداری و...، بر ملتهای ضعیف و ناتوان دیگر، فرمانروایی و آقایی کرده و مالک بر جان و مال آنها باشند؟ این است که گفتهاند «دانایی توانایی است، و آدم بیسواد کور است»[10]
[1]?- ر.ک. دائرة المعارف دانش و تکنیک، ص 613 تا آخر کتاب.
[2]?- هنککنگ، سنگاپور، کرهجنوبی، تایوان- چهار ببر اقتصادی شرق آسیا
[3]?- سید هادی حسینی، پدیده شناسی فقر و توسعه، توسعة تکنولوژی، ج4، ص 241- 244.
[4]?- پیشین، ج1، به نقل از: توسعه اقتصادی در جهان سوم و توسعه شهرستان میانه با تأکید بر صنعت، ص 51.
[5]?- پیشین، به نقل از: اقتصاد رشد و توسعه، ج2،ص 657- 658.
[6]?- پیشین، به نقل از: نوسازی جامعه، ص 92.
[7]?- پییر مایه، رشد اقتصادی، ترجمه دکتر علی محمد فاطمی قمی، 1368، ص 48.
[8]?- ر.ک. پیشین، ص 63.
[9]?- ر.ک. پدیدهشناسی فقر و توسعه، ج1، ص 243.
[10]?- زین العابدین قربانی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 35- 36.
سبک زندگی (به انگلیسی: Life Style)، به معنای شیوه زندگی خاص یک فرد، گروه، یا جامعه است. این اصطلاح نخستین بار توسط آلفرد آدلر روانشناس اتریشی استفاده شد. سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را در برمیگیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، و آگهیها همگی تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم میکنند. «سبک زندگی » مفهومی وامگرفته از دنیای غرب است. غربیها بر اساس مبانی، رهیافتها و نظامهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خودشان به مفهومسازی "سبک زندگی "پرداختهاند. لذا تجویز نسخه های وارداتی غرب، جز تشبه به غرب، فایده و عایدتی نخواهد داشت. از این رو در تبیین سبک زندگی ایمانی می بایست بر اساس آموزههای رفتار ساز و حیاتبخش اسلام نسخه پیچید. در قرآن کریم در مورد عدم پیروی از غیر مسلمین در امور زندگی آمده است: ولا تتبع اهوائهم و احذرهم ان یفتنوک عن بعض ما انزل الله الیک; و از هوس های آنان پیروی مکن و از آنها برحذر باش، مبادا تو را ازبعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند. همچنین اشاره می شود: ولو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض و من فیهن بل اتیناهم بذکرهم فهم عن ذکرهم معرضون; اگر حق تابع هوای نفس آنان شود، همانا آسمانها و زمین وهر چه در آنهاست فاسد خواهد شد ولی، قرآنی به آنها دادیم که مایه یاد آوری آنهاست اما آنها از (آنچه مایه) یاد آوریشان (است) روی می گردانند. سبک زندگی یعنی روش و سیاق زندگی هر کس (Lifestyle).منابع سبک زندگی اسلامی صبغه و سابقهای به طولانی تاریخ اسلام دارد. در قرآن کریم، سبک زندگی فرد از روز تولد تعریف شده است. اسلام برای بسترسازی روابط زناشویی، نامگذاری فرزند، ارتباط والدین با فرزند، ارتباط شاگرد با معلم، ارتباط همسایه با همسایه، ارتباط فرد با همشهریانش، ارتباط ملت با حاکم، ارتباط حاکم با ملت، ارتباط اجزا با یکدیگر، تمام اینها تعریف شده و مقوم و بسیار مدون وجود دارد. نگاه اسلام به دنیا دنیا و نعمتهای دنیوی، نقش بسیار مهمی در دینداری و نیل به کمالات انسانی و مراتب حقیقی انسان- که محل ظهور آن در آخرت است- دارد، به گونهی که در روایات از نعمتها و امکانات دنیوی به عنوان بهترین کمکرسان برای طلب آخرت تعبیر شده است. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «نعم العون علی الآخرة الدنیا» از سوی دیگر سختیهای معیشتی، تنگدستی و فقر از موانع جدی دینداری آحاد جامعه است که در روایات به آن اشاره شده است. رسول اکرم(ص) در دعای مشهور به نان- که سمبل نعمتهای دنیوی است- اشاره میکنند و نبود آن را موجب تضعیف ارکان تدین جامعه میدانند: «اللهم بارک لنا فی الخبز و لاتفرق بیننا و بینه فلولا الخبز ماصلینا و لاصمنا و لاادینا فرایض ربنا» خداوندا! در نان بر ما برکت ده و بین ما و او جدایی نیانداز، پس اگر نان نبود نه نماز میخواندیم و نه روزه میگرفتیم و واجبات پروردگارمان را بجای نمیآوردیم. و امام صادق(ع) از قول لقمان حکیم نقل میکند که لقمان به فرزندانش میفرماید: «...ذقت المرارات کلها فما ذقت شیئاً امر من الفقر» تمامی تلخیهای زندگی را چشیدم، در میان آنها تلختر از فقر نبود. و باز آنحضرت از قول ابراهیم خلیل(ع) نقل میکند که فرمود: «یا رب الفقر اشد من نار نمرود» خداوندا فقر از آتش نمرود سختتر است. و هم چنین فقر بزرگترین مانعی است که جلو بروز هرگونه قابلیتی را میگیرد و نمیگذارد استعداد انسان شکوفا شده و به کمال مطلوب برسد. فقر هولناکترین واقعیتی است که انسان با آن پنجه در میآمیزد و امام(ع) در بارهاش میگوید: «لو تمثل لی الفقر رجلاً لقتلته» اگر فقر چون شخصی بر من مجسم میشد من او را میکشتم. ناداری از عوامل پریشانی فکری میباشد، چرا که تمام قوای عقلانی و بدنی انسان در راه جبران محرومیت بکار گرفته میشود و نظم افکار آدمی بکلی درهم میریزد. دینا ابزار آخرت در جهانبینی الهی، زندگی واقعی زندگی اخروی است و زندگی دنیوی همچون ابزار و مزرعهای است که بایستی تا میتوان در آن کاشت تا در جهان دیگر درو نمود و به هدف اصلی رسید. شمهای از متون دینی در این زمینه به شرح ذیل است: حضرت على (علیه السلام): اجْعَلوا ـعبادَ اللّهِـ اجتهادَکُمْ فی هذِه الدُّنیا التَّزَوُّدَ مِن یومِهاالقَصیرِ لیومِ الآخِرهِ الطّویلِ ؛ فإنَّها دارُ عَمَلٍ و الآخِرهُ دارُالقَرارِ و الجَزاءِ؛ بندگان خدا! بکوشید تا از چند روزه دنیا براى آخرت که دورهاش دراز وطولانى است، توشه بر گیرید؛ چه، دنیا سراى عمل است و آخرت سرای بقا و جزا. حضرت على (علیه السلام): إنّما الدُّنیا دارُ مَجازٍ و الآخِرهُ دارُ قَرارٍ، فَخُذُوا مِن مَمَرّکُم لِمَقَرِّکُم؛ همانا دنیا سراى گذر است و آخرت سراى ماندن؛ پس، از گذرگاه خود براىاقامتگاهتان توشه برگیرید. حضرت على (علیه السلام): إنّما الدنیا مُنتهى بَصَرِ الأعمى، لا یُبصِرُ مِمّا وراءَها شیئاً والبَصیرُ یَنفُذُها بَصَرُهُ و یَعلَمُ أنّ الدارَ وراءَها، فالبصیرُ مِنها شاخِصٌ و الأعمى إلَیها شاخِصٌ و البصیرُ مِنها مُتزوِّدٌ و الأعمى لها مُتزوِّدٌ؛ همانا دنیا آخرین دید رس انسان کور است و فراتر از آن را نمىبیند، اماشخص بینا و با بصیرت نگاهش را از دنیا فراتر مىبرد و مىداند که سراى حقیقى دروراى این دنیاست. پس بینا از دنیا دل برکَند و کور به آن روى آورد. شخصِ بابصیرت از آن توشه بر مىدارد و کور براى آن توشه فراهم مىآورد . نگرش به ثروت در اسلام فقر و غنا هیچ کدام معیار ارزش نیستند بلکه ملاک ارزش، ایمان و عمل صالح است. قرآن کریم میفرماید: اموال و فرزندانتان هرگز شما را در نزد ما مقرب نمیسازد جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند. در قرآن کریم با توجه به نوع نگرش افراد به ثروت و مال، هم تمجید و ستایش از ثروتمندان بهعمل آمده و هم نکوهش شده است. از کسانی چون حضرت سلیمان، داود، و ذوالقرنین، که دارای تمکن مالی خوبی بودند و مال را «رحمة من الله و فضل من عند ربی» میدانستند ستایش میشود. در مقابل ثروتمندانی مانند قارون، فرعون، ولید ابن مغیره و ابیلهب را که بیش از حد