عزادارى امام حسین(علیه السلام)در میان اهل سنّت
عبدالمجید ناصرى
مقدّمه
همدردى عاطفى و همنوایى روحى با عاشورا و شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش اختصاص به شیعیان ندارد. این مطلب حتى در میان اهل سنت نیز به مذهب خاص و گرایش ویژه محدود نمى شود، بلکه حالت فراگیر دارد. از این رو، اهل سنت به طور عموم از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش اظهار اندوه و حزن کرده و در عمل هم از فجایع کربلا اظهار نفرت و انزجار نموده اند. البته چگونگى ابراز تألّم آنان متفاوت بوده است; برخى همچون شیعیان، افزون بر اشک روان بر امیر کاروان عاشورا، بر آمران و مباشران این فاجعه لعن فرستاده اند و شمارى پس از اظهار تأسف و غم نسبت به واقعه کربلا، پى آمدهاى معنوى و کرامات بى مانند شهادت جانسوز آل رسول(صلى الله علیه وآله) را نگاشته و عمق جنایت عاملان عاشورا را از این رهگذر تصویر نموده اند.
پیش از پرداختن به سیر تاریخى سوگوارى عاشورا در میان اهل سنت، باید این نکته را متذکر شویم که همان گونه که عاشورا یک انقلاب سیاسى در برابر دستگاه بنى امیه بود، یاد و نام عاشورا و زنده نگه داشتن شهادت امام حسین(علیه السلام) در پهنه اجتماع و حوزه قلم نیز به عنوان پدیده اى سیاسى بیش از همه مورد حساسیت و وحشت زمامداران فساد پیشه و خودسر زمانه قرار گرفت; آن را به عنوان یک تهدید سیاسى و چالش ریشه دار نگریسته و از راه هاى گوناگون به خاموشى این شعله حق و نور الهى رو آورده اند. هرچند اهل سنت نتوانسته اند عواطف و احساسات خود را به گونه بایسته به گوش تاریخ برسانند، با این همه، متون تاریخى مواردى را به ثبت رسانده است که به نوبه خود روند تاریخى مصیبت دارى دینى و سیاسى آنان را بازگو مى کند.
سابقه عزادارى براى امام حسین(علیه السلام)
یکى از موضوعات مهم که قبل از طرح پیشینه عزادارى براى امام حسین(علیه السلام) لازم به یادآورى است، حجیت و فصل الخطاب بودن اعمال پیامبر براى مسلمانان و الگوى حسنه بودن آن حضرت در ابعاد گوناگون زندگى براى پیروانش مى باشد. اهل سنّت سیره پیامبر بزرگوار اسلام را حجت و لازم الاتباع مى دانند; براى مثال، اگر در سیره و روش آن حضرت احراز گردد که همواره نماز را با جماعت مى خواند، این مسئله در صورت عدم معارض گفتارى تکلیف آور است و بر مسلمانان خواندن نماز با جماعت را واجب مى گرداند.
به گواهى اهل سنّت، عزادارى براى سیدالشهدا(علیه السلام)سابقه اى به درازاى تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره آن بزرگوار برمى گردد. منابع تاریخى اهل سنت به وضوح این نکته را بیان نموده اند که آن حضرت نخستین فردى بود که از شهادت فرزندش حسین بن على(علیه السلام) خبر داد و براى مظلومیت وى اشک ریخت.
امام حسین(علیه السلام) نقل کرد: ام سلمه خبر داد: جبرئیل نزد رسول خدا بود و تو پیش من بودى و ناگهان گریستى. پیامبر فرمود:
بگذار فرزندم را. من تو را رها نمودم، پیامبر تو را برداشت و در آغوش کشید. جبرئیل پس از دیدن این منظره پرسید: آیا دوستش دارى؟ پیامبر پاسخ داد: بلى. جبرئیل گفت: همانا امت شما به زودى او را خواهند کشت; آیا مى خواهى خاک سرزمینى را که در آنجا کشته مى شود به تو نشان بدهم و آن را ببینى؟ گفت: بلى. پس جبرئیل بال هایش را گشود و زمین کربلا را نشان داد... پیامبر از آن حالت بیرون آمد و در دستش خاک سرخ بود....1
ابن سعد، از مورّخان و رجال شناسان معروف اهل سنت، نقل مى کند: «على(علیه السلام)در یکى از سفرهایش از کربلا عبور مى کرد و عازم صفین بود و هنگامى که در مقابل قریه نینوا رسید، از همراهان پرسید: براى این سرزمین چه گفته مى شود؟ پاسخ داده شد: کربلا، با شنیدن نام کربلا، امام به گریه افتاد به اندازه اى که اشک هایش جارى شد و زمین را تر کرد. سپس افزود: روزى بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)وارد شدم در حالى که وى مى گریست. پرسیدم: چه چیزى شما را به گریه واداشته است؟ حضرت فرمود: جبرئیل چند لحظه قبل نزدم بود و به من خبر داد که فرزندم حسین در کرانه فرات به قتل مى رسد; جایى که برایش کربلا گفته مى شود. بعد جبرئیل مشتى از خاک آن را به من داد و من آن را بوییدم و نتوانستم جلوى اشک خود را بگیرم.»2
از عبدالله بنوهب بن زمعه روایت شده که گفت: «ام سلمه به من خبر داد که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شبى براى خوابیدن دراز کشید، سپس بیدار شد در حالى که گرفته و پریشان بود. دوباره حضرت دراز کشید و خوابش برد، بعد مضطرب و پریشان از خواب بیدار شد. این بار اضطراب وى غیر از اضطرابى بود که در مرتبه نخست مشاهده کردم. بار سوم حضرت دراز کشید و این بار که از خواب بیدار شد، در دستش تربت سرخى بود که آن را مى بوسید. سپس من گفتم: یا رسول الله این تربت چیست؟ حضرت فرمود: جبرئیل برایم خبر داد که این (اشاره به حسینش نمود) در زمین عراق کشته مى شود. به جبرئیل گفتم: خاک زمینى را که حسینم در آنجا شهید مى شود نشانم بده... و این تربت همان سرزمین است.»3 همین روایت از احمد حنبل نیز نقل شده و منابع مختلف اهل سنّت آن را مورد اهتمام قرار داده اند.
