طالبان عدالت، صلح و امنیت در افغانستان

زنده باد صلحزنده باد افغانستاننابود باد جنگ و خشونت

مردم افغانستان صلح می خواهند نه جنگ 

طالبان عدالت، صلح و امنیت در افغانستان

انجمن صلح طلبان افغانستان - صلح طلبان افغانستان
آنچه دیده بیند در دل نشیند . [نهج البلاغه]
صلح طلبان افغانستان

دخالت آمریکا و عربستان در امور افغانستان

القاعده و طالبان؛ ساخته و پرداخته ی عربستان سعودی:

اگر امروز القاعده و طالبان مظهر و عامل تروریزم و افراط گرایی هستند که صلح در افغانستان، منطقه و جهان را تهدید می کنند، آنها هردو زاییده و دست پرورده ی سازمان جاسوسی عربستان سعودی، افراد و حلقه های ثروتمند و نزدیک به حاکمیت این کشور می باشند.  اسامه بن لادن رهبر القاعده را در دهه ی هشتاد سازمان اسخبارات عربستان سعودی به عنوان نماینده ی خود به تقاضای سی.آی.ای  و  آی. اس. آی به پاکستان فرستاد. اسامه خود می گوید:«سعودی ها برای مقابله با روسهای کافر مرا به عنوان نماینده ی خود در افغانستان برگزیدند. من در پاکستان در ناحیه ی مرزی با افغانستان مستقر شدم. در آنجا از داوطلبانی استقبال می کردم که از سعودی و دیگر کشور های عربی و مسلمان می آمدند. اولین پایگاه آموزشی خود را در نقطه ای ایجاد کردم که در آن افسران پاکستانی و امریکایی دادوطلبان را آموزش می دادند. تسلیحات مورد نیاز را امریکا و پول آنرا سعودیها تأمین می کردند.»

پس از خروج قوای شوروی و سقوط دولت حزب دموکراتیک خلق در 1371 خورشیدی که دولت مجاهدین در کابل تشکیل شد، عربستان سعودی نه تنها نقش مثبت و سازنده در اتحاد و استحکام دولت مذبور ایفا نکرد بلکه به دخالت خود در جنگ و بی ثباتی بعد تازه ای بخشید. سعودیها در این دوره همراه با پاکستان به ایجاد و تقویت طالبان پرداختند. این جمله ی معروف از بی نظیر بوتو صدر اعظم  پیشین و مقتول پاکستان است که در مصاحبه با نشریه ی لوموند در سال 2002 گفت:« فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس هابود، مدیریت آنرا امریکایی ها کردند، هزینه ی آنرا سعودی ها پرداختند و من اسباب آنرافراهم آوردم و طرح را اجرا کردم.»

 

عربستان سعودی در افغانستان؛ مخرب یا مصلح:

با توجه به این همه پیشینه و عملکرد عربستان سعودی در افغانستان و سیاست های زمام داران و شیوخ آن کشور، نقش عربستان سعودی در افغانستان بیشتر نقش تخریبی است تا نقش کمک کننده و ممد در جهت ایجاد صلح و ثبات. نه تنها دستان عربستان سعودی در تمام خون ریزی ها و جنایات القاعده و طالبان در سالهای نود میلادی که سعودی ها هزینه ی جنگی آنها را تأمین می کردند، آلوده است، بلکه در سالهای پس از سقوط امارت طالبان بخش بزرگی از پول طالبان و القاعده از کیسه ی شیخ های سعودی و سایر شیخ های پولدار عربی کشورهای خلیج فارس تهیه شده است. این را امریکایی ها و غربی های متحد و دوست عربستان سعودی و امیر نشین های نفت خیز عربی نیز به خوبی می دانند و خود بارها از آن پرده برداشته اند. 

سعودی ها که برای جنگ مجاهدین در سالهای هشتاد میلادی ملیاردها دالر کمک کردند و در دهه ی نود همچنان ماشین جنگی طالبان و القاعده را برای کشتار و ویرانی افغانستان فعال و مشتعل نگهداشتند، پس از سقوط حکومت طالبان و سلطه ی القاعده سهمی در بازسازی افغانستان نگرفتند. دولت سلطنتی سعودی در این هشت سال اخیر هیچگونه کمکی را در  تأمین صلح و ثبات به حیث کشوری که در ویرانی های گذشته ی افغانستان دست داشت و به حیث کشور اسلامی ثروتمند به عنوان وجیبه ی اسلامی خود انجام نداد.

در هشت سال پس از سقوط طالبان و القاعده که ده ها کشور نامسلمان خارجی و صدها مؤسسات آنها به هر نام و عنوانی در بازسازی افغانستان سهم گرفته اند، عربستان سعودی و سایر کشورهای مسلمان نفت خیز عربی خلیج فارس یا در بی تفاوتی به سر بردند و یا به منابع تمویل مجدد جنگ طالبان و القاعده تبدیل شدند.

سیاست تفرقه و تبعیض مذهبی و قومی از سوی حلقه های استخباراتی و مذهبی عربستان سعودی یکی دیگر از نشانه های نقش مخرب آن در افغانستان است. نه تنها دستان سعودی ها در خون ریزی و جنگ افغانستان آلوده است، بلکه آنها تفرقه و جدایی نفرت انگیز را در افغانستان بر مبنای قوم، زبان و مذهب نیز دامن زدند. یکی از دلایل حمایت آنها از طالبان در افغانستان به این سیاست نفاق آلود و نفرت انگیز بر می گردد.

با توجه به نقش مخرب عربستان سعودی در بحران افغانستان هرگونه اقدام و عملکرد زمام داران آن کشور در گفتگو های مخفی و غیر شفاف با طالبان هنوز بر پیچیدگی بحران می افزاید. ممکن است عربستان سعودی از سوی امریکایی ها در یک ماموریت جدید واداشته شده باشند تا زمینه های برگشت نیروهای امریکایی را از طریق مصالحه میان حکومت کرزی و طالبان مساعد کنند، اما انجام این ماموریت به تأمین صلح در افغانستان نمی انجامد. دولت سلطنتی عربستان سعودی به عنوان حامی پیشین و امروز طالبان و تفکر طالبانی همراه با حمایت از تفرقه های قومی و مذهبی برای تمام گروه های قومی و اجتماعی افغانستان قابل اعتماد نیست. به همان حد سعودی ها با توجه به رقابت ها و خصومت های منطقوی خود با ایران و کشور های تأثیرگذار منطقه (هند، روسیه، چین و آسیای میانه) غیر قابل اطمینان هستند.

افزون بر آنچی گفته شد، صداقت زمام داران سعودی در رابطه با استقرار ثبات و صلح در افغانستان پرسش برانگیز و قابل تردید است. تأمین صلح توأم با پیشرفت و عدالت در افغانستان راه را به حضور و فعالیت افراط گرایی اسلامی به خصوص بروی عرب بچه های القاعده در این کشور می بندد. در حالی که شیخ ها و حلقه های ثروتمند مذهبی و استخباراتی عربستان سعودی و جوامع عربی خلیج فارس حضور و فعالیت این بچه های خود را دور از قلمرو امارت و سلطنت خویش الزامی تلقی می کنند. در غیر آن دروازه های خود شان از سوی این نیروها کوبیده می شود.