به مال علاقه داشتند بهشدت سرزنش میکند. در قرآن کریم داریم که: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً» اموالتان را که پشتوانهی زندگی شما است بهدست سفیهان نسپارید. قرآن کریم در این آیه با قاطعیت میگوید که مال و ثروت تکیهگاه انسان است؛ یعنی اگر فرد یا اجتماعی بنیة مالی خود را از دست بدهد یقیناً حیات خود را به مخاطره انداخته و چنین فرد یا جامعهای محکوم به زوال و نابودی است. و پیامبر اسلام(ص) فرمود: «نعم العون علی التقوی الله الغنی» ثروت و بینیازی بهترین کمک انسان در تقوی و پرهیزگاری است. «ونعم العون علی الآخرة الدنیا» و چون تقوی از عالیترین مدارجی است که انسان مسلمان میتواند به آن دست یابد و در روایت فوق، ثروت کمک بر تقوای الهی شمرده شدهاست اهمیت مسأله روشنتر میشود. امام صادق(ع) فرمود: «لاخیر فی من لایحب جمع المال من حلال یکف به وجهه و یقضی به دینه و یصل به رحمه» در آنکس که گردآوری ثروت را برای حفظ آبرو و ادای قرض و دستگیری از خویشاوندان دوست ندارد خیری در او نیست. میبینیم که پیشوایان اسلام به سر و سامان بخشیدن به امور اقتصادی فرد و جامعه اهمیت دادهاند و این برخلاف پندار آنانی است که اسلام را دینی میدانند که طرفدار فقر میباشد.
جهاد لواط" و "جهاد نکاح النفس" در کنار "جهاد نکاح"
سایت لبنانی "خبرپرس" خبر داد، سربازان جبهه النصره به "جهاد نکاح با محارم" مشغول هستند و آن را ادای فریضه ی دینی و مذهبی خود می دانند.
سایت مسلمانان جهاننوشت: چندی پیش شیخ وهابی در سخنرانی خود در شبکه ماهواره ای وصال که نزدیک به حرکتهای جهادی تندرو در سوریه است، از انتقادات وارده به فتوای "جهاد نکاح" گله کرده بود.
"ناصر العمر" اعلام کرده بود، "مجاهدین در سوریه میتوانند در غیاب زنان مجاهد نامحرم با محارم خود ازدواج کنند و اگر دسترسی به نامحرم آسان نباشد، مجاهدین می توانند با محارم و خواهران خود "عقد نکاح" داشته باشند".
سخنان ناصر العمر بازتاب گسترده ای در محافل دینی و افکار عمومی جهان اسلام داشت، به گونه ای که همگان بر مشمئز کننده بودن این سخنان تاکید داشتند و از این شیخ وهابی خواستند فتوای خود را پس بگیرد.
اما اعضای گروهک شبه نظامی جبهه النصره رسما اعلام کرده اند، به فتوای مفتی سلفی ایمان دارند و آن را به اجرا در خواهند آورد.
به گزارش آوا به نقل از شبکه خبر ایران، تروریست های تکفیری با استناد به این فتوا اعلام کرده اند که امروز آنها از نظر دینی این حق را دارند با محارم خود نزدیکی کنند. و خداوند گناهی را برای آنان و نزدیکانشان ثبت نخواهد کرد، چرا که این امر توسط شیخ شان حلال شده است.
خبرها حاکی از آن است که، فتوای ناصر العمر تنها پرده از این عمل ناشایست و خلاف اخلاق برداشته و این عمل از مدتها پیش در میان اعضای این گروه مرسوم شده است. به شکلی که کودکانی از این ارتباط به دنیا آمده اند. و مشکلاتی را از نظر هویت و .... بوجود آمده است.
لازم به ذکر است، فتواهای عجیب تنها محدود به ازدواج جهادی و ازدواج با محارم نمی شود و این افراد با استناد به رای و حکم شیوخ سلفی با اصطلاحات ساختگی نظیر "جهاد لواط" و "جهاد نکاح النفس" فحشا را در سرزمین شام گسترش می دهند.
منبع: http://www.avapress.com/vdcjvoea.uqetvzsffu.html
وهابی ها با صدور فتوایی بهترین راه برای شرکت زنان در جهاد را "جهاد نکاح" در سوریه عنوان کردند. بر اساس این فتوا دختران نوجوان، یا زنان مطلقه اگر برای رفع نیازهای جنسی "شورشیان در سوریه" به این کشور سفر کنند، ثواب آنها بهشت است!!
