جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری کشور می گوید که کوتاهی نیروهای امنیتی برای کمک رسانی به قربانیان جلریز، سوال برانگیز است.
او ضمن ابراز تاسف در این مورد، گفته است که حکومت این قضیه را به شکل جدی پی گیری می کند.
به گفته جنرال دوستم، کسانی که در این رویداد مقصر هستند، مورد بازپرسی قرار خواهند گرفت.
جنرال دوستم، محمد محقق، سرور دانش و شماری از رهبران سیاسی و مقامات حکومتی در حالی از امکان وجود یک دسیسه در باره قتل سربازان پولیس ملی در میدان وردک خبر میدهند که برخی از بازماندگان این رویدا، به شکل علنی از یک برنامه پلان شده برای قتل این سربازان که همگی هزاره هستند سخن می زنند.
معاون اول رییس جمهور غنی در بیانیه ای، مردم افغانستان را به وحدت و هماهنگی فراخوانده و گفته است که تا زنده است در کنار مردم برای مبارزه با دشمنان، می جنگد.
پیام دیر هنگام معاون اول ریاست جمهوری، در حالی به نشر می رسد که هفته گذشته، شماری از سربازان پولیس محلی، در جلریز ولایت میدان وردک، به محاصره شورشیان در آمدند.
به گفته بازماندگان این رویداد مرگبار، درخواست کمک قوماندانان و سربازان محاصره، نزدیک به پنجاه ساعت از سوی مسوولان حکومتی نادیده گرفته شده و این سربازان به شکل وحشیانه ای از سوی طالبان کشته شدند.
براساس برخی گزارش ها، شورشیان جنازه های این سربازان را مثله کرده و به درختها آویزان کردند.
رییس جمهور غنی نیز در بیانیه ای که یک روز پس از این رویداد به نشر رسید، جنایات طالبان در جلریز را جنایت جنگی خواند و در جلسه شورای امنیت، هیاتی را برای بررسی این واقعه، به میدان وردک فرستاد.
استیضاح وزیر داخله
شماری از نمایندگان پارلمان اما می گویند که در رویداد مرگبار جلریز، مقصر اصلی مقام های پولیس بخصوص پولیس نظم عامه است و در این مورد، امنیت ملی از قبل پولیس را در مورد حمله آگاه کرده بود.
روز گذشته، مجمع وکلای عدالتخواه مجلس نمایندگان، خواستار استعفای هر چه زودتر نورالحق علومی، وزیر امور داخله کشور شد.
عارف رحمانی نماینده مردم غزنی در پارلمان به خبرگزاری بخدی گفت که بی توجهی و سهل انگاری مقامات نظامی به ویژه وزیر داخله در مورد حادثه جلریز به هیچ عنوان توجیه ندارد و هر چه زودتر باید آقای علومی از وظیفه خود کناره گیری کند.
آقای رحمانی می گوید که در حادثه جلریز دسیسه ای در کار بوده است و رهبران حکومت وحدت ملی نباید از کنار این رویداد بی تفاوت بگذرند.
شورای امنیت، در جلسه روز گذشته، هیاتی را برای بررسی رویداد مرگبار جلریز توظیف کرده است.
در قطعنامه نامه ای که مجمع وکلای عدالتخواه روز گذشته، منتشر کرده آمده است: "بی توجهی و سهل انگاری مسولین ارشد امنیتی کشور به خصوص وزرات داخله در عدم اقدام بموقع، برای مردم افغانستان و ولسی جرگه به هیچ عنوان قابل قبول نبوده و خواستار استعفای سریع و عاجل وزیر امور داخله می باشیم."
اعضای این مجمع در قطعنامه شان گفته اند که حکومت باید فرمانده پولیس ولایت میدان وردک را از وظیفه عزل و به مراجع عدلی و قضایی معرفی کند.
در قطعنامه آمده است: "از حکومت وحدت ملی می خواهیم تا به منظور جلوگیری از تکرار این گونه فجایع مشکوک نسبت به شناسایی افرادی که در این حادثه دست داشته اند، در هر سمت و مقامی که باشند به خصوص قوماندان امنیه ولایت هر چه عاجل اقدام نموده و آنان را به مراجع عدلی و قضایی معرفی نمایند."
جنرال دوستم، محمد محقق، سرور دانش و شماری از رهبران سیاسی و مقامات حکومتی در حالی از امکان وجود یک دسیسه در باره قتل سربازان پولیس محلی در میدان وردک خبر میدهند که برخی از بازماندگان این رویدا، به شکل علنی از یک برنامه پلان شده برای قتل این سربازان که همگی هزاره هستند سخن می زنند.
بازماندگان ای رویداد، امروز دوشنبه به روزنامه هشت صبح گفته اند آنان از سوی پولیس نظم عامه توهین و تحقیر شده و برای یک روز به آنها آب و نان داده نشده است.
منبع: http://www.bokhdinews.af/
به گزارش شفقنا افغانستان به نقل از بخدی، سید میثم احسانی، از اعضای این شبکه گفت که برخی اجساد پولیس محلی در ولسوالی جلریز از سوی طالبان سوزانده شده و یا هم مثله شده اند.
آقای احسانی می گوید، شواهد نشان می دهد که طالبان شورشی از قوانین جنگ سرپیچی کرده و مرتکب نقض حقوق بشری شده اند.
دستکم بیست و چهار پولیس محلی در ولسوالی جلریز پس از ساعات ها درگیری شهید، زخمی و یا ناپدید شدند.
این سربازان زمانیکه مهمات شان تمام شد و کمکی به انها نرسید، از سوی طالبان شهید و یا اسیر شدند.
محمد علی یکی از این سربازان که از جنگ جلریز جان سالم بدر برده است می گوید، بیشتر همسنگران او به شکل فجیعی شهید شدند.
او گفت: “جنازه های سربازانی که به مرکز ولسوالی جلریز منتقل شده اند، بدلیل اینکه چشم های شان کشیده شده و سایر اعضای بدنشان با چاقو و ساطور قطعه قطعه شده، قابل شناسایی نیستند.”
