قربانی اصلی ناامنی ها درافغانستان کیست؟
بیش ازسه دهه جنک،خشونت،ناامنی،قتل،غارت وکشت وزرع موادمخدر وپیامدهای آن دراثر عوامل بیرونی وداخلی برمردم ستمدیده افغانستان تحمیل شده است. که آثارناگواری جانی ،روحی ومالی جبران ناپذیری رابرای این مردم درپی داشته است.وضعیتی دردآور که گویا فرجام ناپذیراست بلکه روزبروز به شکل مرموزی به واسطه ای دستان پیدا وپنهان کشورهای مختلف همسایه وغیرهمسایه، اسلامی وغیراسلامی، عربی وعجمی این وضعیت اوج میگیرد،به شکلی احساس می شودافغانستان تبدیل به میدانگاهبزرگی برای بازی های سیاسی ومذهبی وجنگ عقاید منطقه گشته اند.هرکسی قدرت وتوان خودرا دراین سرزمین به محک میگرند وبه رخ یکدیگر می کشانند،که این قدرت نمای ها درعرصه های مختلف خودنمای می کند،ازقبیل اشاعهوگسترش مذهب های نوساخته ای دراوج افراطیت وازنظامی گری گرفته تامسایل امنیتی گوی سبقت راازهمدیگر می ربایند. دراین میان رحم،عطوفت،نوع دوستی ورعایت معیارهای اخلاق انسانی ،جای خودرا به بی رحمی،قصاوت وسنگدلی و انتحار ونسل کشی وبدخلاقی داده است .آن زمان همین هاباارسال توپ،تفنک،ابزارهای مختلف النوعنظامی وپولهای بادآورده نفتی دراین کشورجوی خون راهانداختند.امروزه با شیوه ها ورویش دیگرواردعرصه شده اند، تربیت وارسال انسان های خودفروخته وبی خرد بعنوان انتحاری، ناامن ساختن مسیرهای عبوری وراه های مواصلاتی، قتل وغارت خانواده های مظلوم ده نشین، به مسلخ کشاندن انسانها ی بیگناه دربین مسیرها ،به آتش کشاندن مدارس ومکاتب،مسوم ساختن اطفال معصوم درمداس و دسیسه های تفرقه افگنانه درمیان اقوام ومذاهب... این ها همه ازطرح های جدید دشمنان افغانستان است که با تمام قصاوت قلب وبی رحمی باعنوان ولفافه های کمک انجام می پذیرد. این نوشتارباطرح این سوال که هدف از این همه دشمنی که به ظاهردوستی بااین کشور صورت میگیرد،آیا منظور اینان اشاعه دین مبین اسلام است؟پس این مردم دین دوست و خداباور درآغازظهوراسلام قبل ازبسیاری از بلاد اسلامی پیرامون خود مسلمان شده وایمان آورده اند وسخت به باورهای دینی وعنعنات مذهبی خود پای بند می باشند ودر این ویژگی شهره آفاق اند . اگر مقصود مسایل سیاسی استوآن اینکه بدلیل موقعیت مهم واسترتژیک این کشور تلاش نمایداز این طریق افغانستان راحیات خلوت برای تاخت وتاز خود شان سازندتابه مقاصدومنویات شوم خود برسند بازاین یک پندار غلط وغیر عملی است زیرااعمال ضدانسانی که نسبت به مردم بی گناه این سرزمین روا می دارند این ها را بیش اپیش مصمم ومحکم تر می کنند .اگر خوابوخیال اشغال و تصرف این سرزمین رابرسرمی پرورانند، باز رویای زهی باطلاست،تجربه وتاریخ نشان داده اند، که ملت افغان دربیگانه ستیزی دربین ملل جهان ممتاز و شهره آفاق اند. پس چرا و به چه دلیل وچه جرم وگناهی این مصیبت ها رابر ما روامی دارند؟ بای ذنب قتلت}به چه جرم وگناهی مارامی کشند؟ امنیت که یکی ازموهبت های بزرگ الاهی است ازماگرفته برای ما روا نمی دارید وما را ازاین نعمت خدا دادی محروم می کنند، تا کدام زمان ملتی را به آتش خشم وکینه می سوزانند؟آیاوقت آن نرسیده است که وجدانهای مریض وخفته اینان ازخواب غفلت بیدار شوند؟ آیا ازآه ونفرین هزاران یتیمی که در سوک پدران ومادرانخود نشسته اند وحشت ندارند؟ آیا آه مادران که در ماتم عزیزان و جگرگوشه گان خود همواره مویه می کشند وشب وروز می سوزند اینان را نخواه گرفت؟ اگرچه اینان خیال می کنند وعده خدا تحقق ناپذیراست،ولی قطعا وقطعا این همه ظلم ، ستم وجسارت واجحاف بازتاب خواهد داشت، روزی فراخواهد رسیدکه این آتش به دامن کثیف خودآنها شعله ورشود وآه مردم بلا کشیده ،رنجدیده و مسلمان افغانستان بنیان اینان را ازروی زمین برخواهد کند. کمااینکه درحال حاضرپاکستان این شیاد حیله گرکه درطی بیش ازسی سال بطورمستقیم درامورات این کشورمداخله نمودهوبا این کار تمام تار وپود مارا به غارت بردند حتی به قبورمردگان ما هم رحم نکرده استخوان آنهارا اززیرخاک تاراج نمودند وبه آن هم بسنده نکرده باایجادگروهگ طالب نما نسل کشی وجوی خون در مناطق مختلف افغانستان به راه اندختند.حیثیت جهاد ومقاومت افتخارآفرین ملت قهرمان افغانستان رازیرسوال بردند، اسلام عزیز را دراین کشور خدشه دارکردند. بازدست ازسراین ملت برنمی دارند هرروزنقشه نو وتوطه ای جدید ی را به راه می اندازند، ترورشخصیت های بزرگ، ملی وسیاسی ماراپیریزی منمایند. خون فرزندان این وطن راجاری می کنند.ونا امنی را دراین کشور بوجود می آورند، وایجا نقش می کنند حتی باارسالکوچی های پاکستانی درهزاره جات که به یقین یکی ازامن ترین مناطق این سرزمین بحساب می آیند را تبدیل به ناامنی می کنند.تا جای که عرصه رای به تمام این مردم ناممکن سازند.نقطه امنی وجود ناشته باشد.وضعیت امنیتی موجود درافغانستان را وحشت آفرین ودهشت ناک نموده است، متاسفانه قربانی اصلی دراین بدامنی ها بیش ازهمه افراد ملکی وغیرنظامی است. بررسی ها نشان می دهد که روزبروز آمارتلفات انسانی رو به افزایش می باشد. طبق بررسی جدید سازمان ملل متحد یونما در مورد تلفات غیرنظامی در افغانستاننشان میدهد، که بطوراوسط روزانه 8 افغان کشته و 12 نفر دیگرمجروح مى شود . این برسى در مرکز فرانسه پاریس صورت گرفته است .به نقل از این بررسى از اول جنوری تا اواخر ماه اکتوبر سال 2010 میلادی ، شمار تلفات انسانی درگیری ها که توسط اجانب در افغانستان اتفاق می افتد نسبت به مدت مشابه سال قبل آن 20 فیصد افزایش یافته است. این بررسى نشان میدهد در همین مدت، شش هزار و 250 تبعهافغان در درگیری ها آسیب دیده اند و دو هزار و 412 نفر بر اثر شدت صدمات و جراحات وارده جان خود را از دست داده وشهید شده اند. به نقل ازاین منبع (( در شرایط کنونی، هر روز بطور اوسط هشت نفر از هموطنان ما در درگیری ها کشته و12 نفر دیگر مجروح می شوند.)).در این گزارش، حملات انتحاری طالبان وحملات هوایى نیروهای خارجی؛ عامل اساسى تلفات انسانی افغان ها عنوان شده است..ودرطى سال 2010 میلادی در حدود 701 سرباز خارجی در افغانستان کشته شده اند. براساس گزارش های منابع خارجی که جدیدا اعلام شده است وضعیت راتکاندهنده تر ازسالها ی قبل اعلام می کند. کجایند مدعیان حقوق بشر؟جامعه جهانی که به اصطلاح مدتی است شریک استراتژیک افغانستان شده اند. چرا ازحقوق این مردم دفاع نمی کنند؟با اینکه می دانند پاکستان بطورآشکار وهمه روزه دراین کشور تجاوز می کندوبسیارازهموطنان ما ازجاوخانه وزندگی شان آواره کرده اند.وروزی صدها فیرتوپ های دوربرد به خاک افغانستان شیلیک می کنند. مردم مارا مجبور به کوچ اجباری می نمایند تا به این کشورها پناه ببرند و ازاین مهاجرین بی پناه به عنوان اهرم فشار علیه کشورما استفاده نمایند، و به بهانه های هزاران توهن وجسارت رابراین ملت قهرمان روا دارند. مگراین کشورهای بزرک بین المللی هم پیمان استراتژیک افغانستان نیستند؟ چرا به مواد مندرج به این پارتنرشیب عمل نمی کنند؟ جلوی این متجاوزان رانمی گیرند وبه درد وآلام دیرینه این مردم پایان نمی دهند؟ که پیوسته غرور ملت بزرک وعزتمند ما توسط اینان لگد مال می شوند. تابکی نا امنی،ترور،انتحار،ومداخلات مستقیم وغیرمستقیم؟بیقین اگرکشورهای دوست وهم پیمان افغانستان صادقانه عمل کنندملاحظات سیاسینمی کنند وبیش ازحد به منافع خود نمی اندیشند به جرات می توان گفت که هیچ کشوری قدرت وتوان آن رانخواهد داشت که نگاه بدبینانه به این کشور داشته باشند تاچه رسد که بشکل وقیحانه وبی شرمانه وتمام جسارت مداخلات سیاسی ونظامی داشته باشند.امروزه افرادی مزدبیگیری ویاغیان بی خرد که تحت عنوان طالب،یاغی وتاغی ایجاد دهشت افگنی وناامنی کرده،چون خفاشان شب پرست مسیرهای عبورومرور رامی گیرند،ایجادرعب وحشت می کنندوجان انسان های بی گناه را می گیرند وآنهارا به طرزوحشیانه سرمی برندبشکل که درهیچ آیین وکتابی وهیچ مسلکی روانیست بعدازکشتن مثله می کنند. نیروی های ناتو وجامعه جهانی آنطور که دیروز وعده کرده بودند که به کمک ما آمده اند عمل نمی کنند.ویا راه فرار را برقرار ترجح می دهند، به بهانه ای که حال مسولیت امنیتی رابه نیرهای افغان وگذارمی کنند. کجا امنیت بوجود آمده اند. که مسولیت آن را به نیروهای داخلی می سپارید؟بیبنید درحال حاضراین همه بدامنی ها،قتل و کشتارکه براین ملت تحمیل می شوند به دستورمستقیم سازمان آی س آی پاکستان ا نجام می شود وبرخی کشور های عربی وغیرعربی مسابل مالی وتسلحاتی شان را تامین می کنند وشریک در این جنایات اند شرکای استراتژیک ما بدانند اگرنصف عقد وکینه این دشمنا ن به خود این ملت برمی گردد بلکه بیش ازنصف آن به خاطرحضور ودوستی با شما است این یک حقیقتی است انکار ناپذیر که تاوانش را این مردم می پردازند.اینها مسایل است که همه می دانندامادربرابرش مهرسکوت برلب زده ویا نادیده میانگارند.بنظرمی رسد حالا وقت آن رسیده است که جامعه ملل،هم پیمانان استرتژیک و سازمان های بینالمللی بانندواگذاری این ملت دراین حالت لکه ننگ خواهد بود درچهره شما که هرگیز ازبین نخواهد رفت، پس ازباب نوع دوستی وبشردوستی هم شده باشد. جدای ازتعدات فی ما بین همه وهمه عزم شان را جزم کنند به مشکلات مردم افغانستان پایان دهند زیرا این ها هم انسانند دراین دنیا حق دارند امینیت وآسایش داشته،مثل شما زندگی کنند وزندگی شرافت مندانه داشته باشند ، وافغانها هم باورکنند شما به کمک شان آمده ایید نه دنبال اغراض شخصی خود. ولذا بی توجهی به این مردم گناه نا بخشودنی است.