منبع: http://www.khorasanzameen.net/politics/mea07.html

 



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/10/7::: ساعت 2:41 عصر

    نخبه‌گان افغانستان! تلاش کنید مردم را به آینده‌، امیدوار سازید

    افغانستان در یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مراحل تاریخ پرفراز و نشیب خود قرار دارد که آن مرحله‌ی  نوسازی و بازسازی است. موفقیت فرایند نوسازی و بازسازی در هر کشوری، نیازمند یک‌سری مؤلفه‌ها و عناصِری است که یکی از آن‌ها آماده‌گی ذهنی و روانی جامعه برای این امر می‌باشد. در جوامعی که مؤلفه‌های ذهنی توسعه، وجود نداشته باشد، هیچ گونه تلاش و سعی برای «نوین شد‌ن» کارساز واقع نشده و هر گونه زحمت و محنت، عقیم می‌ماند.

    بنا بر این، برای آن که بتوان این آمادگی‌ها را ایجاد کرد، در نخست ضروری است که آن‌ها را شناخت. یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های ذهنی توسعه، خوشبینی نسبت به آینده و اعتماد به نفس می‌باشد.

    مطالعات بی‌شماری نشان می‌دهد جوامعی که شهروندان آن از سطح بالای اعتماد به نفس برخوردار بوده و نسبت به آینده خوشبین باشند، بهتر و سریع‌تر می‌توانند از دیگر جوامع پیشرفت کنند و به «مرحله نوشدگی» دست یابند.

    نوسازی به مرحله‌ای اطلاق می‌شود که یک جامعه‌ از حالت سنتی ‌اش برآمده و تا هنوز به مرحله توسعه، نایل نگردیده است.

    مطالعات بی‌شماری نشان می‌دهد جوامعی که شهروندان آن از سطح بالای اعتماد به نفس برخوردار بوده و نسبت به آینده خوش‌بین باشند، بهتر و سریع‌تر می‌توانند از دیگر جوامع پیشرفت کنند و به «مرحله نوشدگی» دست یابند.

    یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مرحله، این است که انسان‌ها در اثر افزایش انتظارات شان از حکومت و هم‌چنان در نتیجه‌ی دگرگونی معیارها و ارزش‌های شان، دچار یک نوع سرخوردگی و بدبینی می‌شوند و جریان امور را ناامیدکننده می‌پندارند و حتا گاهی به شورش و خشونت متوسل می‌گردند.

    این موضوع در افغانستان هم وجود دارد؛ به گونه‌ای که تمام مفاسد امروزی، در گذشته نیز موجود بوده است، اما نارضایتی‌های کنونی نه.

    بنابراین، باید بخش از بدبینی‌های امروزی را ناشی از رشد آگاهی مردم و دگرگونی ارزش‌های آن‌ها در نتیجه نوسازی دانست.

    اینجا سرزمین مباحثات و مجادلات سیاسی است. در این سرزمین از دهقان و شبان گرفته تا روشنفکر و استاد دانشگاه، همه و همه یکسان علاقمند مباحث سیاسی بوده و به آن می‌پردازند.

    یکی از مراکز قدیمی که بیشتر در آن مباحثات سیاسی و اجتماعی مطرح می‌گردد، مساجد و اماکن مقدس می‌باشند. مردم ما در مساجد و اماکن مقدس، هنگامی که برای ادای نماز و یا انجام سایر مناسک و مراسم دینی گردهم می‌آیند، پس از فراغت از عبادت، ساعت‌ها به بحث و تبادل نظر پیرامون مسایل سیاسی می‌پردازند.

    یکی از مباحثی که همواره در این مجالس تکرار می‌شود، مساله‌ای است مربوط به آینده افغانستان.
    مردم ما، همواره، از همدیگر می‌پرسند که «آیا افغانستان، آباد خواهد شد یا خیر؟»

    یکی از رسالت‌های نسل کنونی ما مبارزه با این پدیده می‌باشد. ما باید تلاش کنیم تا امید را دوباره به خانه‌ی افغانستانی‌ها دعوت کنیم و آن‌ها را امیدوار به آبادانی کشور بسازیم.

    آدمی وقتی در این مباحثات و گفتگوها اشتراک کند، خواهد دید که چگونه مردم ما، ایمان و باور شان را نسبت به آینده سیاسی کشور (آینده بهتر و فردای مطمئن‌تر) از دست داده اند و به تعبیر اشرف غنی احمدزی، در این خصوص به یک اجماع منفی رسیده اند؛ اجماع بر سر این موضوع که افغانستان هرگز آباد نخواهد شد.

    آیا افغانستان، آباد خواهد شد یا نه؟ اگر این سرزمین، آباد شدنی است، پس چرا مردم‌ ما، مأیوس گردیده اند؟ ریشه‌های این یأس در کجاست و پیامدهای آن چه خواهد بود و سرانجام اینکه چه باید کرد؟
    این پرسش‌ها، پرسش‌های محوری اند.

    به یقین گفته می‌توانیم که یکی از علل بروز انواع بزهکاری در جامعه ما –از تروریسم و انتحاری و خودکشی گرفته تا گسترش روزافزون شبکه‌های مافیایی و ستون پنجمی–  همین بدبینی سیاسی و ناامیدی است.
    بنا براین، یکی از رسالت‌های نسل کنونی ما مبارزه با این پدیده می‌باشد. ما باید تلاش کنیم تا امید را دوباره به خانه‌ی افغانستانی‌ها دعوت کنیم و آن‌ها را امیدوار به آبادانی کشور بسازیم.

    منبع: http://www.bamdad.af/dari/story/2296

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/10/7::: ساعت 2:32 عصر

    Eleven Years after Fall of the Taliban: Violence Is Still Widespread Against Afghan Women
    Published on 30 Apr 2013 at 07:30
    By Zarqa Yaftali, Executive Manager of Women and Children Legal Foundation (WCLF)
    Violence against women remains rampant throughout Afghanistan
    Violence against women remains rampant throughout Afghanistan

    More than eleven years after the fall of the Taliban and presence of the international community in Afghanistan, violence against Afghan women is still widespread throughout the country.

    Over the past eleven years, both international and Afghan activists took on various initiatives to support Afghan women in the fight for their rights. Nonetheless, statistics provided by the Afghanistan Independent Human Rights Commission (AIHRC) demonstrate that violence against women remains rampant throughout Afghanistan.

    Afghan women have been noticeably involved in political, economic and social activities over the past eleven years. Currently, three members of President Hamid Karzai’s cabinet, 69 representatives of the lower house and more than 20 members of the upper house of the Afghan National Assembly (NA), and a number of Afghanistan’s ambassadors are women. Despite these impressive achievements, more significant changes are desperately needed in the lives of ordinary Afghan women.


    Around 3.8 million girls go to schools where
    70 thousand teachers are females.

    AIHRC’s statistics show that violence against women has increased by 21 percent over the past 6 months. For instance, more than 50 women were murdered as a result of domestic violence across Afghanistan. Also, women’s involvement in social, economic and political activities has decreased in many rural areas, especially at village and district levels.

    Lack of access to justice is another major challenge faced by Afghan women. Official statistics illustrate that a significant number of courts have been shut down at the district level in many parts of Afghanistan. This paves the way for unofficial and tribal courts, which are mainly under control of the Taliban, tribal leaders, and warlords, to make decisions on women’s cases.

    Lack of female lawyers is another challenge preventing women to secure their access to justice. AIHRC statistics also show that there are no female defense lawyers in 31 provinces of Afghanistan. As a result, there is almost no one to properly defend women’s cases in courts.

    The Afghan government’s unwillingness or inability to detain, prosecute and punish those who violate women’s rights has concerned women’s rights activists. They believe that government has not done enough to bring women’s rights abusers to justice.

    The Afghan government’s unwillingness or inability to detain, prosecute and punish those who violate women’s rights has concerned women’s rights activists.