امام سید ابوالحسن علی ندوی / ترجمه:ابو الحسین عبدالمجید مرادرزهی خاشی
امامان و بزرگان اهل سنت همواره این کار یزید و عوامل او مانند عببید الله بن زیاد ، عمر بن سعد و شمر بن ذی الجوشن رازشت دانسته از آنان ، اعلام برائت و بیزاری نموده اند. شهادت مظلو مانه حسین(رض) و یاران او را بسیار نفرت انگیز دانسته و ناراحتی قلبی خویش را اظهار داشته اند. چند نمونه از دیدگاه علمای اهل سنت در ذیل بیان می شود:
صالح فرزندامام احمد حنبل می گوید به پدرم گفتم : بعضی ها می گویند که یزید را دوست دارند. گفت :" ای فرزندم ! آیا کسی که به خدا و قیامت ایمان دارد، می تواند یزید را دوست داشته باشد؟" گفتم:" پس چرا او را لعنت نمی کنی ؟" گفت :" تو کی دیدی که پدرت کسی را لعنت کند ."
شیخ الاسلام ابن تیمیه در گفتگویی که با فرمانده سپاه مغول " بو لایی" هنگامی که بعد از فتنه بزرگ دمشق آمده بود چنین گفت :" هرکس حسین (رض) را کشته یا در قتل وی همکازی داشته یا به قتل او راضی بوده، لعنت خدا و فرشتگان و انسانها براو باد ! خداوند نه عذاب را از آنهادور می نمایدو نه عوض قبول می کند."
خداوند حسین (رض) را به وسیله شهادت عزّت بخشید و سرفراز نمود و کسانی که او را کشتند یا کمک کردندیا راضی بودند رسواساخت . حسین (رض) درمیان پیشگامان شهادت الگو است، زیرا او و برادرش سرور جوانان اهل بهشت هستند ، آنها زمانی پرورش یا فتند که اسلام دارای عزت و شرف بود ، لذا آن زحمات و رنجهایی که خانواده آنها در راه هجرت و جهاد و تحمل آزار و اذیت کفار متحمل شدند ، به آنها نرسید.
بنابراین ، خداوند به وسیله شهادت کرامت آنها را تکمیل گردانیدو به درجات آنها افزود ، قتل او مصیبت بسیار بزرگی است و خداوند دستور فرموده که به هنگام مصیبت صبر پیشه کنیدو ( انالله و انا الیه راجعون) بخوانید، آنجاکه می فرماید:
وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون ( بقره 157-155
امام شیخ احمد سرهندی معروف به مجدد هزاره دوم متوفی 1034 قمری در یکی از نامه هایش می نو یسد:
"یزید محروم از سعادت و از زمره فاسقان به شمار می آید، توقف در لعنت او، فقط بنا بر عقیده اهل سنت است که شخص معین را اگر چه کافر باشد تجویز لعنت نکرده اند، مگر آنکه که به یقین معلوم شود که ختم او برکفر بوده، مانند : ابو لهب و زنش، نه آنکه او شایان لعنت نیست، زیرا خداوند می فرماید :
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا ?57? احزاب
محدث بزرگ شیخ عبد الخالق بخاری دهلوی (متوفی 1052 قمری) در کتاب " تکمیل الایمان" می نویسد:
" خلاصه اینکه یزید از دیدگاه ما مبغوض و منفورترین فرد است جرایمی راکه این شقی در امت اسلام مرتکب شد کسی مرتکب نشده است."
امام احمد بن عبد الرحیم معروف به شاه ولی الله دهلوی (متوفی 1176 ) در کتاب " حجةالبالغه " در بحث فتن، پیرامون تشریح " دعاة الضلال" ( دعو تگران به سوی گمراهی ) که در حدیث ذکر شده است چنین می نویسد :
" از جمله ی دعو تگران به سوی گمراهی یکی یزید در شام و دیگری در مختار در عراق بودند."