شیخ میرانی
منبع: http://mosharekat.wahdat.net/?num=457&id=8295
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:51 عصر
منشور وحدت اسلامی
الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام على سید البشریة وأسوتها محمد النبی الامین وآله الطاهرین و صحبه المیامین ومن تبعهم باحسان الى یوم الدین.
برپایة ایمان به اینکه اسلام، امانتی نزد مسلمانان است و دفاع از حریم و مقدسات آن بر همه واجب است؛ و با ملاحظة تأکید اسلام بر پایبندی به همة اموری که به وحدت اسلامی میانجامد و روابط برادرانه را بین امتها را استوار میسازد و منطق صحیح و زبان گفت¬وگوی سازنده را ترویج مینماید و همکاری، همبستگی، همدلی بین مسلمانان و پاسداری از مصالح عالیة اسلام را تحقق میبخشد؛ و نظر به ابعاد تهاجم گسترده و ناجوانمردانة استکبار جهانی و صهیونیسم بر فرهنگ، ارزش¬ها، منافع و استقلال امت اسلامی و با تأکید بر ضرورت بسیج همة نیروهای مادی و معنوی در برابر این تجاوزات و دشمنی¬ها:
ما دانشمندان و متفکران امضا کنندة این منشور، پس از آگاهی از گام¬های استواری که علمای مسلمان در گذشته، در مکة مکرمه، تهران، امّان، قاهره و ... برداشتهاند، بر ایمان و پایبندی خود به مبانی، اصول و شیوههای زیر تأکید نموده، دیگران را به التزام به آن دعوت میکنیم:
مبانی
یکم: اسلام، دین خاتم و تنها راه پیشرفت انسانیت و امانتی نزد مسلمانان است؛ از اینرو بر مسلمانان است که آن را در همة عرصههای زندگی، پیاده کرده به آموزهها و راهنماییهایش جامة عمل پوشانده، از حریم و مقدسات آن دفاع کنند و مصالح عالیه آن را بر تمامی مصلحتها، مقدم بدارند.
دوم: قرآن مجید و سنت شریف نبوی(ص)، دو منبع اساسی قانون¬گذاری اسلام و سایر تعالیم آن بوده و همة مذاهب اسلامی، بر حجیت و حقانیت این دو منبع، اتفاق¬نظر دارند و اعتبار سایر منابع را برگرفته و مستند به این دو میدانند.
سوم: ایمان به اصول و ارکان زیر، ملاک مسلمانی افراد است:
الف: ایمان به یگانگی خداوند متعال (توحید)؛
ب: ایمان به نبوت و خاتمیت رسول اکرم(ص) و این¬که سنت آن حضرت، یکی از دو منبع اساسی دین است؛
ج: ایمان به قرآن کریم، مفاهیم و احکام آن، به عنوان منبع اول دین اسلام؛
د: ایمان به معاد؛
ه: ایمان به وجوب ارکان پنجگانة اسلام و عدم انکار مسلّمات مورد اتفاق و ضروریات دین .
چهارم: به رسمیت شناختن اصل اجتهاد و آزادی بحث، زیرا اسلام با پذیرش اجتهاد اختلاف دیدگاهها را طبق ضوابط شرعی پذیرفته است؛ از این رو بر مسلمانان است که تنوع اجتهادها را امری طبیعی دانسته و به رأی دیگران احترام بگذارند.
پنجم: وحدت امت اسلامی و پاسداری از مصالح و منافع عمومی مسلمانان، وظیفهای دینی و ضرورتی حیاتی است و برادری اسلامی اساس هر نوع همکاری، تعامل و همبستگی بین مسلمانان به شمار میرود.
چشماندازها
ششم: ضرورت دارد علما و اندیشمندان اسلامی موارد زیر را نصب العین خویش قرار دهند:
1- تلاش برای نزدیک ساختن جامعة امروز اسلامی به شرایط و وضعیتی که قرآن مجید ترسیم نموده و پیامبر اکرم(ص) در راه تحقق بخشیدن به آن تلاش به کار بسته است، به منظور گسترش برادری دینی، همکاری وهمیاری و تقوا پیشهنمودن و ایستادگی در برابر چالشها، توصیه به حق و صبر و دوری از تفرقه و کشمکش و هر چه باعث سستی و ضعف مسلمانان میشود.
2- الگو قرار دادن رفتار ائمة مذاهب اسلامی با یکدیگر و گسترش آن در میان پیروان امروز آنان.
3- گسترش فرهنگ همبستگی بین مسلمانان تا جایی که همة آنها، اختلافات فکری بین خود را پذیرفته و آن را نتیجة اجتهاد قانونمند مذاهب بدانند.
هفتم: تقویت، تعمیق و هدایت بیداری اسلامی بهمنظور آشنایی مسلمانان بایکدیگر از رهگذر، تحقق ألفت و برادری دینی برپایة اصول ثابت و مشترک اسلامی.
زمینههای تقریب
هشتم: تقریب مذاهب اسلامی همة عرصههای زندگی پیروان مذاهب را در برمیگیرد و شامل عقاید، فقه، اخلاق، فرهنگ وتاریخ میشود.
برنامههای عمومی
نهم: علاوه بر آنچه گذشت، برداشتن گامهای زیر هم برای تحقق تقریب مذاهب اسلامی لازم است:
1- ضرورت همکاری کامل در مواردی که مسلمانان برآن اتفاق نظر دارند.
2- بسیج همة نیروهای مادی و معنوی در راه اعتلای کلمة الله و اجرای اسلام بهعنوان استوارترین راه سعادت.
3- موضع¬گیری هماهنگ و واحد در برابر دشمنان اسلام، به خصوص در مسایلی که مورد اهتمام همة امت اسلامی است، مثل مسئلة افغانستان، عراق و...
4- خودداری مسلمانان از تکفیر ، تفسیق وناسزاگویی به مخالفان مذهبی خود ما به عنوان مسلمانانی که به مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اسلامی باور داریم، باید لوازم و تبعات این اصل را نیز بپذیریم، هر چند، نظر اجتهادی دیگران، به باور ما خطا باشد. باید داوری خود دربارة اختلافات را از سطح ایمان و کفر، به سطح درست و نادرست، تغییر دهیم. همچنین¬ تکفیر دیگران به خاطر لوازم گفته یا رأی آنان که به گمان ما به انکار اصول دین منجر میشود، ولی آنان خود این لوازم را قبول ندارند، جایز نیست.
5- برخورد محترمانه با اختلافات، به عنوان نتیجة پذیرش تعدد اجتهاد در اسلام.
6- وقتی اسلام پیروان خود را به حکمت، موعظه حسنه و دوری از اعمال تحریکآمیز در مناسبات خود با سایر ادیان توصیه میکند و از مسلمانان میخواهد به عقاید باطل غیر مسلمانان، بیحرمتی ننمایند، به طریق اولی در مناسبات بین مسلمانان، بر اصل اجتناب از بیحرمتی به معتقدات پیروان مذاهب اسلامی و احترام به اهل بیت پاک رسولالله(ص) و اصحاب راست¬کردارش تأکید مینماید.
7- عدم تحمیل پیروی از مذهبی خاص بر مردم توسط هیئتهای دینی و حکومت¬ها با سوءاستفاده از ضعف و نیاز آنان: باید با احترام به مذاهب اسلامی معتبر، بر اساس اصول یاد شده، پیروان آنها را از تمامی حقوق شهروندی برخوردار ساخت.
8- در مسایل مربوط به احوال شخصیه، پیروان مذاهب اسلامی تابع مقررات مذهب متبوع خود هستند، اما در امور مربوط به نظم عمومی، قوانین جاری کشور متبوع آنان، حاکم خواهد بود.
