آیا اساسا ً اسلام دین صلح است یا جنگ و جهاد؟
اسلام – دین – صلح – جهاد - جنگ
پاسخ اجمالی:
اسلام هم دین صلح است و هم جهاد هرکدام جای خودش دارد وقتی دین و جان و ناموس در خطر است برای حفظ آن حتی اگر لازم باشد باید جنگید.
پاسخ تفصیلی:
برای توضیح کامل پاسخ پرسش یاد شده مناسب است به چند اصل اشاره کنیم :
1. اصل اولیه در اسلام، بر صلح و دوستی استوار است.اسلام به رغم تبلیغات بیپایه مدعیان بداندیش، دین جنگ و خشونت نیست، بلکه دین صلح و نوع دوستی و برادری است. آیاتی از قرآن کریم گواه روشن این مدعاست:
الف) «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»؛[1] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگی به صلح و سلم و اطاعت درآیید و گامهای شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است».
در این آیه کریمه به مؤمنان فرمان داده شده تا راه صلح و اتحاد و زندگی مسالمتآمیز را در پیش گیرند و با هم به دژ مستحکم سازگاری و وحدت درآیند و این «راه انبیا علیهم السلام» است. در برابر، از اختلاف و تفرقه (راه شیطان) نهی شده است.
ب) «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ المُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما ..»؛[2] «و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح دهید». در این آیه کریمه نیز ایجاد صلح و برادری میان مؤمنان درگیر با یکدیگر خواسته شده است.
ج) «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»؛[3] «در حقیقت مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید. امید که مورد رحمت قرار گیرید». بر پایه این آیه کریمه همه مؤمنان در جامعه اسلامی با هم برادر و موظفند صلح و برادری را بین خود گسترش دهند. جامعه اسلامی در چنین وضعی مورد رحمت الهی قرار میگیرد.
د) «وَالصُّلْحُ خَیْرٌ»؛[4] «و سازش بهتر است». این آیه نیز گرچه درباره مسایل خانوادگی است، به روشنی صلح و صفا را راه مؤمنان میداند و به تعبیر علامه طباطبایی قدس سره صلح را «برنامه جهانی اسلام» اعلام میکند.[5]
ه) «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَتَوَکَّلْ عَلی اللَّهِ ..»؛[6] «و اگر به صلح گراییدند، تو [نیز] بِدان گرای و بر خدا توکل کن که او شنوای داناست». اگر آنان (کافران) پیشنهاد صلح و سازش دادند، دولت اسلامی باید آن را بپذیرد.
و) «.. فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْوَأَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا»؛[7] «پس اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما نجنگیدند و طرح صلح افکندند، [دیگر] خدا برایتان راهی [برای تجاوز] بر آنان قرار نداده است». اگر منافقان از جنگ کنارهگیری و اظهار صلح کردند خداوند دیگر اجازه نبرد با آنان نمیدهد.
ز) «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ»؛[8] « [اما] خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که با آنان نیکی کنید و عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست میدارد».
گرچه اعتقاد کافران و مشرکان مبغوض خداست؛ رهنمود روشن آیه این است که کافران و مشرکانی که به جامعه اسلامی آسیبی نمیرسانند و توطئه نمیکنند میتوانند مورد لطف قرار گرفته، از رفتار نیک و عادلانه مسلمانان بهرهمند شوند.
ح) «قُلْ یا أَهْلَ الکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ أَلّا نَعْبُدَ إِلّا اللَّهَ وَلا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ ..»؛[9] «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر سرِسخنی [گراییم] که میان ما و شما یکسان است: اینکه جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما برخی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد ..».
در این آیه همه موحدان جهان به اصل مشترک یعنی توحید فرا خوانده شدهاند تا بتوانند در کنار یکدیگر زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند.
2. در اسلام سخن از دوگونه جهاد است: یکی جهاد دفاعی و دیگری جهاد ابتدایی. اولین آیات مربوط به جهاد در قرآن که در سال دوم ورود پیامبر به مدینه نازل شده، مربوط به جهاد دفاعی مسلمانان است. خداوند در این آیات می فرماید:" أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُواْ وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛[10] به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند و خدا بر یاری آنها تواناست.