تا کنون، شانزده جسد پولیس محلی جلریز که همه مربوط به قوم هزاره هستند به کابل منتقل شده، یازده جسد به خانواده های شان تسلیم داده شده و پنج جسد هنوز شناسایی نشده است.
شماری از بستگان قربانیان می گویند که انها اجساد را از روی نام که در تابوت نوشته شده بود تسلیم شدند برخی قربانیان یا سر به تن ندارند و یا هم نصف صورت شان نیست.
وضعیت شکننده
شبکه فعالان جوان برای اصلاح و تغییر امروز در کابل هشدار داد که وضعیت امنیتی و سیاسی کشور بسیار شکننده است.
اعضای این شبکه که در کابل با خبرنگاران صحبت می کردند می گویند، کشتار بی رحمانه سربازان از بدخشان تا جلریز وضعیت کشور را نسبت به هر زمان دیگر در لبه پرتگاه قرار داده است.
احسان الله حکمت، از اعضای شبکه فعالان جوان برای اصلاح و تغییر گفت: “مشکل عمده در سطح رهبری است، کسانی که در این موقف ها قرار گرفته، توانایی لازم کار را ندارند، این مشکل در نیروهای امنیتی بیشتر محسوس است.”
حکمت می گوید که تا هنوز هیچ مسوول و فردی به سبب عدم مدیریت و یا غفلت وظیفه یی که جان ده ها سرباز را به خطر انداخته و یا قربانی شده، مجازات و مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته است.
به گفته او، مقامات حکومتی همواره تلاش کرده اند در برابر حوادث که در کشور ایجاد شده، موقف دفاعی بگیرند و در این شرایط کسی هم در برابر قانون پاسخگو نیست.
حکمت از نبود هماهنگی میان نیروهای امنیتی به شدت انتقاد کرد و گفت که حتی این هماهنگی در میان رهبران حکومت وحدت ملی نیز وجود ندارد.
این در حالیست که سرور دانش، معاون رییس جمهوری گفته است که با وجود تلاش های پیگیر، موفق نشده از وقوع حادثه در جلریز جلوگیری کند.
او مسوولان امنیتی را متهم به نوعی بی مسوولیتی، کم کاری، تاخیر و ناهماهنگی در رویداد جلریز کرده است.
انتهای پیام
گلبدین حکمتیار از گروه داعش در افغانستان حمایت نمود. به گزارش خبرگزاری آوا، حزب اسلامی افغانستان به رهبری گلبدین حکمتیار از هوادارانش خواسته است، در صورت درگیری بین گروههای طالبان به رهبری ملا عمر و طالبان ی که به داعش پیوسته اند، از داعش پشتیبانی کنند. این نخستین بار ا ست که یکی از گروه های مسلح افغانستان از گروه داعش به شکل علنی حمایت می کند که می تواند با عث توسعه فعالیت داعش گردد. به گزارش اسپوتنیک، حزب اسلامی حکمتیار تا کنون از طالبان حمایت نکرده بود، ولی حمایتش از داعش می تواند بالای فعالیت های این گروه تندرو تاثیر بگذارد.
منبع:http://af.shafaqna.com/FA/AL/10444
علاوه بر استقرار یک فرقه اردوی ملی در هزارستان، مردم هزارستان نیز باید تحت عنوان "اربکی" مسلح شوند تا بتوانند در کنار نیروهای اردوی ملی از خودشان دفاع نمایند. اگر همین کار کوچک، هم از عهده تان برنمی آید، همان بهتر از دولت استعفا نمایید، زیرا در این صورت بودن و نبودن تان مساوی است....
جناب محقق، دانش و جنرال مراد!
هزاره ها در طول 13 سال گذشته نشان دادند که با تمام توان خود از نظام جدید حمایت و دفاع می کنند و در راه سازندگی کشور و رسیدن به وحدت ملی از هیچ کوششی دریغ نکرده و نخواهند کرد، لذا سلاح های خود را داوطلبانه به دولت تحویل دادند و اکنون بی دفاع شده و دولت آنان را حمایت نکرده و از آنها دفاع نمی کند.
اشرف غنی در کوتاه ترین زمان ممکن کوچی های جنایتکار را که توسط مردم بهسود اسیر شده بود، آزاد کرد بدون اینکه خسارات مردم بهسود و خون شهدای بهسود را پرداخت کرده باشد.
عبدالله، اشرف غنی و حتی جانکری را وادار کرد تا به خاطر حمله بر دیپوی مهمات قوماندان احمدخان در پروان عذرخواهی کنند و تعهد دهند که دیگر چنین حملاتی بر تاجیک ها صورت نگیرد.
اما هزاره ها در زابل گروگان گرفته شدند، بهسود مورد تهاجم وحشیانه کوچی ها قرار دارد، ناموس هزاره در ولایت غزنی گروگان گرفته شد، در جلریز بیش از 30 سرباز هزاره قتل عام شد، عالی جنابان دانش، محقق و مرادعلی مراد شما چکار کردید؟ فلسفه وجودی شماها در حکومت چیست که نمی توانید از مردم تان دفاع کنید؟ چرا سربازان ما در جلریز معامله شد؟ چرا نیروی کمکی نرسید؟ و هزاران چراهای دیگر....
چرا همه قطعات اردو در ولایات پشتون نشین مستقر شده و فقط از پشتون ها دفاع می کنند؟ چرا در هزارستان حتی یک کندک اردوی ملی مستقر نیست تا از هزاره ها دفاع کنند؟
1. قول اردوی تندر در پکتیا،
2. قول اردوی اتل در قندهار،
3. قول اردوی میوند در هلمند،
5، قول اردوی سیلاب در لغمان و ننگرهار،
6. قول اردوی ظفر در هرات،
7. قول اردوی شاهین در مزار.
8. فرقه 111 در پلچرخی،
9. فرقه عملیاتهای خاص در ریشخور،
10. لوای ضربتی در پلچرخی،
11. قوای هوای در شندند و کابل.