9- از آنجا که قرآن کریم مسلمانان را به اصل گفت¬وگوی منطقی با دیگران به دور از هیاهو و ایجاد رعب و به هدف دستیابی به حقیقت، دعوت کرده است، بنابراین بر مسلمانان واجب است اختلافات خود را از طریق گفت¬وگوی مسالمتآمیز و با رعایت آداب منطقی و اخلاقی حل کرده و در این راه با تعیین هیأتهای علما یا مشترک برای حل اختلافات فیمابین گامهای عملی بردارند و به بعد عملی تقریب و تبلور ارزش¬های آن در زندگی، اهتمام داشته باشند.
10- واگذاشتن بحث و گفتوگو در جنبههای تاریخی، عقیدتی و فقهی مورد اختلاف بین مسلمانان به متخصصان تا با تکیه بر روح برادری، بیطرفی و حقیقتجویی انجام شود. از این رو شایسته است مراکزی خاص برای گفت¬وگو در مسایل عقیدتی، فقهی و تاریخی تأسیس گردد.
11- آموزش فقه وحدت اسلامی، آداب اختلاف، گفتگو و مناظره وآشنایی با اجتهاد در فقه، کلام ، تفسیر واحادیث مشترک و مقایسه بین آنها در فضایی از احترام متقابل و عدم خردهگیری نسبت به آرای یکدیگر، در مراکز علمی، دانشگاهها و حوزههای علوم دینی.
12- احیای مکتب¬های تربیتی پایبند به کتاب و سنت، به عنوان وسیلهای برای کاهش گرایشهای مادی افراطی و راهحلی جهت پیشگیری از فریبکاری مسلک¬های نوظهور و ناآگاه نسبت به اصول اسلامی.
13- اهتمام علمای مذاهب به ترویج شیوة اعتدال و میانهروی، با بهکارگیری همة ابزارهای علمی، ملاقات¬ها، سمینارهای علمی- تخصصی و کنفرانس¬های عمومی با استفاده از مؤسسات تقریبی و با هدف تصحیح نگاه به مذاهب اعتقادی، فقهی و تربیتی، به عنوان شیوههای گوناگون اجرای اسلام و این¬که اختلاف بین مذاهب، اختلاف تنوع و تکامل است، نه اختلاف تضاد و نیز ضرورت شناخت ویژگیها و امتیازات هر یک از مذاهب و آشنایی با ادبیات آنها.
14- مقابله با مکاتب و گرایش¬های فکری افراطی و تندرو، متعارض با کتاب و سنت. در این راه افراط و تفریط و پذیرش دعوتهای مختلف جایز نیست و باید ضوابط ذکر شده در بندهای گذشته دربارة شرایط اسلامی بودن گروه¬ها و گرایشات را در نظر داشت.
15- تأکید بر عدم مسئولیت مذاهب اعتقادی، فقهی و تربیتی در برابر اعمال اشتباه افراد منتسب به آنها، مانند: کشتار بی¬گناهان، هتک آبرو ، تکفیر، ناسزاگویی، نابود کردن سرمایهها و ...و ضرورت اتخاذ تصمیماتی برای جلوگیری از اعمالی که شکاف بین مسلمانان را بیشتر کرده و نسبت کفر و گمراهی را متوجه آنان میسازد.
و نیز تلاش برای دوری از اعمال و مسایل تحریک کننده و فتنهانگیزی که باعث خشم مسلمانان و پراکندگی آنان میشود و به پراکندگی امت اسلامی فرا میخواند.
16- انحصار صدور فتوا به دانشمندانی که در شناخت کتاب خدا ، سنت پیامبر اکرم(ص) ، فقه و اصول تخصص داشته، توانایی استنباط احکام شرعی از منابع آن را داشته باشند و نیز به موضوعات، اوضاع و احوال مردم و مقتضیات زمان آگاه باشند. و در صدور فتوی و به منظور حل مشکلات اولویتها را مراعات نمایند.
منبع: http://mazaheb.ac.ir/?part=menu&inc=&id=393
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:44 عصر
امام جمعه اهل سنت نیکشهر معتقد است: دیدگاهی که به اهلسنت درباره قیام امامحسین(ع) منتسب میکنند غلط است و اگر می خواهیم مشمول دعای خیر پیامبر شویم باید امام حسین و دیگر اهل بیت رسول الله را دوست بداریم.
به گزارش فتن،تسنیم نوشت: چند بار زمان مصاحبه با جناب مولوی وحیدیفر تغییر کرد تا اینکه وی جمعه اول محرم را پیشنهاد داد و گفت ساعت 10 صبح تماس بگیریم. دلیل این اتفاق آن است که ایشان همواره خطبه نماز جمعه اول محرم را اختصاص به امام حسین(ع) میدهند و قطعا در آن شرایط آمادگی لازم برای انجام مصاحبه با موضوع امام حسین(ع) و واقعه عاشورا را داشتند.
برای بسیاری که شناختی از شرایط اهلسنت و احترام ایشان به اهلبیت(علیهما السلام) دارد جالب است که اهلسنت در طول سال چندین خطبه خود را اختصاص به اهل بیت رسولالله میدهند. با توجه به این شرایط هنوز بسیاری از احترام اهلسنت به اهلبیت آگاه نیستد و این بیتوجهیها مشکلات و اختلافات بسیاری را بوجود آورده است.
مولوی عبدالله وحیدیفر امام جمعه اهل سنت نیکشهر، یکی از شهرهای جنوب استان سیستان و بلوچستان هستند. ایشان تحصیلات دینی و حوزوی خود را در حوزه علمیه اهل سنت پاکستان طی کرده و سال پنجاه شمسی از پاکستان به ایران باز میگردند و امام جمعه می شوند و 44 سال امام جمعه اهل سنت نیکشهر هستند و در کنار امامت جمعه مدیر و استاد حوزه علمیه اهل سنت نیکشهر نیز هستند.
در ادامه گفتوگوی تسنیم با مولوی عبدالله وحیدیفر، امام جمعه اهل سنت نیکشهر را میخوانید.
انقلاب ایران با شعار اسلام بود و اهلسنت خود را جدای اسلام نمیداند
تسنیم: جناب مولوی همواره در این سالها شاهد همراهی اهل سنت با انقلاب بودهایم، انقلابی که خود را وامدار نهضت امام حسین علیه السلام میداند. اولاً علت این همراهی را بیان بفرمایید که چه هست و ثانیا نظر اهل سنت نسبت به امام حسین علیه السلام را بفرمایید؟
علت اصلی همراهی اهل سنت این است که انقلاب اسلامی ایران که در سال 57 اتفاق افتاد با شعار اسلام بود. انقلابی بود که برای احیای ارزش های اسلام و قرآن رخ داد و اسلامی بودن این انقلاب باعث شد که اهل سنت خود را جدای از انقلاب ندانند. همچنین امام خمینی(ره) که در راس انقلاب ایران بود یک شخصیت کاملا دینی و اسلامی داشت. برای همین دینی و اسلامی بودن انقلاب، جامعه اهل سنت ایران با این انقلاب از ابتدا تاکنون همگام و همفکر بودهاند.
در مورد جایگاه امام حسین رضی الله عنه نزد اهل سنت باید بگویم، آنچه که مردم از زبان پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیده بودند و امروز هم این شنیده ها به دست ما رسیده، امام حسین رضی الله و تعالی عنه را فرزند و نوه رسول الله صلی الله علیه و سلم میدانند و آن حضرت را دوست دارند.
و تاکید پیامبر هم این بوده که من امام حسین را دوست دارم شما هم او را دوست بدارید. و خداوند هم دوست می دارد کسی که حسین را دوست داشته باشد. در روایات خودمان داریم که روزی پیامبر اسلام در منزل ام سلمه با حضرت جبرائیل مشغول صحبت بودند و به ام سلمه گفته بودند که به کسی اجازه ورود ندهد. امسلمه میگوید حسین که آن زمان کودک بودند وارد شد و گریه کرد و رسول الله صلی الله علیه و سلم به ما توصیه کرده بود که هیچگاه نگذارید حسین گریه کند و برای اینکه حسین ساکت شود گذاشتم وارد بر رسول الله صلی الله علیه و سلم بشود و رفت در دامان رسول الله صلی الله علیه و سلم نشست.
در همین حین جبرائیل با دیدن امام حسین به رسول الله فرمود امت تو در آینده این فرزندت را شهید میکنند. پیامبر پرسیدند؛ می کشند در حالی که مومن هستند؟ جبرئیل فرمود بله، و در همین حال جبرئیل تربت کربلا را به پیامبر نشان داد. از این قبیل روایات که در فضائل امام حسین می باشد در جوامع روایی ما بسیار زیاد است.
اهلسنت در سراسر جهان محب امام حسین(ع) هستند
تسنیم: آیا اهل سنت ایران به واسطه اینکه ایران یک کشور شیعی است با امام حسین علیه السلام آشنا هستند و ایشان را دوست دارند یا دلیل دیگری دارد؟
خیر، اهل سنت کل دنیا با امام حسین آشنا هستند و ایشان را دوست دارند. هرکس که قرآن و پیامبر اسلام را می شناسد امام حسین را کاملا می شناسد و به ایشان نهایت ارادت و محبت و احترام را دارد.
سالها پیش مردم بلوچ ماه محرم را ماه «یاحسینی» میگفتند
جز خوارج که محب اهلبیت نیستند و اصلا ما آنها را اهل سنت نمی دانیم. پنجاه، شصت سال پیش مردم بلوچ ماه محرم را ماه «یاحسینی» می گفتند و آن را ماه محرم نمیگفتند.
خطبههای محرم ما به امام حسین(ع) اختصاص دارد
دلیل این که ماه محرم را ماه «یاحسینی» می گفتند این بود که امام حسین را دوست داشتند و به دلیل این محبت، محرم را ماه امام حسین می دانستند. قاطبه اهل سنت بلوچ امام حسین را دوست دارند. برای ایشان و در ایام شهادت ایشان قرآن میخوانند و نماز میخوانند و روزه میگیرند و حتی بعضی از عوام برای امام حسین قربانی و خیرات هم میدهند. ما در طول سال چندین نوبت خطبه های نماز جمعه را اختصاص به اهل بیت رسول الله و حضرت علی و بی بی فاطمه و امام حسن و امام حسین می دهیم و مخصوصا در خطبه محرم از امام حسین و فضایل ایشان سخن میگوییم.