    The Ulema (Islamic Scholars) Council’s fatwa (legal opinion or ruling) issued last year which suggested imposing new restrictions on Afghan women has been another source of concern. The Afghan government’s eagerness to negotiate with the Taliban has also worried women’s rights advocates.

    Luckily, a growing number of Afghan women and girls have had a chance to go to universities and schools over the past eleven years. Currently, 28 thousand women and girls study at public and private universities and around 3.8 million girls go to schools where 70 thousand teachers are females. Nevertheless, a significant number of Afghan women face challenges in the education sector. Hundreds of schools were forced to close across the country due to insurgency and insecurity. In insecure areas, teachers are still a target for the Taliban insurgents. As a result, 2.5 million girls are still unable to attend schools.

    Economic violence is another challenge for Afghan women. 715 cases of economic violence were reported by AIHRC last year. These included depriving women of their salaries, inheritance, subsistence, and precious goods.


    Currently, three members of President Hamid
    Karzai’s cabinet, 69 representatives of the
    lower house and more than 20 members of
    the upper house of the NA, and a number of
    Afghanistan’s ambassadors are women.

    In spite of many significant achievements that Afghan women have accomplished over the past eleven years, their situation is still not satisfactory, as evidenced by the fact that violations against women’s rights are increasing each year.

    WCLF’s findings show that poverty, insecurity, and corruption, particularly with judicial entities, are the primary culprits in the infringement of women’s rights.

    To improve the situation for women, activists should continue advocating for women’s rights. They should pressure the Afghan government to enforce the Elimination of Violence against Women Law more firmly and should prosecute and punish those who violate women’s rights.

    The withdrawal of international forces from Afghanistan in 2014 and threats by Taliban insurgents have made women’s rights activists uneasy about their future. Given these fears, the Afghan government and international community should help Afghan women maintain their rights and build upon the achievement of the past eleven years.
    --------------------------------------------
    Dari version of this article
    P
    ashto version of this article

    منبع: http://www.bamdad.af/dari/story/2184

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/10/7::: ساعت 2:24 عصر

     

    طالبان که در محدوده زمانی مشخصی در افغانستان ظهور پیدا کرده اند، ویژگی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاصی را نیز تبلیغ و اعمال نموده اند. طالبان با بی رحمی تمام علیه زنان دست به اقدامات تبیهی گروهی زدند. زنان از کار، اشتغال، تحصیل و... محروم شدند. طالبان مدارس دخترانه را بستند و دختران از هر نوع آموزش و تحصیل محروم شدند. مدارسی که باز بودند و پسران در آن به تعلیم و تربیه مشغول بودند نیز با نصاب مورد نظر طالبان کار می کردند. طالبان برداشت های سطحی خود را از دین مبین اسلام، همراه با آموخته های سنتی و قومی خویش یکجا نموده و به عنوان یک سیستم آموزشی به دیگران عرضه می داشتند.

    طالبان دشمنی دیرینه خود را با آموزش زنان و دختران نه تنها در زمان حاکمیت شان نشان دادند که بعد از سقوط حکومت شان نیز با توسل به حملات انتحاری، قتل و کشتار متعلمان و معلمان، تهدید، آزار و اذیت، به آتش کشیدن مکاتب، مسموم ساختن دانش آموزان، دشمنی با تعلیم و تحصیل دختران را پی گیری نمودند.

    شدیدترین نوع خشونت ها علیه دانش آموزان و معلمان از سوی طالبان در افغانستان صورت گرفته است. در حالی که طبق هیچ مکتب وقانونی خشونت علیه دختران خردسال بی گناه به جرم رفتن به مکتب جایز نیست، اما طالبان مکاتب را آتش زده، دختران را مسموم ساخته و یا آنها را کشته و آتش زدند تا دیگر به مکت بنبروند.

    حاکمیت سنت ها و پایگاه های اجتماعی ای که طالبان تا حدودی در بعضی از مناطق کشور دارند در شماری از ولایت ها و یا ولسوالی های کشور زمینه را برای تداوم اعمال خشن طالبان مهیا ساخهته است.

    دولت افغانستان می بایست با سیاست فعال و روشن در مقابل تهدیدها و حملات انتحاری و دیگر دهشت افگنی های طالبان می ایستاد و با فشار بر طالبان هر نوع تهدید آنها را خنثی می ساخت. مهمتر از آنها این است که دولت با اقدامات تبلیغی رو روشنگرانه زمینه کار فرهنگی را مهیاتر  می ساخت. وظیفه آگاهی دهی و روشن ساختن اذهان مردم نه تنها وظیفه دولت افغانستان نیست بلکه اساسا  ای نهادهای دیگر هستند که وظیفه است که مردم را آگاه بسازند. البته متاسفانه در بعضی از موارد شماری از نهادها آنگونه که لازم بوده نیتوانسته اند به وظایف شان عمل نمایند. به عنوان نمونه شورای علما و در کل علمای کشور که وظیفه تبلیغ  و تفکیک حق از باطل و ناسره ازسره را دارند، در مورد گفتن حقایق به مردم تحت تاثیر سنتهای حاکم کوتاهی نموده اند.

    اکنون نیز این مسئله بیش از انکه جنبه نظامی و امنیتی داشته باشند جنبه فرهنگی و تبلیغی دارد. نهادهای مسئول، دولت افغانستان در کل، ولسی جرگه و مشرانو جرگه، شورای علما، جامعه مدنی و رسانه های کشور به هر طریقی که امکان دارد در مورد  تعلیم دختران و زنان به مردم آگاهی دهند.

    سیاست پند و اندرز دادن به طالبان و درخواست های متضرعانه از این گروه که سابقه بی رحمی در خصوص تحصیل و تعلیم با دختران و زنان را دارند راه به جایی نمی برند. بلکه باید با اقدامات اساسی هر مانعی که در راه تعلیم و تحصیل اتباع کشور و خصوصا دختران وجود داشته باشد از بین برداشته شود. دولت افغانستان نباید به مصلحت اندیشی ها و تعلل ورزی های همیشگی خود ادامه دهد. ظلم به بخش عمده ای از جمعیت کشور هیچ گونه قابلیتی برای توجیه ندارد.

    به هر صورت برای مبارزه دهشت افگنی ها و تحجرگرایی طالبان اقدامات جدی و اساسی لازم است نه پند  و اندرزهای پدرانه، چرا که طالبان دست از اعمال خشونت بار نخواهند کشید.

    منبع: http://www.dailyafghanistan.com/editorial_detail.php?post_id=128597

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/10/7::: ساعت 2:22 عصر

    خشونت علیه زنان در افغانستان

    خشونت علیه زنان در افغانستان

    طالبان و خشونت علیه مردم افغانستان

    عایشه دختر 18 ساله افغانی که بینی و گوش اش توسط شوهر بریده شده بود صاحب بینی مصنوعی شد

    بی بی عایشه دختر 18 ساله افغان که بینی و هر دو گوش اش  در اثر خشونت خانوادگی  و به عنوان مجازات به وسیله شوهرش بریده شده است  ، حالا صاحب یک بینی مصنوعی شده و قرار است بعد از یک جراحی پلاستیک صاحب بینی واقعی شود .  عایشه زمانی که دوازده سال بیشتر نداشت همراه با خواهر خود ، به یک خانواده که ادعا می شود، پسرشان جنگجوی طالبان بوده در ولایت ارزگان به عنوان ”خون بهاء” داده شده بود .


    به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز  ،  دختر نوجوان با صورت بدشکل‌شده که اخیرا عکسش روی جلد مجله تایم به چاپ رسید، وارد کالیفرنیای جنوبی شده و قرار است به وسیله بنیاد پزشکی  سوختگی گروسمن در لوس‌آنجلس تحت جراحی بازسازی صورت قرار گیرد .