علامه عبدالعلی بن علامه نظام الدین انصاری لکنوی (متوفی 1225 ) معروف به بحرالعلوم در کتاب " فواتح الرحموت شرح مسلم الثبوت" می نویسد :" یزید از بدترین فاسقان بود وبا مقام رهبری فاصله زیادی داشت." علامه رشید احمد گنگوهی (رح) می نویسد:
" هرچند اعمال ناشایست یزید موجب لعن هستند ولی از اخبار و روایات تاریخی و قرائن معتبر ثابت نشده که او آیا این اعمال را حلال می دانست یا خیر و در صورت حلال دانستن در حالت کفر مرده است یا خیر ؟ و تا زمانی که چنین امری محققا به ثبوت نرسیده باشد ، نمی توان قطعاحکم کرد . پس مدار جواز و عدم جواز لعن عهد تاریخ است ، برای ما مقلدان احتیاط در سکوت است ، زیرا اگر لعن جایز است در لعنت نکردن هیچ اشکالی نیست ، برای اینکه لعن کردن نه فرض، نه واجب ونه سنت و نه مستحب ، بلکه فقط مباح است و اگر لعن جایز نباشد پس چرا خود را مبتلا به معصیت کرد "
فعالیت برای تغیر نظام فاسد و اهمیت آن
خلافت بعد از خلفای راشدین متأسفانه به نظام موروثی و خاندانی مبدل گشت. عرب و مسلمین در برابر این نظان سر تسلیم فرود آوردند، هیچ کس نمی توانست در قیام علیه خلیفه اموی و عباسی امید پیروزی داشته باشد، مگر کسی که از شرافت نسبی و برتری خانوادگی برخوردار و همچنین از حمایت و پشتیبانی قومی و مردمی بهرمند باشد تا بتواندبا قدرت مستحکم آنها مبارزه کند از اینجاست که کلیه کسانی که در برابر حکومت اموی و عباسی قیام کرده و پرچم جهاد رابلند کردند همگی از اهل بیت پیامبر و از علوی ها بودند . زیرا امکان پیروزی آنها بیشتر بودو مسلمین بیشتر به آنها اعتماد و تمایل داشتند و دوست داران اصلاحات بهتر باآنها همکاری می کردند، لذا کسانی که از اوضاع فاسد روزگار خود به تنگ آمده و از ضایع شدن اموال مسلمین رنج می بردند ، مبارزان و اصلاح طلبان را یاری نموده و به حمایت آنها برخاستند.
بعد از قیام حسین بن علی (رض) نواده او زید بن علی بن حسین (رض) در برابر هشام بن عبدالملک اموی قیام کرد ،وی در سال 122 هجری کشته و به دارآویخته شد. امام ابو حنیفه او را در این قیام حمایت و یاری کرد و مبلغ ده هزاردرهم کمک نمود .
سپس از اولاد حسن بن علی (رض) محمد بن عبدالله بن حسن بن عبدالله بن حسن بن علی ذوالنفس الزکیه در مدینه و برادرش ابراهیم در کوفه در برابر منصور عباسی قیام کردند. امام ابو حنیفه و مالک از طرفداران ذو النفس الزکیه بودند،امام ابو حنیفه آشکارا او را یاری و کمک مادی فراوان نیز به او کرد. امام ابو حنیفه و حسن بن قحطبه یکی از فرماند هان نظامی ارتش منصور را نصیحت کرد و به مشورت داد که با ذو النفس الزکیه نجنگد ، لذا ابن قحطبه از جنگ با او منصرف شد و از منصور عذر خواهی کرد و همین امر موجب گشت که منصور با امام ابو حنیفه دشمن شد و او را مورد شکنجه و آزار قرار داد تا اینکه در زندان جان سپرد .
در تاریخ کامل ابن اثیر بیان شده است: اهل مدینه از امام مالک بن انس پرسیدند : ما که ابو جعفر (منصور) بیعت کرده و پیمان بسته ایم ، آیا می توانیم پیمان را بشکنیم و محمد ذو النفس الزکیه را در قیام علیه منصور یاری کنیم ؟ امام مالک در پاسخ گفت : بیعت شما از رو ی اجبار و اکراه بوده است ، لذا مکلف به رعایت این پیمان نیستید ، انگاه در رمضان سال 145 هجری در مدینه به شهادت رسید و برادرش ابراهیم نیز در ذیقعده همان سال کشته شد. این فعالیت ها ناکام ماندو نتیجه مطلوب حاصل نگردید ، زیرا حکومتها بسیار مقتدر و دارای توان رزمی و ریشه مستحکم بودند . در زمان گذشته و زمان حاضر بسیاری از نهضتهای دیده شده که بر پایه اخلاص ، ایمان شجاعت و پایمردی استوار بوده اند و رهبران و نیز پیروان آنها در فداکاری جانی و مالی هیچ گونه کوتاهی نکرده اند، اما با این همه فضایل ، بازهم در برابر حکومت های منظم و تا دندان مسلح با شکست مواجه شده اند و این امر چیز جدیدی نیست و در نظام آفرینش و قانون فطری جهان امری شگفت اورنمی باشد . گرچه این فعالیتها از نظر بعد سیاسی و نتیجه ظاهری به موفقیت نرسیدند، اما خدمت بزرگی برای اسلام انجام دادندو در امت حرکتی برای اعلام حق و مخالفت با حکومت های باطل بوجود آوردند. شرافت و آبروی تاریخ اسلام مجموعه ای از داستانهای خود خواهی ، زور گویی، تطمیع و تهدید پادشاهان جبار و بهره اندوز و کرنش آدمهای درباری و فرصت طلب بود. لیکن این مجاهدان قهرمان و مؤمنان از خود گذشته جان بر کف نهاده و در برابر رژیم های فاسد و مادی سر تسلیم فرود نیاوردندو برای نسل های آینده الگو هایی درخشان از ایمان و یقین برجای گذاشتندکه همواره برتارک تاریخ نو افشانی می کنند.