تسنیم: اهل سنت برای خلیفه رسول الله جایگاه ویژه ای قائل هستند و قیام امام حسین علیه السلام در آن زمان علیه دستگاه خلافت و حکومت بود با این توصیف نظر شما در مورد قیام و انقلاب امام حسین علیه السلام چیست؟
اهلسنت معتقد است قیام امام حسین(ع) قیام علیه بیدادگری و ظلمهای یزید بوده است
ما بر اساس روایاتی که داریم معتقدیم خلافت مورد نظر و مورد تایید رسول الله تا سی سال بوده است و پیامبر هم پیش بینی کرده بود که خلافت بر منهج کتاب و سنت تا سی سال خواهد بود و بعد از آن ملوکیت است و خلافت نیست. این سی سال تا پایان حکومت شش ماه امام حسن میباشد و بعد از آن خلافت رسول الله تبدیل به ملوکیت شده است.
با این توصیف ما یزید را خلیفه رسولالله نمیدانیم پس قیام امام حسین را قیام علیه خلیفه نمی دانیم بلکه قیام علیه بی دادگری ها و ظلم های یزید می دانیم. ضمن اینکه یزید در دوران حکومت خود بسیاری از صحابه را از خود رنجاند. مردم مدینه بعد از اینکه فهمیدند یزید لیاقت حکومت داری را ندارد امارت او را نپذیرفتند و عدم پذیرش امارت یزید باعث بوجود آمدن واقعه تلخ حره شد.
یزید می خواست که امارتش در مدینه توسط مردم پذیرفته شود اما مردم نپذیرفتند و مقابله کردند و یزید هم به مدینه حمله کرد و بسیاری از مسلمانان را از دم تیغ رد کرد و به شهادت رساند و تا دو سه روز اذان و نماز در مسجد رسول الله قطع شده بود و اتفاقات ناگوار دیگری هم در مدینه به وجود آمد.
دیدگاهی که به اهلسنت درباره قیام امامحسین(ع) منتسب میکنند غلط است
تسنیم: بعضی میگویند قیام امام حسین علیه السلام بر سر یک مسئله کاملا شخصی با یزید بوده است و این تقریر از قیام امام حسین علیه السلام را منتسب به اهل سنت میکنند، نظر شما در این زمینه چیست؟
بنده سر و کارم با کتب تاریخی و حدیثی است و چنین چیزی را در کتاب های معتبر خودمان ندیدهام و انتساب این مطالب به اهل سنت را اشتباه میدانم. تقریر رایج از قیام امام حسین در میان اهل سنت این است که امام حسین به دلیل ظلم دستگاه یزید حکومت و امارت او را نپذیرفتند و همین عدم پذیرش برای یزید بسیار سنگین آمد و برخورد شدیدی با امام حسین داشت و ایشان را به شهادت رساند.
افراطیگری در هر زمان و مکان مذموم است و باعث تفرقه میشود
تسنیم: جناب مولوی، همواره گروههای تندرو میان شیعیان و اهل سنت دستمایهای بودهاند برای ارائه تصاویر انحرافی از اسلام راستین که ابزار دشمنی و کینهتوزی میان مسلمانان هم میشدند، اما در سیره بزرگان دین؛ امامان و همینطور امام راحل همواره اعلام برائت از این جریانات را بهصورت مستمر شاهد بودیم، علاقمندم نظر شما را هم در این باره بدانم؟
افراطیگری در هر زمان و مکان و توسط هر شخص و یا گروهی باشد مذموم و مردود است و موجب می شود که جامعه اسلامی وحدت مورد تاکید اسلام و قرآن را از دست بدهد و به سمت تفرقه برود.
در قرآن شریف داریم که «واعتصوا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا». امروز ما نیاز جدی به وحدت و آرامش داریم که افراط باعث میشود این وحدت و آرامش از جامعه اسلامی سلب شود.
هرکدام از مذاهب اسلامی عقایدشان برای خودشان محترم است و امروز ما باید به فکر اسلام باشیم و افراط اصل اسلام را از بین میبرد و به ضرر اصل دین و اسلام است. امروز یهود و نصاری با اینکه اختلافات عقیدتی فراوان با هم دارند اما در مقابل مسلمانان صف واحد تشکیل دادهاند و می خواهند بر مسلمانان مسلط شوند و اگر ما بخواهیم به بحث های افراطی مذهبی دامن بزنیم نتیجه اش این خواهد شد که تحت سلطه دشمنان اسلام می رویم.
اگر می خواهیم مشمول دعای خیر پیامبر شویم باید امام حسین و دیگر اهل بیت رسول الله را دوست بداریم
« ما در منابع روایی خودمان داریم که پیامبر فرمودند: «حسین منی و انا من حسین و احب الله من احب حسینا» این دعای پیامبر یک دعای تاریخی است یعنی مخصوص زمان خود پیامبر نیست بلکه امروز هم هر کس امام حسین را دوست بدارد محبوب رسول الله است و مشمول دعای خیر آن حضرت خواهد بود و ما هم اگر می خواهیم مشمول دعای خیر پیامبر شویم باید امام حسین و دیگر اهل بیت رسول الله را دوست بداریم. »
.
.دد
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:43 عصر
امام جمعه مشهد مقدس افزود: استکبار جهانی با توطئه آفرینی انگلیس درصدد قطع نهال اسلام بوسیله یک قیچی دو لبه که یک لبه آن وهابیت سنی، و لبه دیگر آن را شیعه انگلیسی تشکیل می دهد، می باشد/شیعه انگلیسی تحت عنوان دفاع از ولایت و پاسخگویی به عواطف و احساسات سعی می کند، سنی ستیزی را رایج کند/ به همان اندازه که وهابیت تکفیری دشمن اهل بیت است،شیعهانگلیسی هم دشمن اهل بیت است، چرا که اینان یاور و مساعد دشمنان اهل بیت در براندازی اسلام هستند/ نیروی محرک انقلاب اسلامی، هیئات مذهبی بودند، بنابراین دشمن در قالب شیعه انگلیسی این اجتماعات مقدس را هدف قرار داده است
گروه سیاسی فتن: آیت الله سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با پایگاه خبری تحلیلی فتن تشریح کرد؛
بنده تشکر میکنم از عزیزانمان در گروه فتن که در فضای مجازی در صف مقدم جبهه در برابر تهاجم فرهنگی دشمن، قوی و نیرومند ایستادند و یادآور فداکاری ها و ایثارگری های رزمندگان ما در 8 سال دفاع مقدس در عرصه فرهنگ و مقابله با جنگ نرم هستند. امیدوارم خداوند عزیزان مارا با رزمندگان 8 سال دفاع مقدس محشور کند و ثواب داشتن بار رسالت آن شهادت ها را به این عزیزان ما که در این عرصه فداکاری میکنند ان شاءالله عنایت فرماید و به عنوان یک رزمنده در رکاب امام زمان علیه السلام نام این عزیزان ثبت و ضبط شود
مسئله شیعه انگلیسی که مقام معظم رهبری در فرمایشات خودشان اشاره فرمودند، این فرقه را نمیشود در جریان خاصی یا در یک فرقه نشان داری خلاصه کرد و یا هر جریانی و یا هر فرقه ای را مستقیم به جریان انگلیسی نسبت داد. جریان شیعه انگلیسی در مقابل جریان وهابیت سنی است. یعنی استکبار جهانی با توطئه آفرینی های روباه پیر استعمار یعنی انگلیس، در صدد قطع کردن نهال اسلام با یک قیچی دولبه است؛ که یک لبه آن وهابیت سنی و جریان تکفیریست و لبه دوم آن، شیعه ی انگلیسی است. جریان شیعه انگلیسی زمینه ساز برای وهابیت و برای تکفیری تروریست است. بخاطر اینکه شیعه انگلیسی تحریک میشود برای این که در جامعه تحت عنوان دفاع از ولایت و پاسخگویی به عواطف و احساسات، سنی ستیزی را رایج کند.
طبیعی است وقتی که سنی ستیزی رایج شد از آن طرف در جمعیتهای عامه و اهل سنت، تشکل هایی به عنوان دفاع دربرابر سنی ستیزی بوجود می آید و جریانهای تکفیری از این تشکل ها و از این عواطف جریحه دار بهره برداری میکنند و تروریست تکفیری را در بلاد اسلامی شکیل می دهند و به این وسیله جریان تحجر و سنی ستیز و شیعه انگلیسی، زمینه ساز و موقعیت آفرین برای وهابیت تکفیری هستند. اینها دانسته یا ندانسته دستیار وهابیت اند و هم دست وهابیت دارند این نقشه را اجرا میکنند. البته تمام جریان و طوائف و فرق و عناصر مختلف تحت عناوین گوناگون به عنوان دفاع از سنی ستیزی را دارند ترویج میکنند، اینها دانسته یا ندانسته وابسته به جریان شیع انگلیسی هستند که این جریان در مقابل وهابیت تکفیری، تکمیل کننده و فضاساز برای وهابیت تکفیری است و این توطئه شیطانی است که استکبار بوسیله عوامل خود در انگلیس و لندن این جریان را پشتیبانی میکند.
تمام فعالیتهای مخرب استکبار امریکایی در کشورهای اروپایی با یک پژوهشکده ها، پایگاه ها و جریانهای خاص در حال انجام است. همان طور که ما میبینیم شکنجه گاه های امریکا در بعضی کشورهای اروپایی وجود دارد، این مراکز توطئه استکبار جهانی هم در شهر های مختلف غرب اروپا وجود دارد از جمله انگلیس که پایگاه عناصری است که در جهت اجرای این توطئه استکباری در حال انجام کار هستند.