    بی‌بی عایشه 18 ساله روز پنج‌شنبه  5  آگوست  وارد  کالیفرنیا شده بود و در منزل یک خانواده میزبان اقامت داشت .

    عایشه می‌گوید بینی او به عنوان مجازات فرار از دست شوهرش خشن‌اش بریده شده است.

    دکتر پیتر گروسمن جراح پلاستیک و هماهنگ‌کننده مراکز سوختگی گروسمن، می‌گوید او با عایشه ملاقات خواهد کرد و در مورد درمان او که ممکن است استفاده از یک پروتز بینی یا بازسازی بینی او با استفاده از بافت‌های به دست آمده از بقیه بدن اوست،‌ به بحث خواهند پرداخت.

    عایشه دختر 18 ساله افغان که بینی اش را در اثر خشونت خانوادگی از دست داده بود، حالا بعد از یک جراحی پلاستیک صاحب بینی موقت شده است.
         
     


    عایشه در ماه اوت برای جراحی پلاستیک به آمریکا منتقل شد و حالا در کالیفرنیا به سر می برد. پزشکان عایشه گفته اند مداوای او تا هشت ماه دیگر کامل خواهد شد.

    عایشه بعد از انجام این عمل جراحی درحالی که ظاهرا چهره اصلی اش را باز یافته برای اولین بار جلو دوربین ها ظاهر شد.

    یک نهاد آمریکایی به نام (بنیاد گراسمن برن) جایزه ای را به نام “قلب بردبار” به این دختر افغان داده است.

    تصویر عایشه که چندی پیش با بینی بریده، بر روی جلد مجله تایم آمریکا منتشر شد، سرو صدای زیادی به پا کرد و سبب شد شماری از شخصیت های آمریکایی از جمله لورا بوش همسر جورج بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا برای دیدار و ابراز همدردی با عایشه به کالیفرنیا بروند.

    عایشه زمانی که دوازده سال بیشتر نداشت، به یک خانواده که ادعا می شود، پسرشان جنگجوی طالبان بوده در ولایت ارزگان به “بد” داده شد.


    “بد دادن” سنتی است که در بخش های از افغانستان از آن برای حل منازعات خانوادگی و محلی استفاده می شود. کاکا(عموی) عایشه یکی از بستگان فردی را که بعدا” شوهر عایشه شد، به قتل رسانده بود و براساس رسمی که در برخی از مناطق افغانستان رایج است برای پرداخت خون بها، پدر عایشه او و خواهرش را به بستگان خانواده قربانی، به “بد” داده بود.

    وقتی عایشه به سن بلوغ رسید، شوهر او اکثرا” در حالت خفا بسر می برد و عایشه و خواهرش بیشتر با بستگان شوهرش زندگی می کردند.

    عایشه می گوید که بستگان شوهرش با او و خواهرش مانند بردگان برخورد می کردند و آنان را مدام مورد ضرب و شتم قرار می دادند.

    عایشه بعد از مدتی بالاخره از این شکنجه فرار کرد اما بستگان شوهرش او را در قندهار یافتند و به ارزگان باز گرداندند.

    گزارشگر تلویزیون سی ان ان در افغانستان نوشته است که عایشه در بازگشت به ارزگان برای نخستین بار شوهرش را دید. شوهرش از پاکستان بازگشته بوده تا او را به اتهام “بی عزت ساختن و شرمسار ساختن خانواده اش” در دادگاه طالبان محاکمه کند.

    دادگاه طالبان حکم داد تا گوش و بینی عایشه بریده شود و شوهر عایشه شخصا” این کار را در دامنه یکی از کوه ها در ارزگان انجام داد. عایشه در آنجا تنها رها شد تا در نتیجه خونریزی بمیرد.

    گروهی از سربازان خارجی که درحال گشت زنی بودند عایشه را پیدا کردند و اورا به درمانگاه بردند.پس از آن عایشه به کابل منتقل شد و در خانه امنی اسکان داده شد. این خانه امن متعلق به نهاد خیریه ای بود که برای زنان افغان در کابل راه اندازی شده بود.

    او مدتی در آنجا ماند تا مقدمات سفرش به آمریکا فراهم شود. خواهر ده ساله عایشه هنوز هم در ارزگان زندگی می کند و از سرنوشت او اطلاعی در دست نیست. عایشه می گوید درحال حاضر بزرگترین آرزوی او این است که بینی از دست داده اش را باز یابد.

    حالا امکانات و شرایط رسیدن او به آرزویش میسر شده و تنها چیزی که لازم است، چند ماه زمان بیشتر و یکی دو عمل جراحی دیگر است.

    خشونت علیه زنان در افغانستان یکی از مشکلات جدی اجتماعی در این کشور است گزارشهای سالانه سازمان ملل متحد نشان می دهد که هنوز زنان زیادی در این کشور قربانی خشونت می شوند. و بیشتر آنها اقبال خوش عایشه را نیز ندارند.

    منبع: http://www.pezeshk.us/?p=25057

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/10/7::: ساعت 2:20 عصر

    دانلود کلیپ تبلیغ خرافات به نام دین توسط ملا


    bawl.mp4

    برای دانلود این فیلم اینجا را کلیک کنید

     

    در این فیلم ام ایمن بول رسول الله مبارک را مینوشد و برای همیشه شکمش سیر میگردد!

     

     

    تبلیغ و ترویج خرافات به نام دین  نه به نفع دین است و نه سودی برای مسلمانات دارد!

    مولوی صاحبان اگر هم کاری ندارند گپی برای گفتن نداند بیکار بنشینند بهتر از ترویج خرافات است 

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/10/7::: ساعت 2:0 صبح

    جاده ابریشم آزادی

     

     

     

     

    به نلسون ماندلا، و همه  شهیدان راه آزادی وطنم

     

     

    ماندلا!

    آرام بخواب!

    تو اسطوره‌ای این عصر بی اساطیری

    تو آزادی را آزاد کردی

    پیش از تو, آزادی اسیر افسانه‌های یونان بود

    پیش از تو گنجشک پرشکسته‌­­ی آزادی

    در دستان کودکانِ مو طلایی لندن و پاریس بود

     تو بودی که بال زدی

    اگر من آزاد نباشم

    آزادی جشن تولدش را در زندان خواهد گرفت

    ماندلا آرام بخواب!

    تو خواب را به چشمان سیاهان بازگرداندی

    تو, سیاه کردی روی تاریخی را که جز سپیدی,

    رنگی را نمی‌نوشت

    در این زندان, تنها کاتب, هم قلمت بود

    که چراغش را چنین بر افروخت:

    گوهر مردان بزرگ، چون لعل بدخشان

    تنها در ظلمتِ سیاه سنگ‌ها، درخشان  خواهد شد

    اگر تاریکی دهمزنگ نبود

    قصایدی کدام ستاره ای از بلخ

    شب دیجور وطن را  درخشان می کرد

    چهره آفریقا دیگر سیاه نیست

    آفریقایی که قلبی چون ماندلا را در سینه داشته باشد

    سپیدترین قاره? جهان است

    تا آفریقا, آفریقا است

    چشمان ماندلا, خواهد درخشید

    و  تا چشمان ماندلا بدرخشد

    آزادی, در چهار قاره جهان, نفس خواهد کشید

     

     

    ماندلا!

    آرام بخسپ!

    آسمانِ خونین آزادی, سپید تر از  بال‌های تو، پرنده‌ای را ندیده است

    چنین که سپید می زنی, تو دیگر یک فرشته‌ای, در آسمان آزادی!