مصاحبه با یکی از فریب خوردگان جهاد نکاح کلیک کنید
تماشا کنید: فیلم کوتاه از جهاد نکاح یک زن چچنی در سوریه
تصاویر جشن عروسی پسر مفتی اعظم عربستان در روز عاشورا
عمر بن عبدالعزیز آل شیخ، فرزند مفتی اعظم عربستان، جشن ازدواج خود را در روز عاشورای حسینی برگزار کرد. بسیاری از مفتی های وهابی در این مراسم حضور یافتند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، در شرایطی که مفتی های وهابی، در توجیه شراب خواری دولتمردان سعودی و بوسیدن دست و گونه زنان غربی در ملاقات های رسمی و غیر رسمی، رعایت اصول معاشرت و احترام گذاشتن به فرهنگ و عقاید غربی ها را بهانه می کنند، مفتی اعظم عربستان در سالروز شهادت سیدالشهدا (ع) و سوگواری شیعیان در عزای فرزند پیامبر (ص) برای پسرش جشن سالگرد ازدواج گرفت و همکیشانش را به جشن و پایکوبی فراخواند.
عمر، پسر کوچک این شیخ عاشورای سال پیش ازدواج کرد و امسال هم جشن سالگرد گرفت. این مراسم در باشگاه سفارتخانه های ریاض برگزار شد.
![مراسم عروسی پسر مفتی اعظم عربستان در روز عاشورا](http://www.irinn.ir/sitefiles/13920826/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC%20%D9%BE%D8%B3%D8%B1%20%D9%85%D9%81%D8%AA%DB%8C%20%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.jpg)
داماد در کنار فرزندان سلطان بن عبدالعزیز، عبدالله، نایف، نواف و منصور
![ازدواج پسر مفتی عربستان](http://www.irinn.ir/sitefiles/13920826/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC%20%D9%BE%D8%B3%D8%B1%20%D9%85%D9%81%D8%AA%DB%8C%20%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C.jpg)
![مراسم عروسی پسر مفتی وهابی](http://www.irinn.ir/sitefiles/13920826/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC%20%D9%BE%D8%B3%D8%B1%20%D9%85%D9%81%D8%AA%DB%8C.jpg)
* عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل الشیخ، از نوادگان عبدالوهاب، موسس فرقه وهابیت است و از سوی شاه عربستان به مقام مفتی عام و اعظم وهابیون عربستان سعودی و رئیس هیات کبار علما عربستان منصوب شده است.
او سردسته صادرکنندگان فتواهای عجیب و مشکوک مفتی های وهابی است و ممانعت از هر نوع حرکت و تفکر مضر برای رژیم صهیونیستی، ویژگی اساسی تمام فتواهای او است.
![مفتی عربستان](http://www.irinn.ir/sitefiles/13920826/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2%20%D8%A8%D9%86%20.jpg)
عبد العزیز بن عبد الله، نه تنها قیام امام حسین (علیه السلام) علیه یزید را حرام می داند، بلکه برپایی تظاهرات و یا انتقاد از حاکمان فعلی سعود را نیز حرام و بدعت در دین دانسته است.
او پس از احساس خطر از بیداری جوانان عربستانی، فتوا داد که تظاهرات در زمان پیامبر وجود نداشته و بدعت است. اگر هم سیاستمداران، فاسد باشند، این خداست که حق دارد از آنها بازخواست کند و اگر صلاح بداند حکومت را از آنها می گیرد.
این شیخ سال پیش فتوا داد که همه کلیساهای عربستان باید ویران شوند و امسال نیز، دستور داد تمام مجسمه ها و تزئینات میادین شهرها نابود شوند.
او کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان را حرام می داند، اما دشنام و ناسزا به دولت سوریه را واجب کرده است.
برخی فتواهای دیگر عبد العزیز بن عبد الله بن محمد:
* جشن ملی عربستان حلال، جشن و تبریک میلاد پیامبر حرام.
* راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان توهین نشریات و شخصیت های غربی به پیامبر، حرام!
* شعار علیه آمریکا حرام، حمله به شیعیان واجب.
* راهپیمایی برای حمایت از مردم غزه و فلسطین حرام.
* فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام.
* سجده فوتبالیستها بعد از گل زدن مکروه.
* وی در مصاحبه با روزنامه سعودی المدینه گفت: جشن گرفتن برای میلاد پیامبر بدعتی بی اساس است.
من هیچ سابقه ای درباره جشن گرفتن برای تولد در سنت رسول خدا ، شیوه خلفای راشدین و ائمه هدایت نمی شناسم و برهمین اساس جشن میلاد پیامبر حرام است.
* او همچنین در برنامه زنده ای که از ماهواره المجد عربستان پخش می شد در پاسخ سوالی در رابطه با یزید و قیام امام حسین علیه السلام این چنین پاسخ داد:
«زمان پرداختن به این امور گذشته و سپری شده است . آنها گروهى بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بدی کردند براى خود کردند و شما هم هر چه کردید براى خود خواهید کرد و مسئول کار آنها نخواهید بود.