اما اینکه گفتید چرا این جریان در مشهد قوی تر هست؛ علت آن این است که فضای مشهد از نقطه هایی است که دقیقا مورد توجه استکبار و جریانهای غرب در جهت براندازی اسلام و توسعه ی تروریست تکفیری است. مشهد با موقعیتی که الان دارد یک پایگاه خاص برای توجه شیعیان جهان است و ما هر سال در مسئله زائرین خارجی که از اطراف و اکناف دنیا به مشهد می آیند، یک توسعه چشمگیری داریم. در سال گذشته قریب 3 میلیون زائر خارجی داشتیم که اینها از اطراف دنیا و کشورهای اسلامی و شیعه بودند که به مشهد مشرف شدند. هنوز آمار سال 94 را نداریم و احتمال اینکه آمار سال 94 به مراتب بیشتر از این آمار باشد، وجود دارد. از خود ایران هم سالیانه 25 میلیون زائر به مشهد رفت و آمد دارند؛ در مکه و مدینه هم به این شکل نیست که در تمام سال، این میزان زائر در آنجا رفت و آمد کنند. اگر بخواهیم نقطه ای را به عنوان نقطه مرکزی شیعه در دنیا نشان کنیم، مشهد است.
جریان های استکباری اگر موفق شوند در مشهد یک تروریسم تکفیری را توسعه دهند و دائر کنند، در جهت آن اهداف شومشان به مراتب موفق تر خواهند بود. و راهی را که انتخاب کردند به عنوان توسعه یک تروریسم تکفیری در مشهد، راه آن همین شیعه انگلیسی است و این توسعه جریانهای تحت عنوان احساس و عاطفه نسبت به اهل بیت و محبت اهل بیت، سنی ستیزی را دائر کردند. چون موقعیت جغرافیایی مشهد به صورت یک حلقه ی نعل اسبی، منطقه سرجام در مشهد را محاصره کرده است. منطقه سرجام یک منطقه تلفیقی است و اکثرا اهل سنتند و این منطقه به مرز افغانستان متصل می شود. پس اگر اینها توانستند یک سنی ستیزی قوی در مشهد راه بیندازند، این باعث جریحه دار شدن عواطف اهل سنت در منطقه سرجام خواهد شد و با جریحه دار شدن این عواطف، تروریست تکفیری برای متشکل کردن جریانهای جوانی که عواطفشان در این جریان سنی ستیزی جریحه دار شده ، یک حرکت تروریستی قوی را در مشهد راه اندازی کند.
اگر کانون شیعیان جهان، مرکز تروریستهای تکفیری شد، در اینجا استکبار نتایج زیادی در توطئه شیطانی خود برداشت خواهد کرد و عمده ی جریان های سنی ستیز مشهد بوسیله این عوامل که اسم خود را ولایتی گذاشتند ولی ضد ولایتند، اینها تمام، وابسته به جریان شیعه انگلیسی هستند.
الحمدلله ما در جهات فرهنگی، اقداماتی کردیم و از این قضیه جلوگیری کرده ایم. دستگاه های امنیتی نیز وارد این عرصه شده اند و کاملا به مسئله واقف هستند و جریانها را پیگیری میکنند. منتهی سیاست نظام ما از اول، در مسائل فرهنگی، برخورد اجرایی نبوده است که ما بخواهیم در مقابل این جریان سوء و منحرف فرهنگی برخورد اجرایی کنیم. اگر بنا باشد به این شکل برخورد شود، با آزادی عقیده، فکر و بیان منافات دارد. لذا حاضر نیستیم بخاطر برخوردهای اجرایی فرهنگی، شعار استقلال و آزادی ما لطمه ببیند و خدشه دار شود.
مردم ما باید هوشیار و بیدار باشند و دقیقا عناصر و جریانهایی که به اشکال گوناگون حسینیه هایی را تشکیل میدهند و برنامه هایی میریزند را شناسایی کنند که اینها شیعه انگلیسی هستند و لبه ی دوم در قیچی براندازی اسلام هستند در مقابل لبه ی دیگر که وهابیت تکفیری می باشد. به همان اندازه که وهابیت تکفیری دشمن اهل بیت است، اینها هم دشمن اهل بیت هستند. چون این جریان، یاور و مساعد دشمن اهل بیت در براندازی اسلام هستند. رشد مردم باید با این ها برخورد کند نه برخوردهای اجرایی. اگر برخورد اجرایی انجام شود، این جریان ها رشد و نمو پیدا میکنند.
بنده امسال صحنه هایی از کربلای معلا را دیدم که این افراد قمه میزدند. این صحنه های واقعا برای من رقت بار بود. در 150 کیلومتری کربلا لشکر عمر سعد آمده است که خیمه و گنبد و بارگاه امام حسین علیه السلام را خراب کند. شیعیان را سر میبرد و به زنان آنها تجاوز میکند. این افراد به جای اینکه بروند با آنها بجنگند، می آیند در کربلا قمه می زنند. این با کدام عقل درست در می آید؟ با کدام منطق محبت اهل بیت حاضرند این حرکت را توجیه کنند؟ قمه زنی مسئله حساب شده توطئه دشمن است که دارد به این وسیله به نسل جوان شیعه رکود می دهد به این صورت که جوان شیعه به جای اینکه بیاید با داعش-این مزدور که آمده است امام حسین علیه السلام را براندازی کند- مقابله نماید، برود قمه را بر سر خود بزند. اگر عشق به امام حسین داری برو با دشمن امام حسین بجنگ! امام حسین الان میفرمایند هل من ناصر ینصرنی. لشکر عمر سعد نیز تشکیل شده و در 150 کیلومتری کربلا هم هست.بروید با آنها بجنگید. این جوانان از ناموس امام حسین و زنان شیعه ای که داعشی ها به آنان تجاوز میکنند دفاع نمیکنند و آنوقت قمه بر سر خود میزنند. این معلوم است که یک تشکیلات حساب شده توسط دشمن است.
هر انسانی با هرعنوانی و نشانی در این خط قرار بگیرد، شیعه انگلیسی است. از عمامه به سر ها گرفته تا یک داعشی. آن کسی که میخواهد عواطف جوانان شیعه را به سمت مسائل احساسی بکشد و از آن طرف به آنان بگوید که به مقابله با داعش نپردازند، شیعه انگلیسی است. چه دانسته چه ندانسته.
هیئات مذهبی، دلال محبت اهل بیت هستند. وظیفه هیئات مذهبی این است که بین مردم و اهل بیت علقه بیشتری ایجاد میکنند. آنچه که باعث این محبت میشود، نشان دادن معارف اهل بیت به مردم است نه آن عواطف و احساسات پوچ که باعث میشود خیانتی به اهل بیت علیه السلام ایجاد شود. در جریان 15 خرداد، حرکت هیئات بود که این قیام را بوجود آورد. دشمنان نظام و انقلاب ما توجه دارند که اسلامی که از کانون هیئات برخاسته بود باعث شد انقلاب اسلامی شکل بگیرد. حال دشمن میداند در هیئات مذهبی به جای اینکه معارف اهل بیت را به مردم القا کنند، یک سری احساسات خشک را جایگزین آن کنند، سرمایه ای از دست ایران خارج می شود فلذا عمده دغدغه مقام معظم رهبری این است که جریان شیعه انگلیسی در هیئات نفوذ نکند چرا که باعث می شود انقلاب ما از درون پوچ گردد.
.
.
.
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:41 عصر
راهکارها ی وحدت اسلامی در سیره پیامبر
اسماعیل دانش
چکیده
سیره ی پیامبر اعظم (ص)، راهکارهای فراوان ومختلفی برای تحقق وحدت امت اسلامی،ارایه داده است.پیامبرباورودش به مدینه با ایجاد پیمان میان اوس وخزرج وحدت اسلامی را تحقق بخشید و با تحریک احساسات ملی ودینی وحدت جامعه آن زمان را بیمه کرد . با ایجادقرارداد های اخوت وبرادری درمیان مهاجروانصار،اخوت وبرادری را از راهبرد های اساسی در راستای تحقق وحدت اسلامی،مطرح ساخته است که یکی ازکار آمدترین راهکارها بوده است به گونه ی که انصاربرا دران مهاجرش را در اموال وخانه های خود شریک دانستند.
پیامبر بانفی تعصبات ملی ونژادی وبااستفاده ازظرفیت موجود جامعه ونقش مؤثر وسازنده ی کعبه برای تحقق وحدت اسلامی تلاش نمودند؛بااعلام حمایت ازقشر محروم وستمدیده،آنان رابه مر کزواحدی هدایت نمودندوبااین طریق پایه های وحدت امت اسلامی را نهادینه کرد .با تحمل ،مدارا وگذشت از مسایل شخصی بخاطر مصالح امت ،وحدت اسلامی را تحقق بخشید .
کلید واژه ها : راهکارها ،وحدت اسلامی ،سیره ،پیامبر اعظم (ص) ،سیاسی ،فرهنگی ، ملی ، دینی ،پیمان نامه،قوم گرایی ،ظرفیت های موجود، تحمل ومدارا.
مقدمه
وحدت امت اسلامی ازاصول وارزشهای موردتأکید پیامبراعظم(ص)بوده است؛ازمنظرآن حضرت،عزّت واقتدارهمه جانبه ی مسلمانان در پرتوی وحدت وهمبستگی، دربرابردشمنان مشترک است.
