افغانستان در یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مراحل تاریخ پرفراز و نشیب خود قرار دارد که آن مرحله‌ی  نوسازی و بازسازی است. موفقیت فرایند نوسازی و بازسازی در هر کشوری، نیازمند یک‌سری مؤلفه‌ها و عناصِری است که یکی از آن‌ها آماده‌گی ذهنی و روانی جامعه برای این امر می‌باشد. در جوامعی که مؤلفه‌های ذهنی توسعه، وجود نداشته باشد، هیچ گونه تلاش و سعی برای «نوین شد‌ن» کارساز واقع نشده و هر گونه زحمت و محنت، عقیم می‌ماند.

بنا بر این، برای آن که بتوان این آمادگی‌ها را ایجاد کرد، در نخست ضروری است که آن‌ها را شناخت. یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های ذهنی توسعه، خوشبینی نسبت به آینده و اعتماد به نفس می‌باشد.

مطالعات بی‌شماری نشان می‌دهد جوامعی که شهروندان آن از سطح بالای اعتماد به نفس برخوردار بوده و نسبت به آینده خوشبین باشند، بهتر و سریع‌تر می‌توانند از دیگر جوامع پیشرفت کنند و به «مرحله نوشدگی» دست یابند.

نوسازی به مرحله‌ای اطلاق می‌شود که یک جامعه‌ از حالت سنتی ‌اش برآمده و تا هنوز به مرحله توسعه، نایل نگردیده است.

مطالعات بی‌شماری نشان می‌دهد جوامعی که شهروندان آن از سطح بالای اعتماد به نفس برخوردار بوده و نسبت به آینده خوش‌بین باشند، بهتر و سریع‌تر می‌توانند از دیگر جوامع پیشرفت کنند و به «مرحله نوشدگی» دست یابند.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مرحله، این است که انسان‌ها در اثر افزایش انتظارات شان از حکومت و هم‌چنان در نتیجه‌ی دگرگونی معیارها و ارزش‌های شان، دچار یک نوع سرخوردگی و بدبینی می‌شوند و جریان امور را ناامیدکننده می‌پندارند و حتا گاهی به شورش و خشونت متوسل می‌گردند.

این موضوع در افغانستان هم وجود دارد؛ به گونه‌ای که تمام مفاسد امروزی، در گذشته نیز موجود بوده است، اما نارضایتی‌های کنونی نه.

بنابراین، باید بخش از بدبینی‌های امروزی را ناشی از رشد آگاهی مردم و دگرگونی ارزش‌های آن‌ها در نتیجه نوسازی دانست.

اینجا سرزمین مباحثات و مجادلات سیاسی است. در این سرزمین از دهقان و شبان گرفته تا روشنفکر و استاد دانشگاه، همه و همه یکسان علاقمند مباحث سیاسی بوده و به آن می‌پردازند.

یکی از مراکز قدیمی که بیشتر در آن مباحثات سیاسی و اجتماعی مطرح می‌گردد، مساجد و اماکن مقدس می‌باشند. مردم ما در مساجد و اماکن مقدس، هنگامی که برای ادای نماز و یا انجام سایر مناسک و مراسم دینی گردهم می‌آیند، پس از فراغت از عبادت، ساعت‌ها به بحث و تبادل نظر پیرامون مسایل سیاسی می‌پردازند.

یکی از مباحثی که همواره در این مجالس تکرار می‌شود، مساله‌ای است مربوط به آینده افغانستان.
مردم ما، همواره، از همدیگر می‌پرسند که «آیا افغانستان، آباد خواهد شد یا خیر؟»

یکی از رسالت‌های نسل کنونی ما مبارزه با این پدیده می‌باشد. ما باید تلاش کنیم تا امید را دوباره به خانه‌ی افغانستانی‌ها دعوت کنیم و آن‌ها را امیدوار به آبادانی کشور بسازیم.

آدمی وقتی در این مباحثات و گفتگوها اشتراک کند، خواهد دید که چگونه مردم ما، ایمان و باور شان را نسبت به آینده سیاسی کشور (آینده بهتر و فردای مطمئن‌تر) از دست داده اند و به تعبیر اشرف غنی احمدزی، در این خصوص به یک اجماع منفی رسیده اند؛ اجماع بر سر این موضوع که افغانستان هرگز آباد نخواهد شد.

آیا افغانستان، آباد خواهد شد یا نه؟ اگر این سرزمین، آباد شدنی است، پس چرا مردم‌ ما، مأیوس گردیده اند؟ ریشه‌های این یأس در کجاست و پیامدهای آن چه خواهد بود و سرانجام اینکه چه باید کرد؟
این پرسش‌ها، پرسش‌های محوری اند.

به یقین گفته می‌توانیم که یکی از علل بروز انواع بزهکاری در جامعه ما –از تروریسم و انتحاری و خودکشی گرفته تا گسترش روزافزون شبکه‌های مافیایی و ستون پنجمی–  همین بدبینی سیاسی و ناامیدی است.
بنا براین، یکی از رسالت‌های نسل کنونی ما مبارزه با این پدیده می‌باشد. ما باید تلاش کنیم تا امید را دوباره به خانه‌ی افغانستانی‌ها دعوت کنیم و آن‌ها را امیدوار به آبادانی کشور بسازیم.

منبع: http://www.bamdad.af/dari/story/2296