همانا آنها در راه هدف رراستین و برحق خود آخرین قطره خون خویش رابر زمین ریختند و این میراث افتخار آمیز و سرمایه گرانبهایی است که موجب عزت اسلام و سربلندی مسلمین می باشد .
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ?23?
احزاب23
--------------------------------------------------
منبع : المرتضی (سیره و زندگی جامع تحقیقی و تحلیلی اسوه تقوا و عدالت حضرت علی مرتضی(رض))
تألیف : امام سید ابوالحسن علی ندوی
ترجمه:ابو الحسین عبدالمجید مرادرزهی خاشی
انتشارات : فاروق اعظم
منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?t=45864
چراغ غدیر بر بام تاریخ
سطحىنگرى و کوچکاندیشى است، اگر «غدیر» و «ولایت» را، نزاعى در میان دوگروه در گذشته بدانیم.
و دور از «متن مکتب» است، اگر ایستادن بر کرانه جوشان «غدیر» را تنهاحساسیتى فرقهاى و جدالى مذهبى به شمار آوریم.
«غدیر»، همواره برپاست.
صحنه تعیین «مولى»، و آن بیعتها و استشهادها و اعترافها، هنوز هم محو نشدهاست. بیعتگران نیز، صحنه را ترک نکردهاند. علىرغم آنان که سعى کردهاند غبارى از«نسیان» و پردهاى از «کتمان» بر سیماى غدیر بنشانند و بیفکنند، دلها وجانهاى بیشمارى هنوز هم توجه به آن دستهاى بلندى دارد که دست «على» را گرفت وفراز آورد، تا آن خورشید را، همه ببینند، همه بشناسند، به یکدیگر و به غایباناز صحنه و به خبرگیران از واقعه و به جویندگان چراغ، معرفى کنند.
صحنهغدیر، پایان نیافته است.
هنوز هم دیدگان تاریخ، در عصر حاضر، در قارههاى دوردست، در جنوبىترین کشورآفریقا، در شرقىترین منطقه خاور دور، در مرکزىترین بخش اروپا و آمریکا، در پىآشنایى با «خورشید»ى هستند که اگر بتابد، خانهها را، دلها را، شهرها را، اندیشهها را، قلمرو قلم و شعر را، پهنه ادبیات و هنر را، گستره عقیدهها وباورها را «روشن» مىسازد. و از «نور»، چه انتظارى است، جز درخشیدن و فروغگستردن و گرما بخشیدن؟! در غدیر، دستى که فرا رفت، دستخدا بود، زبانى که «علىمولاه» را سرود، زبان خدا بود، دستى هم که به عنوان «مولى» بالا رفت و همگاندیدند، دستخدا بود، «على»، راه و صراط بود، چراغ و مشعل بود، خط سیر و مسیربود، «غدیر»، راهى بود که روندگان را به «على» مىرساند.
و ... «على» هم، صراطى بود که رهپویان را به «خدا» مىرساند.
«غدیر»، چشمهاى زلال بود که در طول چهارده قرن، هزاران هزار کام تشنه را ازکوثر معارف ناب، سیراب ساخت. و این چشمه، هنوز هم سارى و جارى است.
«غدیر»، چراغى بر اوج بود، که در قرنهاى متمادى تاریخ بشرى، گمگشتگانبسیارى را از وادیهاى خوف و خطر و بیراهههاى تاریکى و ضلالت، به «مقصد»راهنمایى کرد. و این چراغ، همچنان فروزان و نورافشان و راهنماست.
«غدیر»، تکیهگاهى بود که شیعه را در عصر محکومیت و مظلومیت دیرپاى خویش،پناه بود و حجت و برهان. و این تکیهگاه، هنوز هم به استوارى گذشته، پابرجاست ومحکمترین حجتها را دارد.
«غدیر»، متنى بود، روشن و بىابهام، گویا و صریح، که خیلىها کوشیدند حواشىتاویل و تفسیرهاى دور از واقعیتبراى آن ترسیم کنند. و این متن، هنوز هم براىآنان که بىحواشى به آن بنگرند، صریح و گویاست.
«غدیر»، میوهاى شیرین در بوستان رسالتبود، که تداوم «خط نبوت» را در شکل«امامت»، به شیرینترین صورت ترسیم مىکرد. و هنوز هم این میوه شیرین، زینتبخشبوستان محمدى است و بدون آن، «باغ رسالت» بىثمر است «و ان لم تفعل فما بلغترسالته ...».
«غدیر»، میثاقى بود میان صاحبان باور و عقیده به خدا و رسول، که وفادارى بهآن، شاهد صدق ایمان بوده است. و این عهد و پیمان، هنوز هم «وفا» مىطلبد ودستان بیعتگر را به «صدق» فرا مىخواند، و همه ساله، این عید فرخنده موعدىبراى تجدید آن عهد و تحکیم آن میثاق با خدا و رسول است.