بیعت یزید بن معاویه، بیعتی شرعی است که در زمان پدرش معاویه از مردم گرفته شد و مردم هم بیعت کرده و به این بیعت گردن نهادند. امّا هنگامی که معاویه از دنیا رفت حسن و حسین بن علی (علیهماالسلام) و ابن زبیر از بیعت با او خودداری کردند و به خطا رفتند!
چون بیعت با یزید بیعتی شرعی بود و این بیعت در زمان زندگی پدرش معاویه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولی خداوند در آنچه مقدر می فرماید حکیم و علیم است، آن امتها هم بنا به تقدیر خداوند در گذشتند و از دنیا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم این مطالب را از من نقل کنید. اینها مسائلی است که گذشته است. تاریخ هم در باره این مطالب به شکلهای مختلف حکایت نموده است. ولی به هر شکل این قضایا گذشته و تمام شده ... یزید و حسین (علیه السلام) بیش از هزار و اندی سال است که از دنیا رفتهاند ...
ولی به عقیده من بیعت یزید بن معاویه بیعتی شرعی بوده! و حسین (علیه السلام) را نصیحت کردند که از مدینه به طرف عراق نرود، او را نصیحت کردند که بیعت کند ولی او نپذیرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسیاری از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند که: رفتن به عراق به مصلحت او نیست. ولی حسین (علیه السلام) این نصیحتها را نپذیرفت... و خدا هم هر آنچه مقدر فرموده بود انجام شدو...
ولی با این وجود ما برای حسین (علیه السلام) از خداوند درخواست رضایت کرده و برای او عفو و بخشش را خواستاریم. و مقدرات الهی حکمتهایی دارد که ما از آن آگاه نیستیم ...
اصلاً فائده نقل این مطالب چیست؟ حسین (علیه السلام) هر اشتباهی کرده برای خود کرده...
عقیده اهل سنت و جماعت این است که واجب است تا به فرامین کسی که مورد بیعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شدهاند گوش فرا داده شده و از او پیروی شود. قیام و سرکشی علیه او نیز حرام است و از همینرو خروج و قیام حسین (علیه السلام) علیه یزید حرام بود.
![کباب خوردن مفتی وهابی](http://www.irinn.ir/sitefiles/13920826/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C/%D8%BA%D8%B0%D8%A7%20%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%20%D9%85%D9%81%D8%AA%DB%8C%20%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C.jpg)
* پس از خشم مسلمانان جهان از انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام (ص)، این مفتی وهابی تصریح کرد: انتشار فیلم توهین آمیز علیه پیامبر اسلام (ص) به ایشان و دین اسلام ضرری نمی رساند. تنها کسانی که در تظاهرات مسلمانان در برخی کشورهای اسلامی متضرر شدند، سفارتخانه های آمریکا و برخی هم پیمانان آن بوده اند.
* فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!
آل شیخ در مخالفت با نظر وزارت کار عربستان اعتراض خود را با کارکردن زنان در فروشگاه های لباسهای مخصوص زنان (لباس زیر) ابراز داشت.
وی در توجیه این فتوای عجیب گفته است : زنان امانتی در گردن ما هستند و به همین سبب ایشان را در غیرکارهای که مختص ایشان هست به کار نخواهیم گرفت.
* پرداخت «فطریه نقدی» حرام!
آل الشیخ که معتقد است، قیام عاشورا هزار سال پیش سپری شده و گذشته و نباید امروز مطرح شود، در سایر موضوعات، فقط به هزار سال پیش استناد می کند و معتقد است همه امور عصر حاضر نیز باید بر اساس هزار سال پیش انجام شود.
او فتوا داده که پرداخت فطریه به صورت نقدی جایز نیست و مردم باید مثل زمان صدر اسلام، خرما و جو فطریه بدهند.
وی در این باره گفت: احادیث و روایات موجود از حضرت محمد مصطفی(ص) نشان می دهد که ایشان به ما دستور داده فطریه خود را از خوراک و طعامی مانند برنج، کشمش و غیره پرداخت کنیم. بنابراین می بینیم که در زمان پیامبر (ص) نیز هیچ گاه فطریه به صورت نقدی پرداخت نمی شد از همین رو می توان گفت که پرداخت نقدی فطریه مخالفت با سنت رسول الله (ص) است و بدعت به شمار می رود. هر فرد مسلمانی باید از شریعت خداوند متعال پیروی کند و مخالفت با آن بدعت به حساب می آید.