پیامبراعظم(ص)وحدت امت اسلامی راازراهبرد های بنیادین اقتدارامت اسلامی درتمام زمانها ومکانها دانسته است،وبرای بر پای وتحقق بخشیدن آن، تلاشهای فراوانی نموده اند به گونه ای که اقتدار وعزت جامعه ای نو پای اسلامی در عصر رسالت ،برایندوحدت وراهکارهای ارائه شده ازسوی پیامبر خاتم(ص)بوده است.علاوه بر گفتارهای آن حضرت پیرامون ضرورت ،اهمیت وفواید وحدت، از سیره ی سیاسی، اجتماعی وفر هنگی پیامبر(ص)، بدست می آید که آن حضرت بنیان گذار وحدت امت اسلامی درجامعه ی عربی آن زمان بوده است.امام علی (ع) می فرماید:« پیامبر (ص) شکاف های اجتماعی را به وحدت اصلاح ، وفاصله ها را به هم پیوند داد.» ؛اقبال لاهوری نیز می گوید:
نقش نو،برصفحه ی هستی کشید امتی گیتی گشایی آفرید
امتی از ماسوا بیگانه ئی بر چراغ مصطفی پروانه ئی
امتی ازگرمی حق سینه تاب ذرّ ه أش شمع حریم آفتاب
کائنات از طیف او رنگین شده کعبه ها، بت خانه های چین شده
مرسلان و انبیاء آبای او اکرم او نزد حق اتقای او
کل مؤمن، اخوة اندر دلش حرّیت سرمایه ی آب وگلش
پیامراعظم(ص)اسوه کامل درتمامی ابعادزندگی می باشد، طبیعی است که الگو قراردادن سیره ی آن حضرت ، برای مسلمانان امروزه نیز،کارآمد ترین راهکارها را برای تحقق وحدت اسلامی، ارایه می نماید.
مقصودازوحدت
مراد از وحدت امت اسلامی این است که مسلمانان در کنار حفظ مذاهب خود شان بر محو رمشترکات دینی مثل توحید ، قرآن ،پیامبر اعظم(ص)، سنت وسیره ی نبوی در برابر خطراتی که اصل اسلام وجامعه ی مسلمانان را تهدید می کند ،همبستگی وهمدلی داشته باشند واز اختلاف های گونا گونی مذهبی ، سیاسی ، نژادی ، زبانی و... که موجب وهن وسستی امت اسلامی می شود، دوری کنند.
پیامبر اعظم (ص) برای برپای وحدت امت اسلامی راهبردهای گوناگونی داشته است که این مسأله درسیره آن حضرت به خوبی تجلّی یافته است که اینک به اختصار به بیان برخی آنها پرداخته می شود :
وحدت ملّی ودینی درسیره ی نبوی
وجود مسلمانان مدینه، فصل جدیدی در زندگی پیامبر (ص) گشود ؛ حضرت با ورودش به مدینه ، راهکارهای اساسی برای عزت واقتدار مسلمانان، در پیش گرفت، پیمان نامه ها وعقد قردادها ی اخوت وبرادری بین گروه های مختلف آن زمان، به امضاء رسانیده ومنعقد کرد که این مسئله می تواند ازبارز ترین راهبرد های وحدت اسلامی در جامعه ی آن زمان باشد .
ادامه مطلب
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:34 عصر
وحدت در آیینه کلام و سیره پیامبر(ص)
در زمان رسول اکرم(ص) بین امت اسلامی اختلاف و دوگانگی وجود نداشت و پیامبر(ص) همواره برای وحدت و یکپارچکی امت میکوشید. اما با این که همه مسلمانان خود را پیرو پیامبر(ص) میدانند و مدعی تبعیت از سنت نبوی هستند، امروزه از این سنت سرباز میزنند. در حالی که خود پیامبر(ص) طبق دستور قرآن کریم همواره منادی وحدت بود و برای تحقق وحدت و عزت امت اسلامی، سختترین مصایب را تحمل کرد و هرگز تفرقه و تشتت را تأیید نکرد و برای حفظ دین، به جهاد در همه عرصهها و حوزههای اعتقادی و دینی پرداخت و نسبت به آفات و خطراتی که امت اسلامی را تهدید میکرد هشدار میداد.
تاریخ اسلام شاهد است که پیامبر اکرم(ص) چگونه با ایجاد وحدت و جلوگیری از افتراق، صفوف مسلمین را به بنیان مرصوص تبدیل کرد، و چگونه از ثمرات شیرین وحدت، به نفع اسلام و تحکیم مبانی سیاسی و اجتماعی و دفاعی امت اسلام بهره گرفت، وصف واحدی از امت اسلام را تشکیل داد و به وسیله آن قدرت و شوکت و عزت اسلام در همه صحنهها اعم از محراب عبادت و میدان جنگ و در همه تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، جلوهگر گردید.
میتوان گفت نقش راهبردی پیامبر در جهت وحدت امت اسلامی در سه جهت صورت گرفته است:
1. تلاش در جهت تحقق امت واحد، بر اساس معیارهای قرآنی و الهی و با توجه به مقوله فرهنگ به عنوان پایه بنیادین ساختار اجتماعی که دارای نظام عقیدتی، ایدئولوژی و فرهنگ و ارزشهای خاص اخلاقی و معنوی است.
2. تعلیم فرهنگ مشارکت پذیری و مسئولیتمداری و تأسیس و نهادینه کردن و به مرحله اجرا در آوردن راهکار مشورت و مشارکت در امور معنوی و الهی، تعامل و تعاون و اخوت و جلوگیری از هرگونه اقدام و عملی که وحدت و برادری مسلمانان را خدشه دار میسازد.
3. ریشه کن کردن زمینههای اختلاف در مرحله نظر و عمل. پیامبر اکرم(ص) تمام زمینههای فکری، اجتماعی و تاریخی اختلاف و نفاق را با بهرهگیری از تعالیم آسمانی اسلام از بین برد و با بیارزش دانستن معیارهای عصر جاهلی، تمایزات و اختلافات فکری و اجتماعی و اقتصادی جامعه را باطل، و ارزشهای الهی را جایگزین آن کرد.
بر اساس این فرهنگ الهی، تمام دلایل نفسانی، فردی، اجتماعی و فرهنگی اختلاف از بین میرفت و اگر در درون امت اسلام هم اختلافی رخ میداد، مرجع حل آن، حکم خدا و رسول بود.
پیامبر اسلام(ص) در جهت بسط اندیشه وحدت سیاسی و اجتماعی، دعوت به وحدت و یکپارچکی را متوجه اهل کتاب نیز نموده و میفرماید:
«قُلْ یَا أَهْلَ لْکتَاب تَعَالَوْا الَی کَلمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ»(آل عمران64/).
و از نظر سیاسی و اجتماعی بین اهل کتاب و مسلمانان پیمان صلح و دوستی منعقد میسازد.
پیامبر(ص) به صراحت میفرماید: «المسلم اخ المسلم والمسلمون هم ید واحد علی من سواهم، تتکافوا دمائهم، یسعی بذنبهم ادناهم». ایجاد حس مشترک دینی و پیوستگی مذهبی بین مؤمنان در سخنان حکیمانه و نصایح مشفقانه آن حضرت مشهود است. حضرت میفرماید: «المؤمنون کنفس واحدة».
جان حیوانی ندارد اتحادتو مجو این اتحاد از رَوح باد
جان گرگان و سگان از هم جداستمتحدجانهای شیران خداست
(مثنوی مولوی، دفتر چهارم، بیت 411 به بعد).
پیامبر اکرم(ص) پیمان برادری را پیغامی الهی خواند و فرمود: «المؤمنون اخوة»؛ هرکه در سلک اهل ایمان در آید با سایر مؤمنان برادر و برابر است.
و این پیمان، پیمان صرف و صوری نبود، بلکه بر آن آثار و کارکردهای اجتماعی و دینی و حقوق و مسئولیت نیز مترتب بود و هر انسان مؤمنی نسبت به برادر دینی خود تکلیف و دیْن و تعهدی پیدا میکرد، تا حق برادری را انجام دهد. پیامبر(ص) نهایت عداوت را که از دوران جاهلیت مانده بود تبدیل به رحمت و مودّت و الفت نمود. «و اَلِّفَ بین قلوبهم» و این پیمان، پیمانی نبود که با درهم و دینار و ارزشهای مادی به دست بیاید، بلکه این پیمان اخوت و الفت رنگ الهی داشت، آن گونه که قرآن کریم از آن پرده برداشته است: «لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فی لْاَرْض جَمیعاً مَاأَلِّفْتَ بَیْنَ قُلُوبهمْ وَلکنِّ للّهَ أَلِّفَ بَیْنَهُمْ انِّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ»(انفال63/).
و در سوره آل عمران میفرماید: «وَ عْتَصمُوا بحَبْل للّه جَمیعاً وَلاَ تَفَرِّقُوا وَذْکُرُوا نعْمَةَ للّه عَلَیْکُمْ اذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَاَلِّفَ بَیْنَ قُلُوبکُمْ فَاَصْبَحْتُم بنعْمَته اخْوَاناً»(آل عمران103/).
در جامعه مورد نظر و آرمانی پیامبر(ص) و اهل بیت: روح اخوت و برادری حاکم است و در آن کوچکترین غل و غش و تفرقهای وجود ندارد.
تا زمانی که پیامبر اسلام زنده بود اختلافات و دوگانگی فکری و اعتقادی بین مسلمانان وجود نداشت و پیامبر اکرم(ص) خود اسوه و راهنما و بیانکننده حقیقت دین بود؛ «لقدکان لکم فی رسول الله اسوة حسنة...» (احزاب21/).
اما پس از رحلت پیامبر، مسلمانان به دو گروه تقسیم شدند و دو راه پیدا شد، یکی راه اهل بیت: که ما شیعیان پیرو آن هستیم و دیگری راهی که اهل سنت آن را بر گزیدهاند.
البته از دیدگاه گروه اول، اهل بیت عصمت و طهارت به خاطر جایگاهی که در قرآن و در نزد رسول گرامی اسلام داشتهاند در پیروی و الگو قرار گرفتن بر دیگران اولویت دارند.
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:31 عصر
اهمیت و ضرورت وحدت از منظرقرآن کریم
وحدت اسلامی یکی از مهمترین ضرورتهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان در جهت ایستادگی و پویایی و هویت امت اسلامی و از مهمترین عوامل عزت و پیروزی آنها در همه صحنههاست، و در مقابل، تفرقه و تشتت جز ذلت و پراکندگی و به هدر رفتن نیروهای فکری و سرمایههای انسانی امت اسلامی ثمری نخواهد داشت.
دعوت به وحدت و یگانگی مسلمانان، و پرهیز از تفرقه، از دستورات قرآن و سیره نبی اکرم(ص) و اولیای دین است. قرآن کریم همه مسلمانان و پیروان خود را به اعتصام و وحدت و پرهیز از تفرقه فرا میخواند؛ «وَ عْتَصمُوا بحَبْل للّه جَمیعاً وَلاَ تَفَرِّقُوا» (آل عمران103/).