«غدیر»، اگر چه برکهاى در بیابان بود، ولى هفت دریا به وسعت تاریخ و زمانبود که موجش «ازل» تا «ابد» را فرا گرفت و اگر خاکیان، برخى چشم دیدن آنموج ابدى را نداشتند، افلاکیان به تکریم آن به یکدیگر تهنیت مىگفتند.
«غدیر»، سفینه نجاتى بود که گرفتاران موج جهالت و حیرت ضلالت را به ساحل امنایمان مىرساند. این سفینه، هنوز هم سرنشین مىطلبد و امواج فتنه و فریب، هنوز همدر پى دور ساختن اندیشهها از این ساحلاند.
«غدیر»، روشنترین چراغ بود، بر بالاترین بام خانههاى تاریخ، تا ... مردم«اهل بیت» را بشناسند و به «خانه»اى رهنمون شوند که افراد آن در دامان«وحى» بزرگ شدند و «آیات خدا» در آن خانه فرود آمد و جبرئیل امین، مانوسآن بیت و اهل بیتبود.
اگر انسانیت امروز، مىخواهد به آن «خانه» راه یابد، خانهاى که همه چیز درآنجاست، و همه کلیدهاى گشاینده همه قفلها و درهاى بسته در دست صاحبان و ساکنانآن خانه است.
باید به این چراغ نگاه کند، تا راه را بشناسد.
آرى ... «چراغ غدیر، بر بام بلند تاریخ».
منبع:جواد محدثی
عبدالرب رسول سیاف عضو ولسی جرگه و رهبر حزب دعوت اسلامی می گوید که انتحار در اسلام جایز نیست و هر کسی که این عمل را انجام دهد، ادای نماز جنازه بر او ناروا است.
آقای سیاف گفت که بر اساس دستورات قرآن کریم، علمای دین نباید بر جنازه فرد انتحاری نماز مخصوص جنازه را ادا کنند.
سیاف می گوید که متاسفانه، امروز، شماری از مسوولان شورای عالی صلح، بالای جنازه انتحارکنندگان رفته و می گویند که شهادت قبول!
پیش از این نیز، استاد سیاف در سالگرد ترور احمد شاه مسعود در خیمه لویه جرگه و آغاز هفته شهید، بر حرام بودن حملات انتحاری تاکید کرده بود.
اظهارات تند آقای سیاف در باره حرام بودن حملات انتحاری در نوع خود کم سابقه خوانده شده که با واکنش های مختلفی نیز روبر شده است.
استاد سیاف که امروز (چهارشنبه) در سالگرد ترور استاد ربانی، در خیمه لویه جرگه سخن می گفت تاکید کرد:"علما بر این نظر اند که چون فرد انتحاری فرصت توبه کردن را از دست می دهد، نمازجنازه بر او خوانده نمی شود."
سیاف تایید کرد که شماری از اعضای شورای عالی صلح، بر جنازه های برخی از انتحارگران نماز می خوانند و حتی به گفته او، آنان مرگ انتحاری را شهادت می دانند.
این اظهارات استاد سیاف در حالی مطرح می شود که اخیرا، شهر کابل و بخش های از کشور شاهد حملات انتحاری بوده است؛ در حمله انتحاری روز گذشته در شهر کابل علاوه بر کشته شدن 9 تبعه خارجی، دو غیر نظامی نیز جان خود را از دست دادند.
سیاف با اشاره به حمله انتحاری که منجر به کشته شدن استاد ربانی شد، می گوید که در پشت توطیه ترور استاد ربانی یک جنایت وجود نداشت بلکه به گفته او در این حادثه شش جنایت صورت گرفته است.
او گفت:" کشتن استاد ربانی، تجاوز در حق صلح است و کشتن او به عنوان یک شخص مجاهد، به معنی اسلام کشی است."
استاد سیاف با اشاره به جنگ در برابر خارجی ها گفت: "کسانی که امروز در برابر خارجی ها می جنگند دروغگو هستند چرا که در زمان تجاوز روس ها در مدارس شان ماندند و با روس ها جهاد نکردند."
به گفته استاد سیاف، همین طلاب علوم دینی در دوران حکومت استاد ربانی، همگی مدارس شان را رها کرده و بر علیه دولت اسلامی به جنگ برخواستند.
سیاف که خود از تحصیلکردگان علوم دینی در مدرسه بین المللی الازهر مصر است، می گوید که در زمان جهاد و مقاومت، هیچ خارجی وجود نداشت که این افراد (طلاب علوم دینی که امروزه گروه طالبان را تشکیل داده اند) با آنان بجنگند.
استاد سیاف گفت: "در کنار کسانی چون استاد مزاری و شهید احمد شاه مسعود، خارجی ها حضور نداشتند. چرا طالبان این افراد را کشتند؟"
به گفته استاد سیاف، کسانی که در افغانستان بر علیه مجاهدین می جنگیدند به بیش از ده زبان دنیا صحبت می کردند و حمایت سازمان های استخباراتی بیگانه ها را نیز با خود داشتند
سیاف تاکید کرد که تنها راه نجات افغانستان از بحران های کنونی، صلح است و نه جنگ.