در آیه بعد تاکید می کند که بدان علت به مسلمانان اجازه جهاد داده شده که از خانه های خود بدون دلیل اخراج شده و تنها جرم آنان این بوده که خدای یکتا را پروردگار خود می دانند. خداوند در این آیه، فلسفه دیگری نیز برای جواز جهاد بیان می کند و آن این است که اگر امکان جهاد وجود نداشته باشد، نه تنها مساجد بلکه عبادتگاه های دیگر ادیان نیز ممکن است تخریب شوند[11].
در آیه صد و نود سوره بقره نیز به مسلمانها فرمان نبرد با کسانی صادر شده که با آنها میجنگند. و در آیة سی و شش سوره توبه، خداوند خواهان پیکار دسته جمعی مسلمین با مشرکین میباشد، به این علت که آنها به طور جمعی به جنگ با مسلمانها پرداختهاند.
از ملاحظه این آیات بدست میآید که یکی از اهداف اصلی اسلام در جهاد، دفاع مشروع در برابر بیگانگانی است که زندگی مسلمین را مورد تهدید جدی قرار دادهاند.([12])
قسم دوم از جهاد، جهاد ابتدایی است. جهاد ابتدایی در جایی بر مسلمانها واجب میشود که عدهای از مسلمانها تحت فشار و آزار مشرکان باشند. یا آنکه زورمداران و حاکمان خودسر مردم را در بند کشیده یا راه آزاد اندیشی آنان را سدّ نمایند، در این موارد نیز اسلام جهت آزادی انسانها و انسانیت، اجازه جهاد داده است. و هر عقل سلیمی در اینگونه موارد، تاکید می کند باید از انسان و انسانیت دفاع کرد.
اگر کسی در بیابان یا خیابان، به دیگران ظلم کند، بر هر کس که می تواند لازم و واجب است تا جلوی ستمگر ایستاده و داد مظلوم را از او بستاند.
در مشروعیت جهاد دفاعی که هیچ تردیدی وجود ندارد و همه انسانها با هر ایده و عقیده آن را جایز بلکه لازم می دانند . جهاد ابتدایی نیز علاوه بر آن که نیازمند اذن و اجازه امام معصوم یا ولی فقیه است، این نوع جهاد نیز در واقع دفاع از ارزشهای دینی، ملی و انسانی و در یک کلام جهت رهایی بشریت است.([13])
3. تصور نشود که جهاد ابتدایی، به معنای وادار نمودن مردم به پذیرش دین است. زیرا ، پیروی از شریعت مبتنی بر پذیرش عقل و تسلیم قلب است و دین اجباری هیچ ارزشی ندارد. در جهاد ابتدایی هیچگونه تهدید و زوری جهت پذیرش اسلام انجام نمیشود. آنچه در اینباره تحقق مییابد ایجاد زمینههای مناسب جهت گرایش به دین است. اسلام دیوارها و موانعی که راه تفکر مردم دربارهی حقیقت اسلام را بسته است از میان برداشته و تیرهگیهایی که روی حقیقت را پوشانده کنار میزند. پس از آن مردم آزاد خواهند بود تا از آن تبعیت نمایند یا آن را نپذیرند.
در صورت پذیرش اسلام ک مسئله روشن است ولی اگر نخواهند اسلام را بپذیرند، اگر دارای دینی آسمانی باشند می توانند آزادانه مسیر دینی خود را ادامه دهند و همانگونه که مسلمانان مالیات دینی(خمس و زکات) می پردازند آنان نیز مالیات (جزیه) بپردازند ولی اگر پیرو ادیان آسمانی نیستند، حق ندارند جامعه اسلامی را فاسد و علنا از کفر و شرک تبلیغ و آن را ترویج کنند . البته عقیده قلبی آنان هر چه باشد، به هیچ وجه قابل اجبار نیست.
[1] ( 1). بقره، آیه 208
[2] ( 1). حجرات، آیه 9
[3] ( 2). همان، آیه 10
[4] ( 3). نساء، آیه 128
[5] ( 4). خلاصه تعالیم اسلام، ص 179
[6] ( 5). انفال، آیه 61
[7] ( 6). نساء، آیه 90
[8] ( 1). ممتحنه، آیه 8
[9] ( 2). آل عمران، آیه 64
[10] - حج،39
[11] رک: حج،40
[12] - ر.ک: مفاهیم القرآن، جعفر سبحانی، ج 7، ص 495، مؤسسه امام صادق، 1412،
[13] - رک: مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 20، بخش جهاد، ص 223، صدرا، دوم، ص 81
ت
منبع: http://nvf-kordestan.ir/aqs/view/1336
اسلام دین شمشیر نیست(دکتر نورعلی تابنده مجذوب علیشاهی)
پرهیز از خشونت در تبلیغ دین اسلام و تلاشهای اسلامستیزان برای ضربه زدن به اسلام
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی به «سخنرانی پاپ علیه دین اسلام»
خشونت و جایگاه آن از نظر اسلام
بیانیهآیت الله العظمى مکارم شیرازى در ردّ سخنان نادرست پاپ درباره اسلام
قرآن در تأیید این حقیقت که اسلام آیین صلح و آشتی و دوستی است فرموده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شما است".