در هزارستان حتی یک نفر از اردوی ملی حضور ندارد تا از هزاره ها دفاع کند، اگر در سال های گذشته، دولت به بهانه اینکه هزارستان امنیت است و نیازی به استقرار اردو نیست، اکنون که مرزهای هزارستان ناامن و هزاره ها از هر سو مورد تهاجم قرار گرفته اند، استقرار یک فرقه از اردوی ملی در هزارستان ضروری است تا در هر ولسوالی هزاره نشین حداقل یک کندک از همان فرقه مستقر و امنیت مردم را تأمین نمایند.
جناب محقق، دانش، مرادعلی مراد و ... این خواسته مردم، زیاده خواهی نیست و انتظار می رود که شما به زودترین فرصت، در این زمینه اقدام نمایید تا با استقرار اردوی ملی در هزارستان از گروگان گیری، قتل عام و کشتار مردم جلوگیری و حادثه ای همانند حادثه غمناک جلریز تکرار نشود.
در ضمن، علاوه بر استقرار یک فرقه اردوی ملی در هزارستان، مردم هزارستان نیز باید تحت عنوان "اربکی" مسلح شوند تا بتوانند در کنار نیروهای اردوی ملی از خودشان دفاع نمایند. اگر همین کار کوچک، هم از عهده تان برنمی آید، همان بهتر از دولت استعفا نمایید، زیرا در این صورت بودن و نبودن تان مساوی است.
منبع: http://myurozgan.com/fa-AF/article/9084
جمهوری سکوت
اتفاقی در ولسوالی جلریز ولایت میدان وردک رخ داد و تمام و شد و رفت دیگر! چه سود از این همه داد و قال و فرافکنی تقصیرات به گردن کشورهای همسایه و سربازان خارجی و متهم کردن یکدیگر به اهمال کاری و افشاکاری نماینده وردک و ولسوال جلریز و فرمانده امنیه وردک علیه یکدیگر؟
چه سود از بزرگنمایی بلایایی که سالیان سال است با گوشت و پوست و استخوان این مردم درآمیخته شده است؟ مگر نه اینکه تاکنون بارها و بارها فرزندان شان پیش چشمان شان پرپر شدند یا تنها نان آور خانه شان رفت و دیگر خبر مرگش هم نیامد؟ این روزمره افغانستان است.
تعدادی تروریست تکفیری با انواع و اقسام وعده وعیدهای دنیوی و اخروی، با همیاری ارگ و ... و با وسایل و ابزارآلات جنگی و برنامه منظم جنگی به ولسوالی جلریز حمله کردند؛ همچنان که پیش از آن به ولسوالی های دیگر در مناطق دور و نزدیک کابل حمله می کردند. همین!
پیش از آن و به تناوب نیز دیگر ولسوالی ها و ولایات بزرگ و کوچک به سهولت و سرعت در دسترس و اختیار تام طالبان قرار گرفته بود تا هرچه می خواهند بکشند و سر ببرند و محاصره کنند و قتل عام نمایند و تجاوز کنند و با افتخار مسوولیت آن را به گردن بگیرند.
با این وصف، بس است دیگر اینهمه جلریز جلریز نکنید! افکار عمومی مشوش و آماده به تشویش افغانستان همچون دیگ داغی هرازگاهی منتظر خوراک خبری برای اطعام و وقت گذرانی خود است وگرنه جلریز هم مثل بدخشان، بدخشان هم مثل هلمند، هلمند هم مثل 31 هزاره در غزنی و مثل فرخنده در کابل!
براستی آیا تاکنون نهادهای مدنی، مردم ملکی و منتقدان سیاسی چه در قالب اپوزیسیون و چه مخالفان عملکرد ارگ نشینان تاکنون از خود پرسیده اند چرا اعتراض می کنند؟ مگر تظاهرات مسالمت آمیز و تحصن های چندین روزه و نامه های سرگشاده و بزرگداشت هایشان در حمایت از فرخنده، هزاره های اسیر، سربازان بی سر بدخشان و هلمند محاصره شده نتیجه داد که درباره جلریز نتیجه بدهد؟
در این سکوت سهمگین حکومت مرکزی در کابل که در فاصله چند کیلومتری خود در مرکز کشور نه یک ولسوالی دورافتاده هم حتی حاضر و قادر به کمک رسانی و حمایت از اردوی ملی نیست آیا راهی جز سلاح در دست گرفتن و بالا شدن بر کوه یا کودتا می ماند؟
دیگر باید برای شما عادی شده باشد که پشت همه این جنایات نقشه های از پیش طراحی شده غربی و عربی است که بوسیله تعدادی اجیر جاهل اجرایی می شود و همه در این روند همراه اند از ارگ گرفته تا مسوولان و ...
منبع: http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=98463
کد (8)
به نام خداوند توانا و دادگر
فاجعه جلریز مورد تحقیق و بررسی جدی قرار خواهد گرفت.
حملات تروریست ها و دشمنان قسم خورده مردم افغانستان که بر پاسگاه های امنیتی ولسوالی جلریز شروع شد، فاجعه وحشتناک و غیر قابل باور را در نزدیکی کابل رقم زد. فرزندان دلیر و شجاع وطن تا آخرین لحظات رمق حیات و تا آخرین گلوله ها از سنگرهای عزت و شرف خویش دفاع کردند. ما به سهم خود لحظه به لحظه حوادث را هم از طریق تماس های مردمی و اداره محلی و هم از طریق مقام های امنیتی و مسوولان ارشد وزارت های دفاع و داخله پیگیری کردیم اما این تلاش ها موثر واقع نشد. چون نوعی بی مسوولیتی، کم کاری، تاخیر و ناهماهنگی را عملا شاهد بودیم و هستیم. سرانجام آنچه که نباید اتفاق می افتاد، رخ داد و تعداد زیادی از پاکباز ترین فرزندان ما جان های شریف شان از دست دادند و غم انگیز ترین فاجعه برای ما و خانواده های داغدار شان رقم خورد. برای همه شان مقام های عالی در بهشت برین و برای مردم افغانستان به خصوص خانواده های شهدا صبر از پیشگاه خداوند مسالت می نماییم.