بنابراین اتحاد و انسجام امت اسلامی یک ضرورت و دستور قرآنی و تفرقه یک عمل ناصواب و مفسد و زیانبار از نظر دین و عقل است: «وَلاَتَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ریحُکُمْ»(انفال46/).
و کوشش برای وحدت و برادری، حرکت در جهت رهنمودهای الهی و اقتدا به سنّت پیامبر و اولیای دین است.
شکی نیست که وحدت، هم به حکم عقل و هم به حکم قطعی شرع، ضرورت دارد و ایجاد اختلاف و یا دامن زدن به برخی مسایل اعتقادی که در مرتبه بعداز توحید و نبوت و معاد قرار دارد، هرگز نمیتواند مجوز اختلاف باشد. پیروان شریعت محمدی(ص) هرگز نباید از این نکته غفلت نمایند که یکی از اقدامات اساسی و برنامههای پیامبر اکرم(ص) ایجاد وحدت و الفت و اخوت بین مسلمانان بوده است؛ «وَذْکُرُوا نعْمَةَ للّه عَلَیْکُمْ اذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَاَلِّفَ بَیْنَ قُلُوبکُمْ فَاَصْبَحْتُم بنعْمَته اخْوَاناً» (آلعمران103/).
در صدر اسلام پیامبر(ص) هرگز اجازه نمیداد زمینه اختلاف و تشتت فکری و اجتماعی در بین امت اسلامی پیش بیاید. علی(ع) و سایر امامان شیعه نیز با محور قرار دادن قرآن و سنت نبوی(ص) مانع بروز اختلاف فکری و تشتت در پیکره امت اسلامی میشدند. سیره امیر مؤمنان در جهت حفظ وحدت جامعه اسلامی، ]که با گذشت از حق مسلّم او همراه بود[ همواره باید برای امت اسلامی سرمشق و عبرتآموز باشد. اولیای دین و پیشوایان معصوم شیعه نیز در طول تاریخ حیات ارزشمند خود همواره کوشیدهاند وحدت امت اسلامی بر قرار و پایدار باشد.
امام علی(ص)در این مورد میفرماید: «امتهای پیشین مادامی که باهم اتحاد و وحدت داشتند، در حال پیشرفت و شکوفایی بودند، و به عزت و اقتدار دسته یافتند، خلافت و وراثت در زمین را به دست آوردند و رهبر و زمامدار جهان شدند»(نهج البلاغه، خطبه 5).
مطالعه در سیره امام علی(ع) نشان میدهد که هدف آن حضرت تنها حفظ اصل اسلام و وحدت بین عموم مسلمانان بود و در مسئله خلافت، که اولین اختلافی بود که در بین امت اسلامی به وجود آمد، علی(ع) با صبر و سکوت خود، اجازه نداد این اختلاف، وحدت امت اسلامی را خدشه دار سازد.
علی(ع) میفرمود: «انّی ادعوکم الی کتاب الله و سنّة نبیّه و حقن دماء هذه الامة... و ان ابیتم الاّ الفرقة و شقّ عصاهذه الامة فلن تزدادوا من الله الاّ بُعدا و لن یزداد الرّب علیکم الاّ سخطا»(پیشین).
در «معانی الاخبار» آمده است که شخصی از علی(ع) در باره سنت و بدعت پرسید، امام فرمود: «السنة ما سنّ رسول الله(ص) والبدعة ما احدث من بعده، و الجماعة اهل الحق و ان کانوا قلیلاً و الفرقة اهل الباطل و ان کانوا کثیرا» (مجلسی، 1403، ج 78، ص 48).
و باز چه زیبا امام علی(ع) راز تفرقه و اختلاف امت را آشکارا بیان میکند؛ آن حضرت میفرماید: «... الهُهُمُ واحد و نبیُّهم واحد، و کتابهُم واحد، اَفَاَمَرهم الله تعالی بالاختلاف فاطاعوه؟ ام نهاهم عنه فعَصَوهُ!؟، ام انزل اللّهُ دیناً ناقصاً فَاستعانَ بهم علی اتمامه...، ام انزل الله سبحانه دیناً تامّا فَقَصِّرَ الرّسول صلّی الله علیه و آله عن تبلیغه و ادائه و الله سبحانه یقولُ: «ما فرّطنا فی الکتاب من شیءٍ» «فیه تبیان کلّ شیءٍ»...» (نهجالبلاغه، خطبه 18).
منبع: http://iec-md.org/maaref/wahdatgeraaei_seereh_ahlbait_nekooei-saamaani.html
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:30 عصر
زمینههای وحدت اسلامی در قرآن و سنت
قرآن کریم، بدون شک کلام خداوند و وحی الهی است که توسط پیامبر اکرم (ص)، برای هدایت مردم و قرار دادن انسانها و جوامع بشری در مسیر وحدت و یگانگی و انسجام اسلامی ، به جهانیان عرضه و هدیه شده است
امام علی (ع) بزرگ منادی وحدت و انسجام اسلامی در این مورد میفرماید:
«امم پیشین تا مادامی که با هم «ید واحده» بودهاند همواره در حال پیشرفت و شکوفایی بوده و به عزت و اقتدار و خلافت و وراثت زمین نائل گشته، رهبر و زمامدار جهانیان شدهاند. و از آن هنگام که خدا را فراموش کرده و به مادیگری روی آورده دچار خود برتر بینی و تعصبات قومی و فرقهای و تشتت و پراکندگی گشته با هم به نبرد پرداختهاند؛ خداوند لباس کرامت و عزت و خلافت را از تنشان بیرون آورده و خیر و برکت و وفور نعمت را از آنان سلب و به ذلّت و استعمار مبتلا کرده است. به عنوان نمونه بنی اسرائیل در اثر تفرقه، کسراها و قیصرها بر آنان مسلّط شدند و آنها را به بردگی گرفتند، و از سرزمینهای آباد و کنارههای دجله و فرات به بیابانهای کم گیاه و بیآب و علف تبعید کردند و به ذلّت و فقر و مسکنت و جهل و پراکندگی دچار ساختند. خداوند با نعمت پیامبر اکرم (ص) و اسلام، بنی اسماعیل و سایر مسلمانان را متحد و برادر ساخت و پر و بال کرامت خود را بر آنها گشود؛ نهرهای مواهب خود را به سویشان جاری گرداند، و آنان را به نعمت و قدرت و عظمت و عزّت رساند؛ و حکومتی پایدار نصیبشان ساخت بطوری که کسی قدرت در هم شکستن نیروی آنان را نداشت. متأسفانه پس از چنین هجرتی با شکوه، مسلمانان به احزاب و فرقههای گوناگون تقسیم شدند».2
وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن
قرآن کریم، بدون شک کلام خداوند و وحی الهی است که توسط پیامبر اکرم (ص)، برای هدایت مردم و قرار دادن انسانها و جوامع بشری در مسیر وحدت و یگانگی و انسجام اسلامی ، به جهانیان عرضه و هدیه شده است.
به اعتقاد همة امت اسلامی قرآن کریم برخلاف سایر کتب آسمانی بدون تحریف و دست نخورده از گزند و توطئههای دشمنان اسلام، باقی مانده است و خدای متعال خود حافظ و نگهبان آن است: ?إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ?3
و این رمز جاودانگی قرآن کریم است و قرآن کریم و تعالیم آن برای همة مسلمانان دارای سندیت و اعتبار قطعی میباشد.قرآن کریم با تعابیر مختلفی بر وحدت و انسجام اسلامی تأکید نموده است و واژههای قرآنی در مورد وحدت اسلامی عبارتند از:
«واعتصموا[4]، اصلحوا[5]، رابطوا[6]، تعاونوا[7]، السلّم[8]، اصلاح بین الناس[9]، الّف بین قلوبکم[10]، امّة واحد[11]، اخوّت[12]، موّدت[13]».
به عنوان نمونه به یکی از آیات شریفه بطور اختصار اشاره میشود:
اعتصام به حبل الله اساس وحدت اسلامی
در قرآن کریم، بطور آشکار اعتصام به حبل الله، به عنوان پایه و اساس وحدت و انسجام اسلامی محسوب شده است که در شکلها و قالبهای مختلفی ظاهر میشود و بزرگترین محور وحدت و انسجام اسلامی یعنی الله، سبب اصلی و اول و آخر حیات و رشد و تعالی و توحید امت اسلامی، مبنا و اساس اعتصام، قرار گرفته است.
در آیة شریفه 103 آل عمران، با یادآوری نعمت اسلام و قرآن و حبل الله که بواسطة آن مسلمین صدر اسلام از دشمنی و تفرقه و اختلافات طولانی میان خود دست برداشته و در قلبهایشان الفت و موّدت و دوستی و احساس برادری و انسجام اسلامی ایجاد شده خدای متعال در قرآن کریم در این مورد میفرماید:
?وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ اَعْدَاء فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً?[14
(همگی به ریسمان خدا، تمسّک جویید، و پراکنده نشوید، و نعمتِ خدا را بر خودتان، به یاد آرید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، و (او) میان دلهای شما، الفت انداخت، پس به (برکتِ) نعمت او، برادران (همدیگر) شدید...)[15]
در مورد شأن نزول آیة 103 آل عمران، چنین آمده که این آیه دربارة دو طایفة اوس و خزرج نازل شده که صد سال در میان آنها جنگ و اختلاف و کشمکش بوده و نسل اندر نسل در اوقات شب و روز میان آنها جنگ و برادرکشی بود تا اینکه خداوند پیامبر رحمت و مودّت را مبعوث به رسالت کرد و آنان به دین اسلام گرویدند و مسلمان شدند و از برکت اسلام و قرآن آن کینه و دشمنی طولانی از میان آنان رخت بر بست و با هم برادر شدند.[16
در آیات دیگری از قرآن کریم، از اعتصام به حبل الله به عنوان «صراط مستقیم» نام برده شده و عاملین به آن، کسانی معرفی شدهاند که در صراط مستقیم قدم نهادهاند. و در نتیجه کسانی که در راه وحدت و انسجام اسلامی قدم بر میدارند در صراط مستقیم قرار دارند و آیات شریفه ای که به این مفاد دلالت دارند عبارتند از: 101 آل عمران، 36 مریم، 64 زخرف، 175 نساء، 78 حج.