    آفریقا!

    آفریقا!

    وای اگر چشمانِ ماندلا به دست مافیا بیافتند!

     

     

    ***

     

    تو رو سپیدترین انسان عصر مایی, ماندلا!

    من اما هنوز, سیاه مانده‌ام

    من از قتل سیاوش

    من از قیامِ سیاه جامگان

    من از سرخ قله‌های ارزگان

    من از هفت و هشت ثور

    من از «کَندی پشت» و افشار

    من حتی از همین چاه و همین دلو

    سیاه‌پوش مانده‌ام

    چگونه  سیاه پوش نباشم؟

    که گرگ پیر, سال‌ها پیش

    " الگگ و بلگگم را" را به دندان کشید

    و انتظار دارد برای زنده ماندن "جلگکم"

    باید روزِ هفت بار, دندان‌هایش را ببوسم

     

     

    ماندلا!

    من هنوز هم, از آب‌های جهان جنازه تحویل می‌گیرم

    دیروز, من جنازه‌های برادرانم را قطعه‌قطعه از زندان "پل‌چرخی" تحویل گرفتم

    من هنوز چشم براه سرِ‌خونینِ پدرم

    که شاید همین لحظه

    از کربلا... علمدار رود...  تل زینبیه... سواحل یونان...

    ناگهان, چون میوه? رسیده, بر دامنم بغلتانند

     

     

    ماندلا!

    دوستم، محمد شبی که کودک بود،

    «خاد» پدرش را چشم بسته، از خانه­ ربود

    او اکنون, هر شب وب گردی می‌کند,

    تا شاید عضو کدام سازمانی,

    عکس و نشانی, از پدر زنده‌بگورش, افشا کرده باشد.

     

     

    ***

     

     

    ماندلا!

    پدر را که اسیر کردند

    قاتلان, پیش از آن که جنازه‌اش را ...

    عکس‌های یادگاریشان ‌ را, برایم فرستادند

    عکس‌های که در آن گوشِ پدر را کشیده بودند

    عکس‌های که در آن, دست و پایش را به زنجیر بسته بودند

    اما چشم‌هایش هنوز درخشان بود

    چشم‌هایش هنوز, سرشار از برق حماسه های چهل دختران بود

    دشمن, فقط دست و پایش را در زنجیر پیچیده بود,

    اما پدر, با آن چشمان سبز شمالی

    در یک نگاه, تمام اسطوره های بلخ بامی

    و سوران پشت در پشت کیانی را , ورق زد

    و به من, الهام بخشید که

    فرق شیرین بیستون و شیرین  ورزگان بدانم

    سنگ را هر کسی بر فرق تواند زد

    عاشق, شیرین ورزگان بود که فرق را بر سنگ زد

    عاشقِ شیرین آن است که خود تیشه بر فرق زند, نه فرهاد

    پدر با آخرین نگاه سبزخونالودش فریاد می­زد

    دخترانم!

    من تنها کابل سیاه را  دیدم

    کابل خونین را

    کابل گرسنه را

    اگر شما کابل سبز را دیدید

    اگر شما در این شهر دیگر جنگ را مشاهده نکردید

    با شادمانی، آن را فراموش کنید

    تفنگ را فراموش کنید

    انتقام را نیز

    اما گیسوانِ سرخِ بنفشه های پاکدمن افشار را هرگز

    دخترانم!

    چهل دختران را به خاطر بسپارید

    چهل دختران را  همیشه به خاطر بسپارید

    چهل دختران را در خیابان های برچی و افشار

     زنده نگاه...

    همین جا بود که او چشمان سبز شمالی‌اش را فروبست

     

     

    ***

     

     

    حیف شد رفتی ماندلا!

    من و تو شباهت‌های زیادی باهم داشتیم

    من هم قاتلِ پدر را برادر خطاب می‌کنم

    اما او, هنوز اعتراف نمی‌کند که قتلِ پدر یک جنایت بوده است

    تو بیست و هفت سال

    میله‌های زندان را به روزنه‌های زندگی, گره زدی

    من اما بیست و هفت سال فقط, نگاه کردم

    که آوارگی چگونه خوره هایش را رها کرده است تا چشمانم را بجوند

    چشمانی که هنوز می‌خواهند

    در حفره‌های جسدم , زنده بمانند

    از این جنس نبودند خوره های که صادق هدایت را  می­خورد

    این خوره­ها، هرگز نگذاشته است، کسی زنده بگورشدنش را بنویسد

     

     

    ماندلا!

    ماندلا! هردم شهیدی, از این بد تر !

    که هر شب خواب می‌بینم

    قایق‌ِ سرخی که غروب,خواهرِجوانم را به سمت استرالیا برده است

    صبحدم به شکل تابوتی سپید,

    بر شانه‌های امواج, تشییع می‌شود

    و من به قدر یک «پولک ماهی» حتی,

    به دنبال جنازه? خواهرم, نمی‌توانم بروم

     

    ماندلا!

    من بچه که بودم از سیاهی می‌ترسیدم

    من هنوز هم از سیاهی می‌ترسم

    من از آب شدن برف‌ها,

    از آمدن بهار

    از خیمه

    از کوچ ...

    من این روزها, حتی از سایه‌ام می‌ترسم

    راست می‌گویند:

    «نکند این سایه, از خودم نباشد؟!»

     

    ماندلا!

    در دایکندی تنگدست‌ترین, مادرم,

    هنوز، زمستان را خشم خدا می‌ پندارد

    و صبح, ناگهان, چشم می‌گشاید که

    خدای مهربان, قریه را کفن‌پوش کرده است

    و درختانِ ناامید, سر بر شانه? هم

    همهمهِِ تابوت شدن دارند

     

    پدر و مادرم بودند, این شهمامه و صلصال, ماندلا!

    از بس, سنگ بر شکم بستند, سنگ شدند

    از بس, در برف کوچ‌ها, برهنه ماندند, یخ زدند

    تو باز هم نیامدی

    و آپارتاید این بار, به جرم برهنگی و گرسنگی, تیربارانشان کردند

    آپارتاید یک چشم داشت, ماندلا!

    چشمِ دومِ آپارتاید, همین خبرچین­هایند که

    هردو, سالیان درازی از آن رنج برده‌ایم

     

     

    ماندلا!

    تو با چه دانشی از دانشگاه، دست کشیدی که من نمیتوانم؟!

    خالق را ببین ماندلا!

    نه از دانشگاه، که از سرش، دست برداشت

    تا دار آزادی، سربلند ترین درخت، در امتداد افقهای جهان باقی بماند

    دریغا که ما قدر این پربار ترین درخت خویش را نشناختیم

    هر کدام مان با تیشه و تبری بر شاخ و تنه­اش افتادیم

    تا یک شب، هیزمِ تنور و ذغالِ منقل مان باشد

    ماندلا! خالق اهل تجدید فراش نبود

    اینان که از خون بیوه زنان و آب و نان یتیمان،

    هر روز چنین عاشقانه،

    تجدید فراش می­کنند

    هیچ نسبتی، با خالق ندارند،

    اگرچه خویش را رهبر خلق  بدانند

     

    ماندلا!

    خالق در اندیشه ایجاد کاخ سبز و شهرک نیلوفری،

    در دامن آسمایی، هم نبود

    او تنها در آرزوی لب نانی بود

    که باید، برابرانه

    در دستان چهار خواهر پشتون، هزاره، تاجیک و ازبکش قرار داشته باشد

     

    ماندلا!