خبرگزاری بخدی
مخالفت شدید اللحن استاد عبد الرب رسول سیاف
با گروه طالبان و عمل انتحاری
استاد عبد الرب رسول سیاف که از برجسته ترین علمای دینی افغانستان است بار دگر با شدید ترین لحن ممکن حملات انتحاری را محکوم نموده خلاف دستورات و آموزه های دین اسلام دانست.
استاد سیاف چندی قبل در مراسم سالگرد احمد شاه مسعود نیز مخالفت شدید خودرا با حملات انتحاری اعلان نموده عاملان حملات انتحاری را نه شهید واهل بهشت بلکه مرتد و اهل جهنم و مستحق عذاب شدید الهی دانست.
عبد الرب رسول سیاف از مسامحه و تروریست نوازی دولت انتقاد نموده اظهار نمود که اگر ا نتحاریان را که دستگیر می شود دولت به جای رهاکردن اعدام نموده جنازه ای آنان را در شش دروازه ای کابل آویزان نمایند دیگر یک نفر انتحاری در افغانستان پیدا نخواهد شد.
به باور ا ستاد سیاف عمل انتحاری حرام و از گناهان بسیار بزرگ در اسلام است. رسانه ها پیش از این اعلان نموده بود که استاد عبد الرب رسول سیاف بارها از سوی گروه طالبان و تروریستان تهدید به ترور شده است. امنیت ملی افغانستان نیز پیش از این اعلان نموده بود که چند نفر تروریست را که قصد ترور استاد سیاف را داشتند دستگیر و دسیسه ای آنان را خنثی کرده است.
مخالفت عبد الرب رسول سیاف با تروریستان و عمل انتحاری شدیدتر شده و لحن مخالفت ایشان نیز به شدیدترین لحن ممکن رسیده است. استاد سیاف امروز درسخنرانی که به مناسبت سالگرد برهان الدین ربانی ایراد می نمود اظهار داشت نه تنها عمل انتحار حرام و تروریست و انتحار گر گناهکار است بلکه حتی خواندن نماز برجنازه ای فرد انتحاری نیز جایز نیست. استاد سیاف در سخنان امروز خود نیز به مسامحه ای دولت در برابر تروریستان اشاره کرد و به صراحت گفت تعدادی از اعضای شورای صلحی که دولت تشکیل داده است افراد انتحاری را شهید می خوانند وبرای آنان نماز می خوانند!
استاد سیاف ادعای تروریستان و طالبان را مبنی براینکه با خارجی ها می جنگند نیز دروغ و بی اساس خواند. ایشان گفت:اگر آنان واقعا با خارجیها می جنگند چرا در زمان تجاوز آشکار روسها به افغانستان جهاد نکردند اما اکنون بنام جهاد با خارجیها ترور و انتحار می کنند.
استاد سیاف اشاره کرد اگر طالبان می گویند جنگ ما با خارجیهاست پس چرا استاد شهید مزاری و احمد شاه مسعود را ترور کردند. نه آنان خارجی بودند و نه در کنارشان خارجی بود؟
تفصیل سخنان عبد الرب رسول سیاف مطابق گزارش خبرگزاری بخدی چنین است:
عبدالرب رسول سیاف عضو ولسی جرگه و رهبر حزب دعوت اسلامی می گوید که انتحار در اسلام جایز نیست و هر کسی که این عمل را انجام دهد، ادای نماز جنازه بر او ناروا است.
آقای سیاف گفت که بر اساس دستورات قرآن کریم، علمای دین نباید بر جنازه فرد انتحاری نماز مخصوص جنازه را ادا کنند.
سیاف می گوید که متاسفانه، امروز، شماری از مسوولان شورای عالی صلح، بالای جنازه انتحارکنندگان رفته و می گویند که شهادت قبول!
پیش از این نیز، استاد سیاف در سالگرد ترور احمد شاه مسعود در خیمه لویه جرگه و آغاز هفته شهید، بر حرام بودن حملات انتحاری تاکید کرده بود.
اظهارات تند آقای سیاف در باره حرام بودن حملات انتحاری در نوع خود کم سابقه خوانده شده که با واکنش های مختلفی نیز روبر شده است.
استاد سیاف که امروز (چهارشنبه) در سالگرد ترور استاد ربانی، در خیمه لویه جرگه سخن می گفت تاکید کرد:"علما بر این نظر اند که چون فرد انتحاری فرصت توبه کردن را از دست می دهد، نمازجنازه بر او خوانده نمی شود."
سیاف تایید کرد که شماری از اعضای شورای عالی صلح، بر جنازه های برخی از انتحارگران نماز می خوانند و حتی به گفته او، آنان مرگ انتحاری را شهادت می دانند.
این اظهارات استاد سیاف در حالی مطرح می شود که اخیرا، شهر کابل و بخش های از کشور شاهد حملات انتحاری بوده است؛ در حمله انتحاری روز گذشته در شهر کابل علاوه بر کشته شدن 9 تبعه خارجی، دو غیر نظامی نیز جان خود را از دست دادند.
سیاف با اشاره به حمله انتحاری که منجر به کشته شدن استاد ربانی شد، می گوید که در پشت توطیه ترور استاد ربانی یک جنایت وجود نداشت بلکه به گفته او در این حادثه شش جنایت صورت گرفته است.