رخداد جلریز برای همه تلخ و ناگوار بود اما تلخ تر پرسش هایی است که این فاجعه در برابر ما خلق کرد. چرا در نزدیکی پایتخت و در کنار ما چنین فاجعه ای رخ داد؟ بدون تردید روشن ساختن این پرسش و جواب قانع کننده برای آن، کم ترین انتظاری است که مردم افغانستان دارند. اکنون مسوولان نهادهای امنیتی ما باید پاسخگو باشند. ما در این راستا تمام تلاش خود را به خرج خواهیم داد تا دلایل و عوامل این کوتاهی مشخص گردد و از تکرار فاجعه های مشابه جلوگیری شود اما مردم ما باید بدانند که در کنار احساس ها، آنچه مهم است حفظ وحدت و یکدلی و عزم راسخ برای ادامه راه شهدا و حفظ عزت و حیثیت و اندیشه معقول و اتخاذ موقف سنجیده در قبال حوادث است. همگی می دانیم که دشمنان ما تا آن حد بی رحم و قساوت پیشه هستند که به هیچ چیز و هیچ کسی رحم نخواهند کرد. حادثه جلریز نه اولین است و نه آخرین خواهد بود. نباید چنین حوادثی ما را از راه اصلی باز دارد و به بیراهه بکشاند و اراده مبارزه و مقاومت را تضعیف نماید.
بار دیگر بر روح شهدای این فاجعه که بدون تردید قهرمانان واقعی این سرزمین هستند، درود می فرستیم و برای خانواده های آنان صبر مسالت می نماییم.
منبع: http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=98358
جلریز دروازه کابل است. تنها پنجاه و هفت کیلومتر با مرکز اقتدار سیاسی کشور فاصله دارد. چند روز است که صدها طالب و مخالف مسلح، پاسگاه های امنیتی شاهراه کابل، بامیان را به صورت گسترده و همهجانبه مورد حمله قرار دادهاند. این حمله روز چهارشنبه هفته گذشته آغاز شده است. تاکنون هیچ چیزی به درستی روشن نیست نه آمار دقیقی از تلفات و قربانیان نظامی و غیرنظامی در دست است و نه از اقدامات حکومت برای مهار و سرکوب تروریستها و نه وضعیت منطقه درگیری. رییس شورای ولایتی میدانوردک، تلفات نیروهای پولیس محلی را 30 تن ذکر کرده است.
طالبان با تارومارکردن نیروهای پولیس محلی، دوازده پسته امنیتی را تصرف کردهاند. در مورد این رویداد، به اختصار چند موضوع قابل تامل است:
نخست: گفته میشود نیروهایی که در درّه میدان مورد حمله قرار گرفته بودند، از مقامهای مسوول درخواست نیروی کمکی کردهاند اما از سوی وزارتهای داخله و دفاع هیچ اقدامی صورت نگرفته است. نیروهای محاصره شده در برخی از پاسگاهها حتی با افراد و شخصیتهای گوناگون تماس گرفته و از همه انتظار داشتهاند که برای آنها کمک فرستاده شود. وقتی در جرم بدخشان نیروهای ارتش ملی، به ناانسانیترین شکل ممکن و با اهانت و تحقیر سر بریده شدند.
این توجیه مطرح شد که به دلیل دورافتادهبودن این ولسوالی، وزارت دفاع نتوانسته است که برای رهایی سربازان و افسران ارتش، کاری انجام دهد. اکنون نهادهای امنیتی کشور باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا در چندقدمی پایتخت برای نجات سربازانی که در محاصره دشمن گیر افتاده بودند، هیچ اقدامی نکردهاند؟ گفته میشود که در جریان سه روز درگیری، ارتش ملی کشور تنها برای حفظ ساختمان ولسوالی جلریز تعداد بسیاری معدودی نیرو فرستاده است.
پرسش این است که چرا و چگونه نهادهای امنیتی کشور به این درخواستها پاسخ مثبت ندادهاند و اگر برای کمکرسانی اقدام لازم صورت گرفته است، چرا برای نجات جان دهها تن از سربازان پولیس محلی، موفق نبوده است؟ آیا بهراستی وزارت امور داخله و وزارت دفاع کشور، توانایی برخورد به موقع با تهدیدهای نظامی در حوالی پایتخت کشور را ندارند؟ چه کسی و یا چه کسانی مسوول بهوجودآوردن این وضعیتاند؟
دوم: انتظار میرود که نمایندگان مردم در مجلس به صورت فوری و جدی به این موضوع رسیدگی کنند. غفلت از وضعیت نیروهای امنیتی و سهلانگاری در مورد سرنوشت آنها، بازی با آتش است. ممکن است منافع کسان زیادی در این کشور از طریق بازی با آتش تامین شود؛ اما این بازیها فرجامی غیر از تباهی و بربادی این آب و خاک ندارد. نمایندگان برای یکبار هم که شده، فارغ از نزاعها و جهتگیریهای قومی و قبیلهای و از سر مسوولیت قانونی و اخلاقی، در برابر سرنوشت کشور و به احترام خونهای نیروهای امنیتی، با مرگ آنها مماشات نکنند. رویدادهای مانند آنچه در جلریز اتفاق افتاده است، نشانههایی از فروپاشی سیاسی است. تکرار اینگونه حوادث، روحیه و توان رزمی نیروهای امنیتی را تحلیل خواهد برد و در صورتی که بیاعتمادی در میان این نیروها راه باز کند، نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاکنشان.