اما باید به این نکته توجه داشت که گروهی از انسان ها راه طغیان و سرکشی و ظلم و تعدی به دیگران را بر می گزینند و به فساد و تباهی می پردازند، از این رو یک دین کامل نمی تواند نسبت به چنین وضعی دستور العمل نداشته باشد و در صدد رفع ظلم از ستمدیده گان بر نیاید. این جا است که گفته می شود اسلام در برابر دشمنان و کفر اندیشان، صلح، مشروط را پیشنهاد می کند. بله برای مؤمنان، مطلقاً صلح، یگانه راه انتخابی قرآن است و اسلام با توصیه گذشت و رأفت و بخشش، مؤمنان را به برادری و آشتی فرا خوانده است.
در دین مبین اسلام روحیه جنگ و ستیزه جویی و کشورگشایی نفی و در مقابل آن مسئله جهاد به عنوان اقدامی دفاعی، انسان دوستانه و در راستای گسترش صلح و امنیت جهانی، در پرتو حاکمیت الاهی و نفی حاکمیت طواغیت و مبارزه با ظلم و بی عدالتی تجویز شده است.
اسلام دینی است که در جهت بیداری و هدایت امت های اسلامی و غیر اسلامی به منظور مبارزه با ظلم و ستم مستکبران، اهداف عالیه جهانی را دنبال می کند. طبیعی است که جریان طاغوت و اربابان زر و زور و تزویر و در رأس آنها استکبار جهانی، اسلام حقیقی را به عنوان بزرگ ترین مانع در رسیدن به اهداف شوم و نامبارکشان می دانند و با تمام قوا و استعداد، در جهت سمپاشی، تخریب و براندازی آن، از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند و چهره خشنی را از آن ارائه می نماید.
در این بین مومنان باید با پیروی از مکتب اهل بیت به تبیین چهره واقعی اسلام بپردازند و تلاش نمایند تا توطئه های وارده را خنثا نمایند.
جنگ و آشتی در اسلام
اسلام از ریشه «سَلَمَ » به مفهوم سلامتی و پیرایش ازهر نوع آفات و بلایای ظاهری و باطنی است ، وقتی به باب افعال می رود به مفهوم «خود را در دایره سلامتی قراردادن و خویشتن را از بلایای ظاهری و باطنی مصون نگه داشتن» می باشد[1].
«سِلم»اسمی است که معمولاً در مقابل حرب (جنگ) قرار می گیرد واسلام یعنی وارد شدن به دایره سِلم و رهیدن از دایره حرب و جنگ .
بنابراین می توان گفت : اسلام یعنی دین سلم،صلح وآشتی، امنیت و آرامش؛ به این منظور که هر گونه گزند و آفتی را نه برای خود و نه برای دیگران نمی پذیرد .
نکته دیگر اینکه تشریع کننده اسلام خداوند جل جلاله خودرا«سَلام»[2] نامیده است و اسلام برخاسته از اسم سلام الله است ؛گویی پیام این اسم جلاله چیزی جز صلح و صفا و همزیستی که در اسلام متبلور است نیست .
چنین خدایی ،خدای سلام، پیام سلام و سِلم را در قالب مجموعه هدایت هایی بنام اسلام برای بشریت فرستاد و پیامبرِ این پیام آسمانی را «رحمهً للعالمین » معرفی کرد[3]، پیروان پیامبر خدای سلام را «مُسلم» یا مسلمان نام نهاد ، بدین معنی که مسلمان یا مسلم در جهان پیرامونش فقط باعث صلح و سلم است و کسی از طرف او آسیبی نخواهد دید .