وحدت و انسجام اسلامی در سنت
کتاب و سنت، هر دو با هم، نزد همة مذاهب اسلامی، دو منبع اصیل و اساسی اسلام و احکام اسلامی میباشند، البته در این مقاله در مورد سنّت، با عنایت به حجیّت احادیثی که توسط افراد مورد اعتماد، در کتابهای معتبر شیعه و سنی نقل شده است،سخن خواهیم گفت.
پیامبر گرامی اسلام، از بعثت تا وفات، همواره در آموزشها و تعالیم خود و در عمل، در جهت نفی تفرقه و اختلاف و تحکیم پایههای وحدت و انسجام اسلامی و اخوت و همدلی و همبستگی میان مسلمین و حتی تفاهم با غیر مسلمین غیر معارض از اهل کتاب و غیره، قدم برداشته است.
شعار اساسی توحید که پیامبر (ص) در آغاز دعوتش، اعلام نمود، به بهترین وجه گویای دعوت دو جانبة توحیدی، (که عبارت بود حضرت پیامبر از نفی معبودهای ساختگی که سرچشمة تفرقهها و اختلافات بود و اثبات الله، که منشأ وحدت و یگانگی آن حضرت می باشد. حتی تا هنگام رحلت شان، در راه استقرار توحید و وحدت اسلامی و همبستگی مسلمین و از بین بردن ریشههای اختلاف و تفرقه تلاش کرد و حتی ایشان نگران بازگشت اختلافات قبیلهای و تفرقه در میان مسلمین بعد از رحلت شان بودند.
تعداد قابل توجهی از سخنان پیامبر گرامی اسلام (ص)، در جهت نفی تفرقه و نکوهش از آن و نهی مسلمین از امور تفرقهافکن و اختلاف برانگیز است.
از جمله پیامبر (ص)، فاصله گرفتن از جامعه مسلمین را باعث بیرون آمدن از حوزة اسلام و دیانت خوانده و فرمود:
«مَن فارق جماعة المسلمین، فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه.»[17
و در تعبیر مشابه دیگری، کسی را که به اندازة یک وجب، از جماعت مسلمین کناره بگیرد و در آن حال بمیرد، مرگش را در حال جاهلیت خوانده و فرموده:
«من فارق الجماعة شبراً فمیتته جاهلیة»[18
آن حضرت جماعت و اجتماع را مایه خیر و تفرقه را مستوجب عذاب دانسته و فرمود:
«والجماعة خیر والفرقة عذاب»[19
و نیز در تأکید بر جماعت و اینکه مظهر قدرت الهی جماعت و اجتماع است فرمود:
«ید الله مع الجماعة»
پیامبر (ص) قهر و قطع رابطه میان دو برادر مسلمان را بیش از سه روز جایز ندانسته و فرمود: «لایحل لمسلم ان یهجر اخاه فوق ثلاثة لیال، یلتقیان فیعرض هذا و خیرهما الذّی یبدء بالسلام»20
یکی دیگر از تعالیم حضرت رسول (ص)، در این رابطه، تحت عنوان اخوت و پیوند دینی، برابری و برادری و وحدت اسلامی هست که در موارد مختلف در میان اهل بلاد و قبائل مختلف آن را اعلام و تأکید نموده است.
از جمله در پیام مسجد الخیف، مؤمنان را برادر و با خونهای یکسان و برابر و کوشا در حفظ پیمان با دشمنان و همگی یکدست و متّحد بر علیه دشمن، خوانده و فرمود:
«... المؤمنون اخوة تتکافؤ دمائهم و یسعی بذمتهم ادناهم و هم ید علی من سواهم»21
حضرت رسول (ص)، مَثَل مؤمنان را در دوستی و رحمت و عطوفت به یکدیگر، مانند اعضای پیکر یک انسان دانست، که با درد گرفتن و رنجور شدن یک عضو آن، اعضاء دیگر هم متأثّر میشوند، و فرمود:
«مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد الواحد، اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر والحمی»[22]
آن حضرت مسلمانان را همانند دندانههای شانه، یکسان و برابر خوانده و فرمود:
«والمسلمون سواسیة کأسنان المشط»[23
منبع: http://www.rohama.org/fa/content/869
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/10/6::: ساعت 3:29 عصر
گزارش خبری تحلیلی کیهان
همزمان با افزایش تحرکات طالبان در افغانستان، نمایندگان سنای این کشور میگویند هواپیماها و هلیکوپترهای ناشناس شماری از تروریستهای داعش را به استان «ننگرهار» در شرق افغانستان منتقل کردند.
اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان روزبهروز پیچیدهتر میشود و هنوز دقیقا کسی نمیداند که آیا این شرایط نابسامان محصول دستهای پشت پرده و کاملا هدفمند است یا از بیکفایتی دولت مرکزی کابل ناشی میشود.
علاوه بر دعوای داخلی در درون دولت میان «اشرف غنی احمد زی» رئیسجمهور و «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت، که البته طی ماههای گذشته بگومگوها میان این دو نفر کمتر شده است، اکنون در بیرون از ساختار دولت نهادی تحت عنوان «شورای حراست و ثبات افغانستان» شکل گرفته است که «دولت در سایه» محسوب میشود.
به گفته ناظران، این نهاد با اشاره «حامد کرزای» رئیسجمهور سابق شکل گرفته و تحت نفوذ و فرمان وی است. شورای حراست و ثبات افغانستان همه تلاشها و تبلیغات خود را روی این نکته متمرکز کرده که دولت وحدت ملی کفایت لازم را برای اداره کشور ندارد و لذا، هدف اصلی نهاد فوق، به سقوط کشاندن دولت مرکزی است.
به گزارش تسنیم، شورای حراست و ثبات تحت عنوان اپوزیسیون فعالیت میکند و مدعی است که مستقل است، اما مواضع آن، بسیار شبیه رئیسجمهور سابق افغانستان است.
در سایه چنین شرایط سیاسی بیثباتی که هر کسی به فکر حذف دیگری است، فعالیت تروریستهای داعش در شرق افغانستان با مرکزیت استان ننگرهار و طالبان در استان جنوبی زابل ابعاد تازهای گرفته است. این در حالی است که شمال افغانستان نیز اوضاع امنیتی مساعدی ندارد.
پیش از این، فرمانده ناتو در افغانستان هشدار داده بود که شهر جلالآباد مرکز استان ننگرهار در معرض اشغال به دست داعش قرار دارد. چندی نگذشت که منابع افغان اعلام کردند، داعش در ننگرهار ایستگاه رادیویی راه انداخته است!
در این میان، چیزی که کارشناسان را متعجب میکرد، حضور جدی و ناگهانی داعش در افغانستان است؛ چرا که ساختار قبیلهای افغانستان اجازه نمیدهد عناصر خارجی به این شکل در داخل کشور پر و بال بگیرند. هر چند ممکن است عناصر ناراضی طالبان به داعش پیوسته و آن را مقابل طالبان علم کرده باشند.
طی هفتههای اخیر علاوه بر گزارشهای رسمی و دولتی در مورد حضور عناصر داعش در شرق افغانستان، برخی از سرکردههای طالبان نیز علیه داعش در این کشور موضعگیری کردند و حتی دیروز مدعی شدند که ایستگاه رادیویی داعش در داخل پایگاه آمریکاییها در جلالآباد قرار دارد و عناصر داعش از آنها برنامه پخش میکنند.
هر چند به احتمال قوی، این ادعای طالبان صحت ندارد، اما ثابت میکند که داعش در شرق افغانستان حضور دارد و فعالیت میکند.
اما دیروز نمایندگان مجلس و سنای افغانستان حرفهای تازهای در مورد داعش زدند؛ به گزارش تسنیم، «جمعه گل گیانوال» عضو مجلس سنای افغانستان اعلام کرد: «دو هواپیما در منطقه سرخرود» استان ننگرهار عناصر داعش را جابهجا کردند. وی از دولت خواست در مورد پیاده کردن عناصر داعش توسط هلیکوپتر و هواپیما در این استان تحقیق کند. «عبدالظاهر قدیر» معاون دوم پارلمان افغانستان، «عطاالله خوگیانی» سخنگوی استان بلخ، و مردم ساکن ننگرهار نیز در مورد حضور عناصر داعش در این استان و جابهجایی آنها با هواپیما و هلیکوپتر اظهارات مشابهی داشتند. «مراد علی مراد» معاون ستاد مشترک نیروهای مسلح افغانستان نیز تاکید کرد: «ما پیاده شدن نیروهای گروه تروریستی داعش در ننگرهار را (نه تنها) رد نمیکنیم، (بلکه) در این مورد هیچ شکی وجود ندارد و آنها کاملا از حمایت خارجیها برخوردار هستند.»
هرچند در افغانستان کسی نام کشور خارجی حامی داعش را ذکر نکرد، ولی به نظر میرسد که به جز ایالات متحده، کشور دیگری در پشت این ماجرا قرار ندارد. شرق افغانستان به مناطق استان «سین گیانگ» چین بسیار نزدیک است و حتی دو کشور مرز مشترک هم دارند. با توجه به این ویژگی ژئوپولیتیکی، به نظر میرسد که آمریکا علاوه بر افغانستان، برای چین نیز برنامههایی دارد.
در همین حال، از استان زابل در جنوب افغانستان هم خبر رسید، شهرستان «گلستان» به دست عناصر طالبان افتاد. طالبان طی روزهای اخیر بخشهای زیادی از استان زابل را اشغال کرده است.
منبع: http://kayhan.ir/fa/news/63861
کلمات کلیدی :
انجمن صلح طلبان افغانستان ::: پنج شنبه 94/10/3::: ساعت 2:42 عصر