    من از هرچه یونیفرم بیزارم

    نازی ها که بر وجدان های خویش رژه می رفتند

    یونیفرم به تن داشتند

    ارتش سرخ، که کشورم را اشغال کرد، یونیفرم  به تن داشت

    سربازان عبدالرحمان نیز که به سمت چهل دختران می دویدند

    یونیفرم به تن داشتند.

    طالبان نیز یونیفرم سفید افغانی به تن داشتند

    که از تاک های پروان و شمالی تل خاکستر به جا گذاشتند

     

     

    ماندلا!

    من مدرسه خودگردانی را دیده ام که لباس فرم نداشت

    و آرزو کردم، کاش تمام کشورم، مانند آن مدرسه، خود گردان می بود

    با گلهای سرخ و زرد و سپید و رنگ رنگ خراسانی اش.

     

     

    ماندلا!

    تو زنده ای

    تو آفریقا را از "ایدز" نجات خواهی داد

    اما مردمِ سیاه زمینِ من,

    هنوز، در رسانه‌های جهان,

    مناسب‌ترین, سوژه‌های فقر و تجاوز و خشخاشند

     

     

    ماندلا!

    می ترسم بعد از تو  به نام آزادی، ایدز را هم,

    به سرزمین من بیاورند

     

     

     

    ماندلا!

     

     

    ماندلا!

     

     

    ماندلا!

    من نه ریس جمهوم و نه نخست‌وزیر

    که بتوانم در تشییع جنازه‌ات

    عکس یادگاری بگیرم

    اگر همین گونه, خود را در چهلمین روز مرثیه‌هایم,

    بر سر خاکت برسانم

    به من خواهی آموخت,

    با ابلقِ کدام اسب

    پرچمِ چرمینِ کشورم را,

    از شهرِ کدام غلغله

    از کدام بازار آهنگران

    به البرز کوه، به دستانِ فرخنده­ی فریدون ، برسانم؟

     

     

    ماندلا!

    جاده? ابریشمِ آزادیِ ملتِ من, کجا است؟

    و از کدام کوچه? بلخ, آغاز می‌شود؟

    از خراباتِ کدام کابل؟

     

    قنبرعلی تابش

    25/9/1392 قم

    منبع: http://republicofsilence.org/fa-AF/article/8000




  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/9/30::: ساعت 4:39 عصر


    تبدیل فایل پاورپوینت به ورد (Convert PPTX to DOCX)

    با سلام

    دراین مطلب قصد داریم تا نحوه تبدیل سند پاورپوینت Powerpoint (پسوند PPTX) به سند ورد Word (پسوند DOCX) رو بیان کنیم.

    ضرورت این کار زمانی مشخص میشه که شما قصد داشته باشید از سند پاورپوینت خودتون پرینت بگیرید و مسلماً بدلیل اینکه نوشته های شما بصورت اسلاید هستند شما مجبور خواهید بود تا تعداد زیادی برگه مصرف کنید و احتمالاً نتیجه هم چندان دلچسب شما نخواهد بود…

     

    البته میشه از طریق کپی و پیست کردن از محیط پاورپوینت به ورد هم اینکار رو انجام داد اما فرض کنید با تعداد زیادی از اسلایدها روبرو باشید و مجبور خواهید بود تا زمان زیادی رو صرف اینکار کنید.

    اما روش تبدیل فایل پاورپوینت به فایل ورد بدون نیاز به برنامه :

    حالت اول : تبدیل فایل powerpoint به ورد در Office 2007( تبدیل PPTX به DOCX )
    1- فایل مورد نظر خودتون رو در پاورپوینت باز کنید
    2- مطابق با شکل زیر مراحل رو طی کنید. Office Button > Publish > Create Handouts in Microsoft Word

     

    3- در این مرحله با تصویر زیر مواجه خواهید شد که در این پنجره باید نحوه چیدمان موردنظرتون رو برای اسلاید ها و یادداشت ها انتخاب کنید، حالا دکمه Ok رو بزنید. فایل موردنظر شما بطورخودکار و به راحتی توسط مایکروسافت به فایل ورد تبدیل شد.

     


     

    حالت دوم : تبدیل فایل powerpoint به ورد در Office 2003

    1- باز کردن فایل مورد نظر در پاورپوینت.
    2- مطابق با شکل زیر مراحل رو طی کنید. File > Send to > Microsoft Office Word

     


    بنا بر درخواست دوستان طریق تبدیل در آفیس 2010 به مطلب اضافه شد

    حالت سوم: تبدیل فایل powerpoint به ورد در Office 2010

    1- باز کردن فایل مورد نظر در پاورپوینت.
    2- مطابق با شکل زیر مراحل رو طی کنید. File > Save & Send > Create Handouts > Create Handouts

    convert-powerpoint-to-word2010

    در این مطلب سعی کردیم تا ساده ترین روش تبدیل فایل پاورپوینت به ورد رو خدمت کاربران محترم ارائه کنیم و امیدواریم بهره کافی از این مطلب برده باشید .

    منبع


    بنا بر درخواست دوستان طریق تبدیل در آفیس 2013 به مطلب اضافه شد

    حالت چهارم : تبدیل فایل powerpoint به ورد در Office 2013

    در این حالت مراحل مشابه حالت سوم (آفیس 2010) می باشد و به شرح زیر است :

    1- باز کردن فایل مورد نظر در پاورپوینت.
    2- مطابق با شکل زیر مراحل رو طی کنید. File > Export > Create Handouts > Create Handouts

    3- در این مرحله با تصویر زیر مواجه خواهید شد که در این پنجره باید نحوه چیدمان موردنظرتون رو برای اسلاید ها و یادداشت ها انتخاب کنید، حالا دکمه Ok رو بزنید. فایل موردنظر شما بطورخودکار و به راحتی توسط مایکروسافت به فایل ورد تبدیل شد.

    منبع



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: سه شنبه 92/9/26::: ساعت 2:17 عصر

    پرهیز از اسراف و مصرف گرایی

    از مصرف‌گرایی باید دوری جست و نظری هم به فقیران و تهی‌دستان جامعه داشت، همان‌های که در حداقل مخارج‌شان گیر مانده‌اند، که مسلماً حق و حقوقی از آنان سلب شده به گرسنگی و فقر دچار شده‌اند، ارتباط مصرف‌گرایی یا گرسنگی و فقر در کلام ائمه(ع) آشکار می‌باشد، در آن‌جای که علی(ْع) می‌فرماید: «...فماجاع فقیر الا بما منع غنی و الله تعالی سائلهم عن ذالک»[1] یعنی هیچ فقیری گرسنه نمی‌ماند مگر این‌که توانگری مانع رسیدن روزی او شود، خدای متعال در این‌باره ایشان را مؤاخذه خواهد کرد. و امام صادق(ع) فرمود: «و ان الناس ما افتقروا و لااحتاجوا و لاعروا الا بذنوب الاغنیاء»[2] یعنی آنچه بر سر ناداران، نیازمندان، گرسنگان و بیرهنه‌گان می‌آید همه در اثر جنایت اغنیا است.