رسول خدا(ص)در حدیثی اینگونه مسلمان را معرفی می نماید: مسلمان کسی است که مسلمانان – و مردم – از دست و زبانش در امان باشند ؛ دین اسلام آرزوی بهشت و رسیدن به آن را برای هر مسلمانی در رأس امور قرار می دهد و رسیدن به آن را جز از طریق ایمان، میسر و ممکن نمی داند و راه رسیدن به ایمان را نیز، مهر ورزیدن به همدیگر معرفی کرده است و بالأخره دروازه ورود به مهرورزی را سلام کردن برهمدیگر می داند،پیامبر خدا در حدیثی چنین می فرماید : قسم به کسی که جان من در دست اوست ،تاایمان نیاورید به بهشت راه پیدا نمی کنید و به ایمان دست نمی یابید مگر آنگاه که همدیگر را دوست بدارید؛ آیا شما را به چیزی راهنمایی کنم که اگر آن را انجام دادید همدیگر را دوست بدارید ؟ سلام کردن بر همدیگر را در بین یکدیگر شایع کنید[4].
باری، دینی که تشریع کننده آن خدای سلام است ،پیام آن برای بشریت اسلام است،پیروان آن رامسلم یا مسلمان می نامند، پیامبرش پیامبر رأفت و رحمت است و تنها راه رسیدن به مهرورزی را توسعه فرهنگ سلام می داند، چنین دینی بی گمان پیام آشتی و صلح برای بشریت را با خود دارد و مسلمانان در روز رستاخیز هم با سلام و سلامتی وارد بهشت خدای سلام می شوند : ادخلوها بسلام، آن روز که همه بازنده اعلام می شوند «الامن اتی الله بقلب سلیم»[5].
صرفنظر از بررسی واژه اسلام از لحاظ لغوی ،در قرآن کریم واحادیث شریف نبوی نیز بر این نکته تأکید شده که اسلام طرفدار(بلکه بنیانگذار) صلح و آرامش است و از درگیری و خون ریزی بیزار است .
خداوند زمانی که جهاد و جنگ را بر مسلمانان مقرر فرمود اینگونه از جنگ سخن گفته و آن را با طبیعت انسان ناسازگار معرفی می نماید{ کتب علیکم القتال و هوکُرهٌ لکم[6]جنگ بر شما مقرر شد حال آنکه برای شما ناخوشایند است}.
پیامبر (ص)نیز در حدیثی خطاب به برخی از اصحاب که به شهادت در راه خدا عشق می ورزیدند فرمود: خواستار رو در روشدن با دشمن نباشید و از خدا سلامتی و عافیت بطلبید[7].
سیره عملی پیامبر و اصحاب هم سند بزرگی است بر حقیقت مذکور، پیامبر (ص) هیچ جنگی را بدون دعوت قبلی دشمن به صلح نیاغازیدند ، اگر گاه و بیگاه مجبور می شد بجنگد باز سعی می کرد در اثنای نبرد آتش جنگ را متوقف نماید و اگر دشمن خیره سری و خودخواهی به خرج می داد تلاش می کردند در پایان جنگ پیمان صلح به امضا برسانند و این صلح خواهی وآشتی جویی دستورصریح قرآن به پیامبر رحمت است {وان جنحواللسَّلم فاجنح لها و توکّل علی الله ،اگر دشمنان به صلح و سازش تمایل نشان دادند ، تو هم به آن متمایل شو و بر خدا توکل کن .[8]
تفصیل بیشتر موضوع صلح خواهی اسلام در ضمن تحلیل غزوه های پیامبر بااهل کتاب خواهدآمد .ان شاالله
جنگ آخرین راه حل در دیپلماسی پیامبر(ص)
درعرصه وسیع دیپلماسی ،جنگ به عنوان یک ابزار برای رسیدن به اهداف دیپلماتیک مطرح است و امروزه با گسترش دامنه فعالیت های دیپلماسی ، نمی توان دیپلماسی را به معنی گریز از جنگ تعریف کرد؛ زیرا جنگ و خون ریزی در مواردی گریز ناپذیر خواهد بود .
از دیدگاه اسلام، جنگی که برای ایجاد امنیت جامعه ، احقاق حقوق پایمال شده و اعاده آزادی های سلب شده صورت گیرد جنگی مقدس و روا به شمار می آید .
آیین مسیح که بطور کلی جنگ و خون ریزی را ممنوع و نامشروع دانسته پس از ظلم و بیدادگری هایی که روم در حق مردم مرتکب شد ناچار شد از راه خشونت و جنگ، زمام امور و سلطه را بدست گیرد و جنگ را مجاز بشمارد.حتی در کیش هندو نیز جنگ برای مبارزه با غارتگران اموال و متجاوزان به نوامیس ،امری مطلوب و ستودنی قلمداد شده است[9].
مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه ای در سال 1965 میلادی استفاده از نیروهای مسلح را برای استقرار صلح در مواردی که صلح جهانی به مخاطره می افتد در دستور کار خود قرار داد و دست شورای امنیت را با شرایط خاصی!! در استفاده از نیروهای حافظ صلح بازگذاشت و از این شیوه به عنوان عملیات صلح! یاد کرد[10].
پیامبراسلام (ص)از جهاد به معنی جنگ در راه خدا و علیه دشمنان صلح و آزادی، به عنوان یکی از ابزارهای دیپلماسی برای وادارکردن متجاوز به استفاده از روش های مسالمت آمیز و معقول بهره گرفته است .با نگاه به سیره و تاریخ، به این حقیقت دست پیدا خواهیم کرد که آن حضرت از این طریق موفقیت های چشمگیری کسب نموده است .
اصولاً با بررسی و تحلیل مقوله جهاد دراسلام به این نکته مهم خواهیم رسید که پیامبر اسلام به جهاد به عنوان یک راه حل اضطراری می نگریست و زمانی به آن متوسل می شد که قتل به ناحق یک انسان را برابر با کشتار دسته جمعی انسان ها عنوان می فرمود[11] و آن حضرت جهاد را به عنوان آخرین راه حل دیپلماسی نگاه می کرد و زمانی فرمان جهاد صادر می فرمود که همه راه های مسالمت آمیز از قبیل مذاکره برای رسیدن به صلح بسته شده بود .
جنگ در اسلام چون داروی زهرآگینی است که برای بدست آوردن سلامت جسم حداقل آن تجویز شده است.[12]
نکته اساسی دیگری در باره جهاد و جنگ در اسلام این است که در قرآن جنگ و جهاد زمانی مشروع دانسته شده که دشمن اعلام جنگ نموده باشد و رسیدن به صلح با او از راه دیپلماتیک ممکن نباشد[13].
رسول رسولی کیا- کارشناس ارشد قرآن و سیره نبوی
منابع و مآخذ:
- 1? راغب اصفهانی ، مفردات ، ماده سلم.
- 2? سوره حشر ، آیه 23?
- 3? سوره انبیا، آیه 107?
- النووی،ریاض الصالحین ،ص285?
- سوره شعراء،آیه89?
- سوره بقره ،آیه 216?
- مسلم ،صحیح مسلم بشرح النووی،ج12،ص45?
- سوره انفال ،آیه 61?
9?ابوالأعلی مودودی ، الجهاد فی الاسلام ،ص 20?
- 10? عمید زنجانی ، فقه سیاسی و دیپلماسی در اسلام ، ص 364?
- 11? اشاره به سوره مائده ،آیه 32?
- ر.ک: ابوالأعلی مودودی ، الجهاد فی الاسلام ؛ محمود شیت خطاب ، الرسول القائد؛ محمد کریم اشراق،جنگ در اسلام؛ابوالقاسم حسینی ، جهاد و حقوق بین المللی.
- سوره بقره ، آیه 190?
- منبع: http://sozimihrab.org/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%DB%8C%D8%A7-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D8%9F/
با توجه به تشریع جهاد در اسلام، آیا اسلام دین جنگ و شمشیر است یا آیین صلح؟
پاسخ:
جهاد در اسلام و اهداف آن: اسلام به عنوان خاتم ادیان الهی است که تمام احکام و قوانین آن در راستای رشد، ترقی و تکامل انسان است.قانون جهاد نیز از ارکان برنامه های این دین مبین است که برای دفاع از توحید و رفع موانع و عوامل مزاحم در مسیر حرکت تکاملی انسان وضع و تشریع شده است. امّا بعضی افراد یا به دلیل عدم شناخت کافی از فلسفه ی تشریع جهاد در اسلام، یا از روی غرض ـ به خصوص مستشرقین ـ اسلام را متّهم به خشونت و توسّل به زور و شمشیر برای تحمیل عقیده ساخته اند و به این ترتیب، اصل جهاد در اسلام را سخت مورد هجوم قرار داده اند. برای مثال «منتسکیو» می گوید: «دیانت اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده، چون اساس آن متکی بر جبر و زور بوده، باعث سختی و شدت شده است و اخلاق و روحیات مردم را شدید می کند.»