او گفت:" کشتن استاد ربانی، تجاوز در حق صلح است و کشتن او به عنوان یک شخص مجاهد، به معنی اسلام کشی است."
استاد سیاف با اشاره به جنگ در برابر خارجی ها گفت: "کسانی که امروز در برابر خارجی ها می جنگند دروغگو هستند چرا که در زمان تجاوز روس ها در مدارس شان ماندند و با روس ها جهاد نکردند."
به گفته استاد سیاف، همین طلاب علوم دینی در دوران حکومت استاد ربانی، همگی مدارس شان را رها کرده و بر علیه دولت اسلامی به جنگ برخواستند.
سیاف که خود از تحصیلکردگان علوم دینی در مدرسه بین المللی الازهر مصر است، می گوید که در زمان جهاد و مقاومت، هیچ خارجی وجود نداشت که این افراد (طلاب علوم دینی که امروزه گروه طالبان را تشکیل داده اند) با آنان بجنگند.
استاد سیاف گفت: "در کنار کسانی چون استاد مزاری و شهید احمد شاه مسعود، خارجی ها حضور نداشتند. چرا طالبان این افراد را کشتند؟"
به گفته استاد سیاف، کسانی که در افغانستان بر علیه مجاهدین می جنگیدند به بیش از ده زبان دنیا صحبت می کردند و حمایت سازمان های استخباراتی بیگانه ها را نیز با خود داشتند
سیاف تاکید کرد که تنها راه نجات افغانستان از بحران های کنونی، صلح است و نه جنگ.
منبع گزارش: خبرگزاری بخدی
کلمه حق و اراده باطل
«کلمة حق یراد بها الباطل»
اقوامی که روحیهی سلطه طلبی و برتری جویی دارند، و داعیهی اصالت خون و برتری نژاد را در سر میپرورانند، توقع دارند دیگران الزاما از آنها فرمان ببرند و عادت کردهاند حتما باید احترام شوند، دستشان بوسیده و در صدر بنشینند. هرگاه مقام و موقعیت دروغین خود را توسط کسی یا جریانی در خطر میبینند، با تهدید و ارعاب، تکفیر و تفسیق، ترور شخصیت، اتهام به بیدینی، و اتهام به تفرقهانگیزی و اختلافپراکنی، تحقیر و توهین، آنان را سرکوب کرده و کوشش میکنند تا از نظر مردم انداخته و چهرههای آنان را زشت و منفور نشان دهند و ازین طریق نفوذ کلام آنها را بی تاثیر و شعلههای احساسات و عواطف مردم را فرو نشانند.
برچسبها: بدعت ها, عمل های خرافی, روایات دروغین و ساختگی, توهین به قوم هزاره, خرافات اجتماعی در افغانستان
منبع: http://alizadeh-ma.blogfa.com
ما صلح میخواهیم نه جنگ
به تاریخ 14 فروردین ( حمل ) ، سوم اپریل 2013، پاد? وحشی طالبان در ولایت فراه بیشتر از 50 نفر را قتل عام کردند و بیشتر از 100 نفر را زخمی ساختند . خبر این حادثه در بسیاری از رسانه های همگانی به نشر رسیده است . ما این جنایت هولناک را با نفرت بیکران محکوم می کنیم . طالبان گفته اند که این " عملیات " را ایشان به راه انداخته و اجرا کرده اند .
به نظر ما ، طالبان و پشتیبانان شان را با هیچ سنجش و تحلیلی نمی توان در جمع " انسان " حساب کرد . آنها خارج از چارچوب تعریف انسان قرار می گیرند . واژه و کلمه و حرفی نمی توان یافت که با آن طالب را بیان کرد . طالبان یک پاد? وحشی ، ضد بشری ، خارج تاریخ و سزاوار همه نفرین ها هستند که سیاه ترین رنگ ها نیز نمی تواند سیاهی واقعی آنها را ترسیم کند . بدبختانه ، امریکا ، انگلیس و دیگر شرکای شان تلاش دارند که همین نیرو سیاه و وحشی و ضدبشری را ، در کنار دیگر دسته های فاشیست و افراط گرای پشتون ، بالای مردم کشور ما حاکم سازند . همین وحشی ها را حامد کرزی که خود را رییس جمهور کشور می داند ، هر لحظه برادر ، برادر ، برادر می خواند .
باور ما این است که رها کردن مردم اوغانستان در زیر حاکمیت طالبان وحشی و دیگر فاشیست های آدمخوار ، بدتر از آن است که امریکا و انگلیس بم هسته ای را استعمال کنند و از آنجا بیرون شوند . حاکمیت مطلق? فاشیزم طالبانی - پشتونی ، برای ما تاجیک ها و دیگر اقوام چیزی نخواهد بود جز وحشت ، اسارت ، شکنجه ، غارت ، کشتار و ویرانی همه دار و ندار ما . حقیقت تلخ این است که همین امریکای که مدعی تامین حقوق بشر در جهان است ، همان انگلیسی که هزار و یک رقم لاف انسان دوستی می زند ، به اوغانستان آمدند که حاکمیت از دست رفته و ورشکست شده ای تکقومی پشتونی را بازسازی کنند و چند میلیون انسان بی گناه را به خاطر منافع آزمندانه خود در چنگ وحشی ترین های قرن بیست و یکم بسپارند. اگر واقعا چنین شود ، این خیانت و این جنایت دولت امریکا و انگلیس را هیچ انسان با وجدانی فراموش نخواهد کرد .