    لزوم رعایت اعتدال و میانه‌روی در صرف مال از نظر اسلام یک قانون کلی است که تخطی و تجاوز از آن حتی در خرج مال در راه‌های خیر نیز جایز نیست یعنی تخلف از آن در هر موردی که باشد اسراف است. حضرت باقر(ع) فرمود: این آیه‌ی قرآن « وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»[3] [یعنی اسراف نکنید که خداوند اسراف‌کاران را دوست نمی‌دارد] از لحاظ شأن نزول، در باره مردی از انصار نازل گردیده است که مزرعه‌ی داشت و هنگامی که محصول آن به‌دست می‌آمد همة آن را به مستمندان به‌عنوان تصدق در راه خدا و کمک به آن‌ها انفاق می‌کرد و در نتیجه خود و عایله‌اش معطل می‌ماندند. خداوند این موضوع را اسراف نامید و با تأکید تمام از آن نهی کرد.[4]

    هر مسلمانی موظف است از اسراف و تبذیر خودداری نماید، اسراف در لغت به معنای تجاوز از حد است. این واژه عموماً در باره رفتار انسان به‌کار می‌رود برای غیر انسان به‌ندرت به‌کار رفته است، اما در رفتارهای انسان عمومیت دارد و شامل تجاوز از هر حدی می‌شود، یعنی هرگونه زیاده‌روی در رفتارهای اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، و اقتصادی اعم از فردی و اجتماعی را دربر می‌گیرد. تبذیر به معنای پخش‌کردن و منتشر کردن هم می‌تواند خوب باشد و هم بد باشد، همانند علم و آگاهی که نشر آن هم می‌تواند پرده‌های جهل و نادانی را کنار بزند و هم می‌تواند چراغ در دست دزد شود، چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا. تقسیم اموال همچنین است، می‌تواند خوب یا نابجا و بد باشد، اما تبذیر مفهوم منفی دارد. از این رو به عالم پرحرف و بیهوده‌گو حتی به افشاگر اسرار هم مبذر گفته می‌شود.[5] و در مورد اموال نیز مقصود هدر دادن آن است. دومین ویژگی تبذیر، کاری است که انجام و عاقبت آن روشن نباشد و در زبان عرب دانه‌ی گیاه را بذر و دانه‌افشانی را تبذیر گویند، چون کشاورز نمی‌داند همة دانه‌ها می‌رویند یا نه؟ و ممکن است پرنده‌ای آن را بردارد، و یا کرمی آن را فاسد سازد.[6] بنابر این تبذیر به معنای پخش کردن است، که موجب نابودی شود و یا نتیجه و عاقبت آن معلوم نباشد، بناءً می‌توان اسراف را به زیاده‌روی و تبذیر را به بیهوده‌گی و هدردادن معنا کرد.[7]

    مفهوم اسراف و تبذیر در میان مسلمانان روشن بوده و حکم شرعی آن که حرمت باشد نیز معلوم می‌باشد و بدون شک آن یکی از مذموم‌ترین اعمال از دیدگاه اسلام و قرآن است و در آیات و روایات نکوهش فراوان از آن شده و قرآن کریم می‌فرماید: « وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»[8] اسراف کنندگان اصحاب دوزخ و جهنم اند و هر اسراف‌کاری سبب محرومیت انسان‌های بی‌گناهی خواهد شد. به علاوه روح اسراف معمولاً توأم با خودخواهی و خودپسندی و بیگانگی از خلق خدا است، در عین حال بخل و سخت‌گیری و خسیس‌بودن نیز به همان اندازه زشت، ناپسند و نکوهیده است. اصولاً از نظر بینیش توحیدی مالک اصلی خدا است و ما همه امانت‌دار او هستیم و هرگونه تصرفی بدون اجازه و رضایت او زشت و ناپسند است و می‌دانیم او نه اجازه اسراف می‌دهد و نه اجازه‌بخل و تنگ‌چشمی.[9]

    معیارهای اسراف و تبذیر چه‌چیزهای می‌تواند باشد تا از آن بتوان پرهیز کرد؟ روشن است که هزینه‌های که موجب نابودی اموال می‌گردد، مانند هدر دادن آب، غذا و...، و هزینه‌های که بیش از مقدار نیاز انجام می‌گیرد، مثل تهیه لباس فاخر و گران‌بها، و برگزاری مجالس پرخرج، در صورتی که فرد از تدارک مخارج روزمرة خود ناتوان باشد. در کل این عرف عام است که محدوده و چارچوبة اسراف را مشخص می‌سازد.

    در خیلی از موارد سنت‌های دست و پاگیر قدیمی و جا افتاده در میان مردم، فرد را در وادی اسراف می‌کشاند، همچون مراسم عروسی و ...، امام صادق(ع) فرموده‌اند: «رب فقیر اسرف من غنی، فقلت کیف یکون الفقیر اسرف من غنی؟ فقال: ان الغنی ینفق مما أوتی و الفقیر ینفق من غیر ما اوتی»[10] چه بسا فقیرانی که از ثروتمندان اسرف‌کارتر‌اند، سماعه می‌‌پرسد: چگونه فقیر اسراف‌کارتر از ثروتمند می‌شود؟ پس فرمود: ثروتمند آنچه دارد مصرف می‌کند، اما فقیر خرج می‌کند آنچه را که ندارد. مانند این که یک دانشجو کتابخانه‌ی بزرگ در سطح استادان دانشگاه تهیه کندو و رایج‌ترین نمونه‌ی اسراف فقرا، همین مخارج مراسم ازدواج و مانند آن است و چه بسا زوج‌های جوان که روزهای شیرین شروع زندگی را با وام‌های سنگین مراسم ازدواج تلخ می‌کنند و با برگذاری مراسم و محافل مجلل که فشار هزینه‌ی آن‌ تا مدت‌های طولانی بر دوش افراد خانواده و حتی بر هزینه‌های فردی آن‌ها سنگینی می‌کند، که همه از نمونه‌های بارز اسراف است. و به‌طور کلی چنانچه حضرت علی(ع) می‌فرماید: «مافوق الکفاف اسراف»[11] «کل مازاد علی الاقتصاد اسراف»[12] ‌مصرف بیش از مقدار متعارف برای رفع نیاز انسان اسراف است. بنابر این مقصود از اسراف همان معنایی است که عموم افراد جامعه درک می‌کنند و در فرهنگ عمومی وجود دارد، که شامل هزینه‌های می‌گردد که سبب تباهی و هدر دادن اموال باشد.[13]

    در چندین مورد در قرآن مجید به مسأله اسراف اشاره شده و از آن نکوهش گردیده است. اسراف و تبذیر یکی از محدودیت‌ها در مصرف است. قرآن کریم مبذران را برادران شیطان معرفی و به‌شدت مصرف بیش از حد را سرزنش می‌کند. در مقابل آیات متعددی خست و سخت‌گیری را نکوهش می‌کند. آنچه مطلوب است اعتدال بین اسراف و سخت‌گیری بوده و رعایت میانه‌روی نه تنها در مصرف، بلکه در همه‌جا مطلوب است، تا جایی‌که قرآن کریم امت پیامبر را امت وسط می‌نامد. از مجموعه آیاتی که اسراف را سرزنش و آیه‌های متعددی که شیوه‌های مختلف بخل و سخت‌گیری را به‌صورت مستقل و جدا از اسراف، مذمت کرده‌اند، می‌توان اعتدال را نتیجه گرفت. افزون بر این، بعض آیات به رعایت میانه‌روی در مخارج تصریح می‌کنند و برخی حد وسط را به صورت مطلق یا در مواردی، امری مطلوب معرفی می‌کنند.[14] امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «سبب الفقر الاسراف»[15] علت فقر اسراف است. پس در زندگی انسان نباید اسراف باشد و نه اقتار، همان‌طوری که قرآن کریم می‌فرماید: « وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا»[16] در تفسیر اسراف و اقتار که نقطه مقابل یکدیگراند، مفسران سخنان گوناگونی دارند، که روح همه به یک امر باز می‌گردد، و آن این که اسراف آن است که بیش ازحد و در غیر حق و بی‌جا مصرف می‌گردد و افتار آن است که کم‌تر از حق و مقدار لازم بوده باشد. در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای اسراف و اقتار و حد اعتدال شده است، و آن این که هنگامی که امام صادق(ع) این آیه را تلاوت فرمود، مشت سنگ ریزه را از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این همان اقتار و سخت‌گیری است، سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همة آن به روی زمین ریخت، فرمود: این اسراف است، بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود، به گونه‌ی که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش بازماند و فرمود: این همان قوام است، واژة «قوام» بر وزن عوام در لغت به معنای عدالت و استقامت و حد وسط می‌باشد.[17] و بالاخره فرمایش پیامبر(ص) است که فرمود: «التقدیر نصف المعیشة»[18] و علی(ع) فرمود: «قوام العیش حسن التقدیر و ملاکه حسن التدبیر»[19]



    [1]? - وسایل، 9/ 39. بحار، 93/ 22. شرح نهج البلاغه، 19/ 240. غرر، 371.

