شکریه که بود و به کدامین سفر بی برگشت می رفت؟
امید جعفری
صبحگاه روز چهار شنبه هفتم اکتبر 2015 دختر نه ساله اى به نام «شکریه» همراه با شش تن از اهالى قریه دهمرده جاغورى عازم کویته پاکستان مى شوند. شکریه و دو خانم دیگر همراه با چهار مرد سوار موتر تویوتا شده به سوى گوار ولایت زابل حرکت میکنند. وضعیت راه کابل قندهار در ان روزها خراب بود و طالبان این شاهراه را مسدود کرده بودند. درگیرى میان نیروهاى دولتى و گروه طالبان ظهر انروز شدت می گیرد. پس از چند ساعت انتظار در منطقه جنده زابل، راننده ماشین و مسافرین تصمیم می گیرند به قریه برگردند.
عصر همان روز، چند فرد مسلح طالب? موتر را در دشت دالو ولسوالى شاه جوى متوقف? شکریه و همراهانش را به نقطه اى در ولسوالى ارغنداب زابل منتقل می کنند. یک ماه تلاش براى رهایى این هفت مسافر ربوده شده هزاره بى نتیجه مى ماند.
روز شنبه هفتم ماه نوامبر درست یک ماه بعد از ربودن شکریه و همراهانش، درگیرى شدیدى میان گروه طالبان و داعش در ولسوالى ارغنداب رخ مى دهد. هنگامیکه طالبان هفت مسافر هزاره را نیز مى خواستند با خود به مکان دیگر ببرند، در ولسوالى شاه جوى ولایت زابل در دام افراد داعش مى افتند. شکریه کودک مظلوم 9 ساله و دو زن همراه چهار مرد توسط داعشى های قصاب، این قاتلان جلاد، با بى رحمى و قصاوت تمام سر بریده مى شوند.
پیکرهاى سر از بدن جدای انها توسط مردم محل به شفاخانه و از انجا به ولسوالى جاغورى منتقل مى شوند. صبح روز چهارشنبه یازدهم نوامبر مردم غزنى پیکرها را تا کابل همراهى می کنند. صدها هزار تن از مردم مسلمان چشم انتظار کابل در یک تظاهرات گسترده با به دوش کشیدن پیکرهاى شهداء خودشان را به ارگ می رسانند و فریاد عدالتخواهى سر می دهند.
این سوگ، تمامی جهان را به لرزه در می آورد چنانکه همگام با کابل در اکثر شهرهای افغانستان و نقاط جهان نیز تظاهرات عظیم راه اندازی شد و جهانیان فهمیدند که هنوز هم در این گیتى جایى هست که حتی دختر نه ساله را در ان سر می برند.
شکریه که بود؟
شکریه دخترى 9 ساله از منطقه دهمرده ولسوالى جاغورى بود. رمضان على پدر شکریه از یک پا فلج است و همراه با مادر شکریه و فرزندان دیگر خانواده در دهمرده زندگى مى کنند. شکریه مى خواست پیش مادر بزرگش در کویته پاکستان برود و چند مدتى انجا بماند و درس بخواند اما جاهلان و جلادان قرن، گلوى نازکش را بریدند و صدایش را براى همیشه خاموش کردند.
ای شکریه عزیز و زیبا، کاش می توانستی همانند همصنفی هایت درس بخوانی و حقت را از این دشمنان و بی صفتان پس بگیری و کشورت افغانستان را از شغال های درنده آزاد سازی!