سوم: وقتی با رویداد دردناکی مانند آنچه در جلریز اتفاق افتاد، مواجه میشویم، به صورت طبیعی بخشی از واکنشها از سر خشم و احساسات است. قابل درک است که کشتار دهها نیروی امنیتی در کمربند امنیتی مرکز کشور، احساس و عاطفه هرانسانی را آتش میزند اما این امر توجیهی برای رفتارها و برخوردهای ناعقلانی نمیشود به این دلیل ساده که دستاورد رفتارهای ناعقلانی و محاسبهنشده، غیر از وخامت اوضاع چیزی دیگری بوده نمیتواند. هیچ تردیدی نیست که دسیسههای پیدا و پنهان زیادی در جریان است. روزهای دشوارتر از این در انتظار ما است. خشم و هیاهو درخور بیمِ موجهای خشونت و گردابهای مرگ نیست. روزی نیست که عاطفه انسانی در این سرزمین در خون شناور نباشد و روزی نیست که در این سرزمین نیروهای امنیتی جانهایشان را از دست ندهند. هیچ تفاوتی هم نمیکند که چه کسانی و در کدام جای این کشور، با شهامت و سرسختی یک سرباز جنگیده و در نهایت جان دادهاند.
این همه تاوانی است که مردم افغانستان ناگزیر شدهاند که برای ثبات سیاسی و برقراری امنیت پرداخت کنند. مرگ انتخاب ما نیست اما وقتی انتخابی غیر از مرگ نباشد، بیهیچ تردیدی این مرگ با افتخار و شرافتمندانه خواهد بود. در زمانهای که همه راهها به مرگ ختم میشود، مرگ خود زندگی است. برای شهدای جلریز مفغرت و آرامش ابدی مسالت میکنیم و برای بازماندگان آنها اجر و شکیبایی تمنا داریم!
محمد جواد سلطانی
جزییاتی از فاجعه جلریز؛ همکاری حکومت با طالبان در برچیدن پسته های هزاره ها !
طالبان محل با همکاری طالبان مناطق اطراف مانند ولسوالی نرخ و مرکز میدان شهر، در یک تبانی کلان با حلقه فاشیستی در اداره ولایت میدان وردک و ارگ ریاست جمهوری در صدد این برآمدند که پسته های هزاره ها را برچینند
از مرکز میدان شهر تا مرکز ولسوالی جلریز 25 کیلومتر فاصله دارد، این مسیر در بین دره میدان موقعیت دارد، قسمت این مسافت از لحاظ اداری مربوط مرکز میدان شهر بوده و قسمت دیگر آن مربوط ولسوالی جلریز می باشد.
از لحاظ اینکه اکثر مردم آن از قوم و تبار پشتونها است، در حکومت آقای کرزی این ساحه همیشه نا امن بوده و یکی از خواستگاه های طلبان می باشد.
اکثر مردم آن به نسبت علایق قومی طالب و طرفدار طالبان هستند. تعداد طالبان که از سایر مناطق می آیند به راحتی پناه داده می شود و ما من خوبی برای شان بحساب می آید.
اکثر جوانان این منطقه به صفوف طالبان پیوسته و مسلح می باشند. ضمن پیاده نمودن و اجرآت امر صادره رهبران طالبان از پاکستان شغل این افراد آزار دادن مردم و قطاع الطریقی و سرقت های مسلحانه می باشد و در طول چندین سال گذشته صدها نفر مسافر و عابر به وضع فجیعی سر بریده شده و با به گلوله بسته شده اند و به شکل گروگان گرفته شده در مقابل پول گزاف رها گردیده و همچنین هزاران نفر مسافر مال و اموال شان به سرقت رفته است و این وضعیت زمینه خوب اقتصادی برای مردم طالب نماهای این منطقه بوجود آورده است و به شغل و پیشه و راه درآمد آنها تبدیل گردیده است.
نکته قابل اهمیت اینجا است که این مسیر و معبر شاهراه بزرگ کابل و هزاره جات است، تأمین کننده راه ارتباطی بین کابل و چهار ولایات بامیان،غور دایکندی و بهسود میدان وردک می باشد. هر روز صدها موتر مسافر بری و باربری عبور و مرور می نماید، در طول سال های 1383 الی 1390 بیشتر از دوهزار مورد سرقت و قطاع الطریقی و قتل و گروگان گیری صورت گرفته و مردم شریف چهار ولایت متذکره به ستوه آمده بودند که بالاخره در سال 1391 براثر تقاضای مردم قرار بر این شد که تعداد پوسته های امنیتی که امنیت انی شاهراه را حفظ کند افراز گردید.
از اینکه مؤظفین پوسته های امنیتی از مردم محل یا به عبارت صریح از خود برادران پشتون بود ایجاد گردید و هیچ تغییر در ناامنی بوجود نیامد و تمام این پوسته ها با طالبان همکار و همکاسه بودند و قتل و سرقت کمافی السابق دوام یافت، تا بالاخره تقاضای مردم این شد که مؤظفین امنیتی باید از خود مردم هزاره باشند که در چوکات پولیس محلی یا اربکی تعداد جوانان مردم هزاره استخدام و در حدود پانزده پسته امنیتی جابجا گردیدند.
در طول سال های1392الی 1393 و تا اکنون امنیت این شاهراه بطور احسن تأمین شد و هیچ طالبی جرأت آنرا نداشت در سر سرک برآید و جلوی موتر مسافرین را بگیرد. فقط در چند مورد که بالای موتر ها از نقاط دور فیر می نمودند دیگر اتفاقی رخ نداد.
این مؤظفین امنیتی از طرف مقام های بالای دولتی شدیداً تحت کنترول بودند و فقط امنیت سرک را حفظ می نمودند و حتی مقامات دولتی به آنها دستور داده بودند که طالب مسلح دور تر از سرک را کار نداشته باشند که آنها نیز چنین عمل نمودند و فقط به همین نکته اکتفا می نمودند، که مسافرین بطور امن از این سرک عبور و مرور کنند و هیج کاری به تجمعات طالبان در بین قریه جات نداشتند و بامردم محل هیچگونه سر و کاری هم نداشتند، آنها به خوبی درک کرده بودند که مقامات عالی دولت به قسمی از طالبان حمایت می نمایند و علیرغم این موضوع بخاطر عشق و علاقه خدمت و حفظ امنیت مسافرین هم قوم و تبارخود، از تبانی دولت و طالبان جشم پوشی می نمودند.