    [2]?- الفقیه، 2/ 7. وسایل، 9/ 13. عوالی اللآلی، 1/370.

    [3]?- انعام، 141.

    [4]?- حسین نوری، اقتصاد اسلامی، ص 41 – 42. – وسایل، ج6، ص 139 و 323 و ج15، ص 263.

    [5]?- ر.ک. المنجد، ص 30.

    [6]?- ر. ک. معچم مفردات الفاظ قرآن، ص 70.

    [7]?- محمد علی شاه‌آبادی، مروری بر تجمل و اسراف، ص33.

    [8]?- غافر، 43.

    [9]?- مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 15، ص 154.

    [10]?- وسایل، 9/ 342 و 21/ 558.

    [11]?- مستدرک، 15/ 272/ 23 ح18217-10. غرر، 359، ح8117.

    [12]?- مستردک، 15/ 272/ 23.

    [13]?- شاه‌آبادی، مروری بر تجمل و اسراف، ص 41- 42.

    [14]?- ر.ک. رجایی، پیشین، ص 314.

    [15]?- مستدرک، 15/ 266/ 21. غرر، ص 359، ح8126.

    [16]?- مریم، 67.

    [17]?- مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج15، ص 152.

    [18]?- مستدرک، 14/ 17/ 8. بحار، 72/ 60/ 106 و 100/ 238/ 3 و 101/ 73/ 1. امالی طوسی، 614. تحف، 110. کنز الفواید، 2/ 190.

    [19]?- غرر، 354، ح8084.



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 92/9/9::: ساعت 12:50 عصر

    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 34
    بازدید دیروز: 84
    کل بازدید :656424
    >> درباره وبلاگ <<
    صلح طلبان افغانستان
    انجمن صلح طلبان افغانستان
    پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<
    افغانستان[23] . افغانستان و توسعه[19] . پارلمان[9] . غزنی[8] . طالبان[7] . مناسبت‏ها[6] . یادداشت‏های متفرقه[6] . وهابیت[5] . هزاره[5] . پاکستان[5] . امام علی[5] . جنگ[5] . اسلام[4] . انتخابات[4] . هزاره ها[4] . صلح[4] . قرآن[4] . دین[3] . امنیت[3] . تبعیض قومی[3] . تصاویر[2] . بهسود[2] . بیکاری[2] . خشونت[2] . آمریکا[2] . عربستان[2] . دانلود[2] . علی[2] . عید[2] . کابل[2] . کوچی[2] . کوچی‏ها . مجلس . محقق کابلی . معرفی کتاب . کتاب . کدجاوا . کراچی . کشتار شیعیان . والی . وبلاگ . وحدت . مهاجرین افغان . مهدی . میلاد پیامبر . ناامنی . نرم افزار . نقد کتاب . دانلود = کتاب . دعا . غزنی، تاریخچه . فقر و بیکاری . قالب . قالب رایگان . قالب وبلاگ . عکس . عکس از غزنی . عکس و تصویر . علم . رمضان . سایت . سرعت انترنت . سیاست دوگانه . شمشیر . شهید مزاری . اخلاق . ازبک ها . امریکا . افغانها . امام حسن مجتبی . امام حسین ع . امام رضا ع . امام صادق ع . انیمیشن . بازار غزنی . پشتون . پشتونها . پیام . تاجیک . داتلود . دانش . جنگ داخلی . حقوق بشر در افغانستان . حکمتیار . تظاهرات . تفرقه گرایی . تفرقه و نفاق! . جنایات . جنایات وهابیت . تجاوز . تربیت . ترور . قندهار . قوم گرایی . کوچی .

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    صلح طلبان افغانستان

    >> سایت های افغانستان<<
    قرآن کریم دانلود قرآن
    نوشته های پیشین وبلاگ
    بدنبال آرامش
    مجله مینه - پشتو
    شورای جهانی هزاره
    پایگاه‏های اطلاع رسانی مراجع تقلید
    آیت الله محقق کابلی
    زبان انگلیسی یاد بگیریم
    علیجان زاهدی غزنوی
    کودکان افغان عکس و تصویر
    سلامت روان فرزندان
    نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
    آیت الله محقق کابلی
    حزب وحدت
    سایت شهید مزاری
    سایت دانشگاه کاتب هزاره
    سایت آیت الله محسنی
    سایت ریاست جمهوری افغانستان

    تاجیک مدیا
    متن کامل قرآن کریم - دانلود
    موسیقی افغانی برای وبلاگ
    کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
    مجمع علمی فرهنگی نور
    سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
    وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتون‏های شیعه
    سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
    جمهوری سکوت
    معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
    پیوندهای فرهنگی مذهبی
    شریف حبیبی
    از غزنی / واسع هیله من
    آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
    سایت جنبش ملی افغانستان
    اندیشه مثبت
    افغانستان پس از جنگ
    تاجیک مدیا
    سادات افغانستان
    وبلاگ حقوقی صارم
    لینکستان وبلاگهای افغانستانی
    سایت گشایش
    سایت غرجستان
    سایت طلوع فجر
    آموزش زبان انگلیسی
    هفته نامه نىای غؤنه
    غرجستان
    تاجیک مدیا
    قلم بیقرار
    خبرنامه علودانی
    هزاره پیوند
    خبرهای تازه از علودانی
    وطندار
    کودکان وطن
    خوات معاصر
    خوات آنلاین
    روزنه امید
    برگ سبز - محمد رحمتی
    ناهور - خوات
    رو به فردا
    درد دلهای یک باچه مهاجر
    محمد شفق خواتی
    استاد علیزاده مالستانی
    مدرسه محمدیه غزنی
    مردم مالستان
    وحدت نیوز
    نگاه فردا
    سروش صبا
    هم صنفی
    در رثای بابه مزاری
    مجله اخوت
    هزاره پیوند
    حزب وحدت
    صادقی نیلی
    هیله من غزنوی
    علودانی
    مشفق
    بشیر احمدی
    خوات آنلاین
    قلم بیقرار
    کودکان افغانستان
    جامعه اسلامی علودانی
    محمد صابری شملتو
    جامعه نو شوکت علی محمدی
    جمهوری سکوت
    ابرار
    دورتر از چشم اقیانوس
    شریف سعیدی
    نقش والدین در سلامن روان فرزندان
    وحدت نیوز
    مدرسه علمیه محمدیه
    خوات معاصر
    خوات آنلاین
    حوات زیبا
    خوات دانلود
    رو به فردا

    >>طراح قالب<<
    انجمن صلح طلبان افغانستان - صلح طلبان افغانستان

     

    انجمن طالبان صلح و امنیت در افغانستان

    تصویر ثابت

    <bgsound src="http://kabul3.persiangig.com/audio/12%20watan_eshq_tu.mp3" loop="infinite">