مرتبط : • گزارش یک خبرنگار امریکایی از جهاد جنسی در سوریه
• انتحاری ها کجا تربیت می شوند
• بمبگذاران عراق به مزدوری برای آل سعود اعتراف کردند
• فتوای مفتی عربستانی فاحشه ها را به وجد آورد
• اعتراض سینماگران به یک فتوا • واکنش عربستان به جهاد نکاح دختران نروژی
![](http://www.irinn.ir/sitefiles/13920826/اجتماعی/سعود%20بن%20فهد%20در%20مراسم%20عروسی%20پسر%20مفتی.jpg)
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، در شرایطی که مفتی های وهابی، در توجیه شراب خواری دولتمردان سعودی و بوسیدن دست و گونه زنان غربی در ملاقات های رسمی و غیر رسمی، رعایت اصول معاشرت و احترام گذاشتن به فرهنگ و عقاید غربی ها را بهانه می کنند، مفتی اعظم عربستان در سالروز شهادت سیدالشهدا (ع) و سوگواری شیعیان در عزای فرزند پیامبر (ص) برای پسرش جشن سالگرد ازدواج گرفت و همکیشانش را به جشن و پایکوبی فراخواند.
عمر، پسر کوچک این شیخ عاشورای سال پیش ازدواج کرد و امسال هم جشن سالگرد گرفت. این مراسم در باشگاه سفارتخانه های ریاض برگزار شد.
داماد در کنار فرزندان سلطان بن عبدالعزیز، عبدالله، نایف، نواف و منصور
* عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل الشیخ، از نوادگان عبدالوهاب، موسس فرقه وهابیت است و از سوی شاه عربستان به مقام مفتی عام و اعظم وهابیون عربستان سعودی و رئیس هیات کبار علما عربستان منصوب شده است.
او سردسته صادرکنندگان فتواهای عجیب و مشکوک مفتی های وهابی است و ممانعت از هر نوع حرکت و تفکر مضر برای رژیم صهیونیستی، ویژگی اساسی تمام فتواهای او است.
عبد العزیز بن عبد الله، نه تنها قیام امام حسین (علیه السلام) علیه یزید را حرام می داند، بلکه برپایی تظاهرات و یا انتقاد از حاکمان فعلی سعود را نیز حرام و بدعت در دین دانسته است.
او پس از احساس خطر از بیداری جوانان عربستانی، فتوا داد که تظاهرات در زمان پیامبر وجود نداشته و بدعت است. اگر هم سیاستمداران، فاسد باشند، این خداست که حق دارد از آنها بازخواست کند و اگر صلاح بداند حکومت را از آنها می گیرد.
این شیخ سال پیش فتوا داد که همه کلیساهای عربستان باید ویران شوند و امسال نیز، دستور داد تمام مجسمه ها و تزئینات میادین شهرها نابود شوند.
او کمک به حزب الله لبنان و دعا برای آنان را حرام می داند، اما دشنام و ناسزا به دولت سوریه را واجب کرده است.
برخی فتواهای دیگر عبد العزیز بن عبد الله بن محمد:
* جشن ملی عربستان حلال، جشن و تبریک میلاد پیامبر حرام.
* راهپیمایی برای دفاع از پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان توهین نشریات و شخصیت های غربی به پیامبر، حرام!
* شعار علیه آمریکا حرام، حمله به شیعیان واجب.
* راهپیمایی برای حمایت از مردم غزه و فلسطین حرام.
* فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام.
* سجده فوتبالیستها بعد از گل زدن مکروه.
* وی در مصاحبه با روزنامه سعودی المدینه گفت: جشن گرفتن برای میلاد پیامبر بدعتی بی اساس است.
من هیچ سابقه ای درباره جشن گرفتن برای تولد در سنت رسول خدا ، شیوه خلفای راشدین و ائمه هدایت نمی شناسم و برهمین اساس جشن میلاد پیامبر حرام است.
* او همچنین در برنامه زنده ای که از ماهواره المجد عربستان پخش می شد در پاسخ سوالی در رابطه با یزید و قیام امام حسین علیه السلام این چنین پاسخ داد:
«زمان پرداختن به این امور گذشته و سپری شده است . آنها گروهى بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بدی کردند براى خود کردند و شما هم هر چه کردید براى خود خواهید کرد و مسئول کار آنها نخواهید بود.
بیعت یزید بن معاویه، بیعتی شرعی است که در زمان پدرش معاویه از مردم گرفته شد و مردم هم بیعت کرده و به این بیعت گردن نهادند. امّا هنگامی که معاویه از دنیا رفت حسن و حسین بن علی (علیهماالسلام) و ابن زبیر از بیعت با او خودداری کردند و به خطا رفتند!