اما دیری نگذشت سران و بزرگان مردم محل (پشتون ها) صدای مخالفت را علیه مؤظفین این پوسته های امنیتی برداشتند و اتهامات واهی و بی مورد را برچسب می زدند. حلقه های فاشیستی در اداره ولایت و حتی ارگ به شکایات دروغ و آنها گوش فرا می دادند که اصل واقعیت این بود که موجودیت این پوسته ها زمینه سرقت و قطاع الطریقی و آدم ربائی آنها را کساد نموده بود و از لحاظ اقتصادی مردم آن محل تاحدودی کم درآمد گردیده بودند و از اینجا است که تحمل و دوام موجودیت این پوسته برای شان غیر قابل تحمل گردیده بود.
طالبان محل با همکاری طالبان مناطق اطراف مانند ولسوالی نرخ و مرکز میدان شهر، در یک تبانی کلان با حلقه فاشیستی در اداره ولایت میدان وردک و ارگ ریاست جمهوری در صدد این برآمدند که این پسته ها را برچینند.
طبق اظهار شاهدان عینی در تاریخ 6/4/1394 شب هنگام یک طیاره دولتی در سه نقطه از ولسوالی جلریز(پشته خواجه محمد? کاریز حسن علی خیل و پشته بورک سید خیل) فرود می آید و به طالبان مهمات می رسانند.
طالبان با تجمع بیشتر از پنجصد نفر آماده حمله بالای پسته های که فقط بچه های هزارگی هستند عملیات سنگین خود را در ساعت 11 شب چهار شنبه مورخ 9/4/1394 آغاز می نماید.
اولین پسته که هدف حمله قرار می گیرد پسته نزدیک قریه ماما نورخیل می باشد که بعد از پنج ساعت مقاومت آن پسته سقوط می نماید، حمله طالبان چنان سنگین بود که در بالای پسته مورد هدف در دقیقه بیشتر از ده اصابت راکت و توپ هشتادو دو برآورد می گردید.
در این پسته دونفر پولیس در حین برخورد شهید می گردد و پنج نفر باقی مانده از اینکه مهمات شان خلاص می گردد و مجبور می شوند که تسلیم گردند، اما طالبان بی رحم بعد از تسلیم شدن آن ها را در حالت اسارت بطور فجیح سر بریده و به شهادت می رسانند.
همینطور حمله بالای پسته های دیگر مانند پسته بیرانا و شیرخان شروع می گردد و عین اتفاق بالای آنها تکرار می شود و تمام پولیس های موظف در آن دو پسته نیز بشهادت می رسند.
در ساعات هفت صبح روز پنچ شنبه 11/4/1394 جمله بالای پسته های کته سنگ و پل هوایی شروع می گردد که بعد از دو ساعت مقاومت پسته پل هوایی سقوط می نماید که فقط دو نفر از پولیس جان به سلامت می برند و به قسمی در بین گرد و خاک خودشان را از معرکه نجات می دهند و مابقی همگی به شهادت می رسند.
اما پسته کته سنگ تا روز بعد به مقاومت خود ادامه می دهند. در ساعات 2 بعد از ظهر حمله بالای سه پسته های اسماعیل خیل شروع می گردد، این سه پسته مقاومت عجیب از خود شان نشان داده و بالاخره از اینکه کمک و مهمات به آنها نمی رسد یک پس از دیگر در ساعت عصر همان روز سقوط می نماید که فقط از هر سه پسته پنج نفر بطور معجزه آسا جان به سلامت می برند و مابقی همگی به شهادت می رسند.
از شروع جنگ در همان ساعات نصف شب چهارشنبه تمام موظفین این پسته ها متوجه گردیده بودند که جمله طالبان بسیار سنگین است و بطور حتمی باکمبود مهمات مواجه می گردند با فریاد های بلند تقاضای همکاری و رساندن مهمات و نیروی کمکی نمودند، اما قوماندانی امنیه ولایت و رییس امنیت ملی هیچگونه همکاری ننمودند، قوماندانی امنیه فقط یک قطعه کوچک از پولیس نظم عامه را ساعت 10 صبح پنج شنبه تا 9 کیلومتری میدان شهر منطقه کوته عاشورا می روند و ادعا می نمایند که بالای ما هم راکت فیر شده و ما قادر نیستیم که پیشتر از آن برویم.
در طول روز هیچگونه کمک به آنها نرسید، قوماندانی امنیه و والی میدان وردک و رییس امنیت ملی و سرپرست وزارت دفاع و وزیر داخله و ریاست دفتر خود ریاست جمهوری تماس های که از منابع مختلف که با آنها گرفته می شد کاملاً بی تفاوت بودند و حتی تلفون های خودشان را خاموش کردند و فقط لوی درستیز وعده انتقال یک قطعه کماندو را از طریق هوایی داد اما اخرین ساعات روز پنج شنبه وعده او عملی نشد و فقط یک بال هلیکوتر که حامل چند نفر بادیگارد آقای جوهری بوده در دقایق قبل از شام در مرکز ولسوالی جلریز فرود آمد و بعد از احوال پرسی اندک دوباره برگشتند.
تا ساعات آخر روز پنج شنبه بیشتر از هشت پسته سقوط نمود.
در ساعات 11 شب پنج شنبه چهار عدد تانگ از قطعه نظم عامه تا بند مامکی می آید و به سه پسته زیولات و شهیدان ورهگل و کودگی در مخابره اطلاع می دهد که خودتان را به ما برسانید، مؤظفین این پسته ها با مشکلات فراوان خود شان را به قطعه نظم عامه بعد از پیمودن سه نیم کیلومتر راه به آنجا خودشان را رساندند اما درلحظه اول از طرف پولیس نظم عامه خلع سلاح می گردد و بعد که به بیس شهیدان وکوته عاشورا منتقل می گردند.
در صبح روز جمعه آخرین پسته باقی مانده کته سنگ براثر حمله وسیع طالبان سقوط می نماید و پولیس های موظف به استثنای چهار نفر ما بقی به شهادت می رسند و طالبان ختم عملیات شان اعلان می نمایند و در بالای پسته ه بیرق های سفید خود شان را نصب نموده و در مسیر سرک چندین جای زنجیر و معبر درست می نمایند.