ما از همه انسان هایی که وجدان بیدار دارند می خواهیم که در برابر چنین جنایت تاریخی مخالفت خویش را به هر طریقی که ممکن است ابراز دارند و نگذارند که طالبان و دیگر قاتلان همرنگ شان بر مقدرات مردم سرزمین ما حاکم گردند .
ما یکبار دیگر به کسانی که مردم بی گناه فراه را به قتل رساندند ، به طالبان و همگنان شان ، نفرین می فرستیم .
شرم باد به آنانی که هوا خواه و دوستدار و پشتیبان طالبان اند و به هزار ترفند جنایتکاری آنها را توجیه و تبرئه می کنند.
منبع: سایت تاجیک مدیا
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ هویتگرایی (قسمت اول)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ انتخاب (قسمت دوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ عملیات انتحاری (قسمت سوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ افغانستان تغییر (قسمت چهارم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ سه راه حل (قسمت پنجم)
صلحطلبی، هدف غاییِ سیاست
طالبانِ قدرت، نشسته بر پوستین استبداد دینی
#نسل کشی هزاره ها - شیعیان در افغانستان!
داعش را امریکا ایجاد کرد
پیامد صلج امریکا و طالبان در قطر
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 84
کل بازدید :656422

پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان
غزنی؛ ولایت والی ساز - تجربه تلخ [65]
جایگاه علی علیه السلام درهستی [17]
چه کسی به طالبان پول میدهد؟ [43]
دانلوود نرم افزار اسلامی [19]
چرا همدستی طالبان در روز قدس [20]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [4]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [3]
رد مطالب شبکه تقرثه انگیز اهلبیت توسط آیت الله محقق کابلی [21]
نقش علم و دانش در پیشرفت انسان [7]
آمریکا و سیاست دوگانه در افغانستان [6]
عید سعید غدیر بر مسلمین مبارکباد [5]
مسلمانان قربانی فتوای ملا و مفتی! [23]
60% مبتلا به مشکلات روانی و روحی! [5]
دشمنان صلح و امنیت در افغانستان [13]
[آرشیو(28)]
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385
بهار 1385
پاییز 1388
بهار 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
تابستان 1388
تابستان 89
زمستان 88
بهار 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
زمستان 93
پاییز 93
بهار 94
تابستان 94
پاییز 94
زمستان 94
بهار 95
تابستان 95
بهار 96
پاییز 96
زمستان 96

نوشته های پیشین وبلاگ
بدنبال آرامش
مجله مینه - پشتو
شورای جهانی هزاره
پایگاههای اطلاع رسانی مراجع تقلید
آیت الله محقق کابلی
زبان انگلیسی یاد بگیریم
علیجان زاهدی غزنوی
کودکان افغان عکس و تصویر
سلامت روان فرزندان
نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
آیت الله محقق کابلی
حزب وحدت
سایت شهید مزاری
سایت دانشگاه کاتب هزاره
سایت آیت الله محسنی
سایت ریاست جمهوری افغانستان
تاجیک مدیا
متن کامل قرآن کریم - دانلود
موسیقی افغانی برای وبلاگ
کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
مجمع علمی فرهنگی نور
سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتونهای شیعه
سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
جمهوری سکوت
معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
پیوندهای فرهنگی مذهبی
شریف حبیبی
از غزنی / واسع هیله من
آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
سایت جنبش ملی افغانستان
اندیشه مثبت
افغانستان پس از جنگ
تاجیک مدیا
سادات افغانستان
وبلاگ حقوقی صارم
لینکستان وبلاگهای افغانستانی
سایت گشایش
سایت غرجستان
سایت طلوع فجر
آموزش زبان انگلیسی
هفته نامه نىای غؤنه
غرجستان
تاجیک مدیا
قلم بیقرار
خبرنامه علودانی
هزاره پیوند
خبرهای تازه از علودانی
وطندار
کودکان وطن
خوات معاصر
خوات آنلاین
روزنه امید
برگ سبز - محمد رحمتی
ناهور - خوات
رو به فردا
درد دلهای یک باچه مهاجر
محمد شفق خواتی
استاد علیزاده مالستانی
مدرسه محمدیه غزنی
مردم مالستان
وحدت نیوز
نگاه فردا
سروش صبا
هم صنفی
در رثای بابه مزاری
مجله اخوت
هزاره پیوند
حزب وحدت
صادقی نیلی
هیله من غزنوی
علودانی
مشفق
بشیر احمدی
خوات آنلاین
قلم بیقرار
کودکان افغانستان
جامعه اسلامی علودانی
محمد صابری شملتو
جامعه نو شوکت علی محمدی
جمهوری سکوت
ابرار
دورتر از چشم اقیانوس
شریف سعیدی
نقش والدین در سلامن روان فرزندان
وحدت نیوز
مدرسه علمیه محمدیه
خوات معاصر
خوات آنلاین
حوات زیبا
خوات دانلود
رو به فردا