چون بیعت با یزید بیعتی شرعی بود و این بیعت در زمان زندگی پدرش معاویه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولی خداوند در آنچه مقدر می فرماید حکیم و علیم است، آن امتها هم بنا به تقدیر خداوند در گذشتند و از دنیا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم این مطالب را از من نقل کنید. اینها مسائلی است که گذشته است. تاریخ هم در باره این مطالب به شکلهای مختلف حکایت نموده است. ولی به هر شکل این قضایا گذشته و تمام شده ... یزید و حسین (علیه السلام) بیش از هزار و اندی سال است که از دنیا رفتهاند ...
ولی به عقیده من بیعت یزید بن معاویه بیعتی شرعی بوده! و حسین (علیه السلام) را نصیحت کردند که از مدینه به طرف عراق نرود، او را نصیحت کردند که بیعت کند ولی او نپذیرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسیاری از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند که: رفتن به عراق به مصلحت او نیست. ولی حسین (علیه السلام) این نصیحتها را نپذیرفت... و خدا هم هر آنچه مقدر فرموده بود انجام شدو...
ولی با این وجود ما برای حسین (علیه السلام) از خداوند درخواست رضایت کرده و برای او عفو و بخشش را خواستاریم. و مقدرات الهی حکمتهایی دارد که ما از آن آگاه نیستیم ...
اصلاً فائده نقل این مطالب چیست؟ حسین (علیه السلام) هر اشتباهی کرده برای خود کرده...
عقیده اهل سنت و جماعت این است که واجب است تا به فرامین کسی که مورد بیعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شدهاند گوش فرا داده شده و از او پیروی شود. قیام و سرکشی علیه او نیز حرام است و از همینرو خروج و قیام حسین (علیه السلام) علیه یزید حرام بود.
* پس از خشم مسلمانان جهان از انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام (ص)، این مفتی وهابی تصریح کرد: انتشار فیلم توهین آمیز علیه پیامبر اسلام (ص) به ایشان و دین اسلام ضرری نمی رساند. تنها کسانی که در تظاهرات مسلمانان در برخی کشورهای اسلامی متضرر شدند، سفارتخانه های آمریکا و برخی هم پیمانان آن بوده اند.
* فروش لباس زیر زنانه توسط زنان حرام!
آل شیخ در مخالفت با نظر وزارت کار عربستان اعتراض خود را با کارکردن زنان در فروشگاه های لباسهای مخصوص زنان (لباس زیر) ابراز داشت.
وی در توجیه این فتوای عجیب گفته است : زنان امانتی در گردن ما هستند و به همین سبب ایشان را در غیرکارهای که مختص ایشان هست به کار نخواهیم گرفت.
* پرداخت «فطریه نقدی» حرام!
آل الشیخ که معتقد است، قیام عاشورا هزار سال پیش سپری شده و گذشته و نباید امروز مطرح شود، در سایر موضوعات، فقط به هزار سال پیش استناد می کند و معتقد است همه امور عصر حاضر نیز باید بر اساس هزار سال پیش انجام شود.
او فتوا داده که پرداخت فطریه به صورت نقدی جایز نیست و مردم باید مثل زمان صدر اسلام، خرما و جو فطریه بدهند.
وی در این باره گفت: احادیث و روایات موجود از حضرت محمد مصطفی(ص) نشان می دهد که ایشان به ما دستور داده فطریه خود را از خوراک و طعامی مانند برنج، کشمش و غیره پرداخت کنیم. بنابراین می بینیم که در زمان پیامبر (ص) نیز هیچ گاه فطریه به صورت نقدی پرداخت نمی شد از همین رو می توان گفت که پرداخت نقدی فطریه مخالفت با سنت رسول الله (ص) است و بدعت به شمار می رود. هر فرد مسلمانی باید از شریعت خداوند متعال پیروی کند و مخالفت با آن بدعت به حساب می آید.