در مجموع سیزده پسته موجود بچه های هزارگی بعد از مقاومت جانانه که هیچگونه کمک از مرکز ولایت وکابل به آنها نرسید سقوط می نماید.
در مجموع بیشتر از 37 نفر پولیس به شهادت می رسند و در حدود ده نفر زخمی به قسمی خود را نجات می دهند. در طول روز جمعه اجساد این سربازان شهید بر روی زمین افتاده و هر لحظه توسط طالبان بی فرهنگ اهانت و توهین می گردید.
تافعلاً فقط هیجده جسد آن پولیس های شهید انتقال گردیده و باقی مانده اجساد تاهنوز در روی خاک های سنگرشان باقی مانده است و کسی تاهنوز برای انتقال آنها اقدام نکرده است.
از شروع تا ختم این حادثه المناک فهیمده می شود یک تبانی بزرگ بین اهالی محل و طالبان و حلقه های فاشیستی در داخل دولت برای برچیدن این پسته ها بوده تا در آینده راه مسافرین هزاره جات امن نباشد و طالبان خودسر منطقه از راه سرقت و قطاع الطریقی مقدار مشکلات اقتصادی شان تأمین گردد.
دلایلی که در این تبانی حلقه فاشیستی در داخل دست دارد قرار ذیل است:
1-رساندن مهمات توسط طیاره شب هنگام به طالبان
2-تعلل در رساندن مهمات و نیروی کمکی
3-مرکز ولسوالی وتعداد پسته های که از مردم پشتون است و نیروی نظم عامه از تعرض مصؤن می ماند.
4-خلع سلاح نمودن پولیس های باقی مانده توسط نظم عامه.
5-اظهارات طالبان و مردم محل از اینکه اطمینان داشتند که از طرف دولت هیچگونه کمک به پسته ها نخواهد رسید.
6-رفتار دوستانه پولیس نظم عامه با طالبان و بالعکس.
7-رفتار مشکوک ولسوال جلریز که مردم شاهد آن بودند.
8-خاموش شدن تلیفون های قوماندانی امنیه ولاین و والی و سرپرست وزارت دفاع.
سام نظری
منبع: افغان بیبیر
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=98434
ما صلح می خواهیم نه جنگ
عامل عمده ناامنی هرات!
برگرفته شده از : برگ رخنامه " فریاد هرات " .
ورود بی حساب و کتاب و غیر قانونی پشتون های پاکستانی زیر نام مهاجر و یا بی جاشده گان به داخل افغانستان و به خصوص بخشی از آنها در هرات با حمایت حکومت قومی طالبانی کرزی، زنگ خطر جدی بود که بارها هشدار داده شد.
حتی رفت و آمدهای دو سال اخیر اشرف غنی احمدزی به حیث رییس کمیسیون انتقال مسوولیت های امنیتی به نیروهای افغانستان، زمینه حضور شماری از غیر هراتی را در این شهر فراهم کرد تا در طرح های امروز مورد استفاده قرار گیرد. شاید تا چندی پیش از هر کسی که درباره امن ترین ولایت کشور سوال می گردید؛ نام ولایت هرات را به عنوان امن ترین ولایت کشور ذکر می کرد اما نقشه های غرب با همکاری عده ای از متعصبان و غیرهراتی ها این موضوع را عوض کرد.
در طول تاریخ زمامدان کشور ما متاسفانه وسیله ی بودند برای پیش برد اهداف دولتمردان آمریکا و انگلیس. بعد از جدا شدن پاکستان (1947) از بدنه هند؛ کشور بریتانیا مناسبات دیپلوماتیک خود را با دولت پاکستان تقویت نمود و تاکنون این روابط شان پابرجاست با یقین میتوان ادعا کرد که دولت پاکستان در بین کشورهای آسیایی با اعتمادترین دولت برای انگلیس و بعد برای آمریکاست و به همین دلیل آمریکا و انگلیس برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در منطقه از پاکستان کار میگیرند و پاکستان از دولت مردان افغانستان.
برخی از آگاهان مسایل سیاسی معتقدند جابجای مهاجرین می تواند حربه ای از سوی پاکستان باشد، تا بتوانند با اعزام نفوس خود به غربی ترین منطقه افغانستان، نفوذ خود را در سراسر کشور ما از شرق تا غرب گسترش دهند و طرح پشتون کردن سراسر افغانستان را که از آرزوی دیرینه پاکستان برای الحاق افغانستان جز یکی از ایالاتش است، روزی تحقق یابد. به این اساس پاکستان با شعار وجوع مشترک قومی و دینی زمامداران افغانستان را همواره فریب داده و آنها را تابع مرام خود مینمایند تا جائیکه اخیرا" بنام بی جا شدگان گروه های تا دندان مسلح را در نقاط مختلف این کشور بخصوص در مناطق غیر پشتون افغانستان جایگزین کردند که 80 فیصد شان تبعه پاکستان هستند. نه تنها حاکمان فاشیست و یا خود فروخته ما جلو ورد این گروه ها را نگرفتند بلکه به آنها همکاری علنی نمودند و دل شان خوش است که از نژاد پیغمبر (پشتون) هستند. امروز از همین گروه ها در هرات با اخذ مبلغ ناچیز از دست های خارجی و یا داخلی چهره های مورد هدف را به راحتی ترور میکنندو در بسا موارد عوامل عمده جنگ، ناامنی، اغتشاش، دزدی، و اختطاف از همین گروه افراد سر میزند واینکه چه کسانی از این وضیعت استفاده میکنند برای مردم روشن است.
دغدغه ی بسیاری از صاحبنظران هراتی در چند سال اخیر این بود که انتقال اقوام پشتون و حتی عده ای از پاکستانیها به این منطقه باعث ناامنی و ایجاد تنش و درگیری در هرات خواهد بود که اکنون این اتفاق افتاده است.
اما متاسفانه دیگر در هرات شخص متنفذ و بزرگی نبود که بتواند از این دسیسه جلوگیری کند. حکومت با همکاری مولوی خدادا شخص متنفذی دینی متاثر از ایده های قومی گروه ها بی جاشدگان را در منطقه شیدایی هرات جابجا و مسکن گزین ساختند و به همین دلیل هم اکنون مشاهده می گردد که در این ولایت، رنگ ناامنی و بوی جنگ بیشتر به مشام می رسد.
در این میان همان عده ی محدودی که پیش از این نگران به هم خوردن تناسب قومی در ولایت هرات بودند، بر این باورند که کشور در شرایط سخت و حساسی به سر میبرد و باید از فعالیتهایی که منجر به نزاغ میشود جلوگیری به عمل آید تا دیگر مردم دچار آسیب نشوند و منافع ملی نیز حفظ شود. از همین جا لازم میدانم اعلام کنم که والی که در آینده به هرات تعیین میشود یک پشتون مصاب به مرض تعصب خواهد بود تا حکومت بوسیله او طرح فاشیزم پاکستان را در این منطقه حفظ و تعقیب کند. این حرف را از فریاد هرات به یاد داشته باشید.
پیش از این هرات جزو امن ترین مناطق افغانستان بود، ولی از روزی که به دستور اشرف غنی در سمت رییس روند انتقال قدرت، پاکستانی ها و پشتونهایی که به ظاهرا افغانستانی می باشند، شروع به مهاجرت به این ولایت نمودند و بعضا محلات هرات را با پولهای کلان خریداری نمودند، دیگر از آن بافت یکپارچه هرات خبری نیست و روز به روز احساس ناامنی و غربت در میان شهروندان اصیل این ولایت افزایش می یابد.
منبع: تاجیکان- تاجیک مدیا
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ هویتگرایی (قسمت اول)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ انتخاب (قسمت دوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ عملیات انتحاری (قسمت سوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ افغانستان تغییر (قسمت چهارم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ سه راه حل (قسمت پنجم)
صلحطلبی، هدف غاییِ سیاست
طالبانِ قدرت، نشسته بر پوستین استبداد دینی
#نسل کشی هزاره ها - شیعیان در افغانستان!
داعش را امریکا ایجاد کرد
پیامد صلج امریکا و طالبان در قطر
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 38
کل بازدید :651671
پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان
غزنی؛ ولایت والی ساز - تجربه تلخ [65]
جایگاه علی علیه السلام درهستی [17]
چه کسی به طالبان پول میدهد؟ [43]
دانلوود نرم افزار اسلامی [19]
چرا همدستی طالبان در روز قدس [20]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [4]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [3]
رد مطالب شبکه تقرثه انگیز اهلبیت توسط آیت الله محقق کابلی [21]
نقش علم و دانش در پیشرفت انسان [7]
آمریکا و سیاست دوگانه در افغانستان [6]
عید سعید غدیر بر مسلمین مبارکباد [5]
مسلمانان قربانی فتوای ملا و مفتی! [23]
60% مبتلا به مشکلات روانی و روحی! [5]
دشمنان صلح و امنیت در افغانستان [13]
[آرشیو(28)]
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385
بهار 1385
پاییز 1388
بهار 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
تابستان 1388
تابستان 89
زمستان 88
بهار 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
زمستان 93
پاییز 93
بهار 94
تابستان 94
پاییز 94
زمستان 94
بهار 95
تابستان 95
بهار 96
پاییز 96
زمستان 96
نوشته های پیشین وبلاگ
بدنبال آرامش
مجله مینه - پشتو
شورای جهانی هزاره
پایگاههای اطلاع رسانی مراجع تقلید
آیت الله محقق کابلی
زبان انگلیسی یاد بگیریم
علیجان زاهدی غزنوی
کودکان افغان عکس و تصویر
سلامت روان فرزندان
نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
آیت الله محقق کابلی
حزب وحدت
سایت شهید مزاری
سایت دانشگاه کاتب هزاره
سایت آیت الله محسنی
سایت ریاست جمهوری افغانستان
تاجیک مدیا
متن کامل قرآن کریم - دانلود
موسیقی افغانی برای وبلاگ
کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
مجمع علمی فرهنگی نور
سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتونهای شیعه
سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
جمهوری سکوت
معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
پیوندهای فرهنگی مذهبی
شریف حبیبی
از غزنی / واسع هیله من
آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
سایت جنبش ملی افغانستان
اندیشه مثبت
افغانستان پس از جنگ
تاجیک مدیا
سادات افغانستان
وبلاگ حقوقی صارم
لینکستان وبلاگهای افغانستانی
سایت گشایش
سایت غرجستان
سایت طلوع فجر
آموزش زبان انگلیسی
هفته نامه نىای غؤنه
غرجستان
تاجیک مدیا
قلم بیقرار
خبرنامه علودانی
هزاره پیوند
خبرهای تازه از علودانی
وطندار
کودکان وطن
خوات معاصر
خوات آنلاین
روزنه امید
برگ سبز - محمد رحمتی
ناهور - خوات
رو به فردا
درد دلهای یک باچه مهاجر
محمد شفق خواتی
استاد علیزاده مالستانی
مدرسه محمدیه غزنی
مردم مالستان
وحدت نیوز
نگاه فردا
سروش صبا
هم صنفی
در رثای بابه مزاری
مجله اخوت
هزاره پیوند
حزب وحدت
صادقی نیلی
هیله من غزنوی
علودانی
مشفق
بشیر احمدی
خوات آنلاین
قلم بیقرار
کودکان افغانستان
جامعه اسلامی علودانی
محمد صابری شملتو
جامعه نو شوکت علی محمدی
جمهوری سکوت
ابرار
دورتر از چشم اقیانوس
شریف سعیدی
نقش والدین در سلامن روان فرزندان
وحدت نیوز
مدرسه علمیه محمدیه
خوات معاصر
خوات آنلاین
حوات زیبا
خوات دانلود
رو به فردا