مرتبط : • گزارش یک خبرنگار امریکایی از جهاد جنسی در سوریه
• انتحاری ها کجا تربیت می شوند
• بمبگذاران عراق به مزدوری برای آل سعود اعتراف کردند
• فتوای مفتی عربستانی فاحشه ها را به وجد آورد
• اعتراض سینماگران به یک فتوا • واکنش عربستان به جهاد نکاح دختران نروژی
آثار و برکات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء (ع)
گریه براى امام حسین (علیه السلام) چرا؟
تحلیلى جامعه شناختى از سنت عزادارى
دو نقطه ضعف مردم در مجالس عزادارى
فلسفه ذکر مصیبت اهلبیت(ع)
سینه زنى و زنجیر زنى
تعزیه و شبیه خوانى
تحریفات عاشورا
روضه و نوحه
گریه
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ هویتگرایی (قسمت اول)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ انتخاب (قسمت دوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ عملیات انتحاری (قسمت سوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ افغانستان تغییر (قسمت چهارم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ سه راه حل (قسمت پنجم)
صلحطلبی، هدف غاییِ سیاست
طالبانِ قدرت، نشسته بر پوستین استبداد دینی
#نسل کشی هزاره ها - شیعیان در افغانستان!
داعش را امریکا ایجاد کرد
پیامد صلج امریکا و طالبان در قطر
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 84
کل بازدید :656423
![صلح طلبان افغانستان](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/ghazni/Thumb_16830.jpg)
پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان
غزنی؛ ولایت والی ساز - تجربه تلخ [65]
جایگاه علی علیه السلام درهستی [17]
چه کسی به طالبان پول میدهد؟ [43]
دانلوود نرم افزار اسلامی [19]
چرا همدستی طالبان در روز قدس [20]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [4]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [3]
رد مطالب شبکه تقرثه انگیز اهلبیت توسط آیت الله محقق کابلی [21]
نقش علم و دانش در پیشرفت انسان [7]
آمریکا و سیاست دوگانه در افغانستان [6]
عید سعید غدیر بر مسلمین مبارکباد [5]
مسلمانان قربانی فتوای ملا و مفتی! [23]
60% مبتلا به مشکلات روانی و روحی! [5]
دشمنان صلح و امنیت در افغانستان [13]
[آرشیو(28)]
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385
بهار 1385
پاییز 1388
بهار 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
تابستان 1388
تابستان 89
زمستان 88
بهار 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
زمستان 93
پاییز 93
بهار 94
تابستان 94
پاییز 94
زمستان 94
بهار 95
تابستان 95
بهار 96
پاییز 96
زمستان 96
![صلح طلبان افغانستان](http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/ghazni/Thumb_16830.jpg)
نوشته های پیشین وبلاگ
بدنبال آرامش
مجله مینه - پشتو
شورای جهانی هزاره
پایگاههای اطلاع رسانی مراجع تقلید
آیت الله محقق کابلی
زبان انگلیسی یاد بگیریم
علیجان زاهدی غزنوی
کودکان افغان عکس و تصویر
سلامت روان فرزندان
نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
آیت الله محقق کابلی
حزب وحدت
سایت شهید مزاری
سایت دانشگاه کاتب هزاره
سایت آیت الله محسنی
سایت ریاست جمهوری افغانستان
تاجیک مدیا
متن کامل قرآن کریم - دانلود
موسیقی افغانی برای وبلاگ
کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
مجمع علمی فرهنگی نور
سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتونهای شیعه
سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
جمهوری سکوت
معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
پیوندهای فرهنگی مذهبی
شریف حبیبی
از غزنی / واسع هیله من
آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
سایت جنبش ملی افغانستان
اندیشه مثبت
افغانستان پس از جنگ
تاجیک مدیا
سادات افغانستان
وبلاگ حقوقی صارم
لینکستان وبلاگهای افغانستانی
سایت گشایش
سایت غرجستان
سایت طلوع فجر
آموزش زبان انگلیسی
هفته نامه نىای غؤنه
غرجستان
تاجیک مدیا
قلم بیقرار
خبرنامه علودانی
هزاره پیوند
خبرهای تازه از علودانی
وطندار
کودکان وطن
خوات معاصر
خوات آنلاین
روزنه امید
برگ سبز - محمد رحمتی
ناهور - خوات
رو به فردا
درد دلهای یک باچه مهاجر
محمد شفق خواتی
استاد علیزاده مالستانی
مدرسه محمدیه غزنی
مردم مالستان
وحدت نیوز
نگاه فردا
سروش صبا
هم صنفی
در رثای بابه مزاری
مجله اخوت
هزاره پیوند
حزب وحدت
صادقی نیلی
هیله من غزنوی
علودانی
مشفق
بشیر احمدی
خوات آنلاین
قلم بیقرار
کودکان افغانستان
جامعه اسلامی علودانی
محمد صابری شملتو
جامعه نو شوکت علی محمدی
جمهوری سکوت
ابرار
دورتر از چشم اقیانوس
شریف سعیدی
نقش والدین در سلامن روان فرزندان
وحدت نیوز
مدرسه علمیه محمدیه
خوات معاصر
خوات آنلاین
حوات زیبا
خوات دانلود
رو به فردا