(1) نیز قاضی «لوریمر» ضمن نوشته ای که در سال 1883م منشر کرد، می نویسد: «مادام که اسلام باقی است، صلح و سازش پیروان اسلام حتّی با کلیمی ها و مسیحی ها و از این بالاتر با سایر افراد بشر یک مسئله ی لاینحلی خواهد بود.»(2) مجید خدوری ـ مسیحی عراقی الاصل ـ ادعا می کند: «هدف اسلام و مسیحیت ایجاد دین واحد و امپراتوری وسیع جهانی می باشد، به گونه ای که نه در حال جنگ و نه در حال صلح، دیگر دولت ها را به رسمیت نمی شناسد.... هدف اسلام از رابطه، جز صعود به پله ی بعدی و تشکیل حکومت واحد جهانی نیست.... اسلام چون از مسلمان کردن همه ی مردم عاجز بود، فرقه های غیر مسلمانی که خارج از قلمروِ اسلامی زندگی می کردند، به تدریج با آن ها رابطه برقرار می کرد.... روابط کشور اسلامی با دیگران بر اساس رضایت طرفین نبوده، بلکه مبتنی بر تفاسیر سیاسی ـ اخلاقی دولت اسلامی و حاکمیت برتر آن و عدم شناسایی دیگران است.»(3) هم چنین «برناردلوییس» خاور شناس انگلیسی، معتقد است: «اسلام خود را تنها دین بر حق، نهایی و جهانی می شناسد و بر اساس تفوق و برتری مسلمانان و کشور اسلامی سیاست گذاری نموده است و جهان را به دو ناحیه ی دارالاسلام و دارالکفر تقسیم نموده و بین آن دو، حالت جنگ دایمی برقرار کرده است، تا زمانی که جهان را تحت کنترل خود آورد... حکومت اسلامی همواره بر این عقیده است که همه ی مردم جهان یا باید مسلمان شوند، یا خود را برای جنگ با اسلام آماده نمایند. این اعتقاد تا زمان شکست امپراتوری عثمانی و جریان تسخیر دین در سال 1529م ادامه داشت، تنها در این زمان بود که اصل شناسایی از سوی حکومت اسلامی مطرح گردید و ایجاد روابط دوستانه و دیپلماسی با جهان غیر مسلمان آغاز شد.»(4) ادعاهای مزبور، بر این پیش فرض استوار است که ماهیت حقوق بین الملل اسلامی، «حقوق جنگ» است و اسلام دین شمشیر است و جهاد اسلامی را دلیل بر مدعایشان آورده اند. این ادعاها، امروزه به صورت دیگر و در قالب شبهات نوین عنوان می شود،مانند اسلام دین خشنونت است، اسلام دین جنگ و شمشیر است، جهاد با یک اصل عمومی حقوق بشر به نام آزادی عقیده مغایرت دارد و.... به بیان دیگر، شبهاتی که در این زمان مطرح می شود، تازگی ندارد. منشأ اتهامات فوق الذکر، اگر نگوییم اغراض سیاسی است، عدم تفکیک میان نظر و عمل است. چه این که گاه شکاف عمیقی بین آن دو پدید می آید. بایستی میان دیدگاه اصیل اسلام با آن چه که در عمل، بعضی از حکام و فرمانروایان کشورهای اسلامی مرتکب گشته اند ـ و احیاناً عملکرد آنان مطابق با موازین اسلامی نبوده است ـ تفاوت قائل شد. خلط بین نظر و عمل، اکثر مستشرقان و حتّی بعضی از نویسندگان مسلمان را به خطا و انحراف کشانده است، زیرا آنان به جای مراجعه به تعالیم اصیل اسلامی، نظریات خود را بر اساس رفتار بعضی حکّام در بعضی از مقاطع تاریخ ـ سیاست جنگ و گریز حکومت ها ـ ارائه کرده اند. از بارزرین نمونه ی این اشتباهات، ادعاهای سابق الذکر است که سؤال های زیر را در اذهان تداعی می نماید: آیا اسلام دین جنگ و شمشیر است؟ آیا جهاد برای تحمیل عقیده بر دیگران یا کشور گشایی و یا تملک منابع حیاتی است؟ آیا روابط بین المللی اسلام با دیگران تنها بر اساس جهاد و جنگ مداوم قابل تفسیر است؟ برای دست یابی به پاسخ مناسب، مقتضای حکم عقل و عدالت و انصاف، آن است که یک پژوهش گر، منابع معتبر اسلامی را مورد بررسی قرار دهد و با توجه به آن، اظهار نظر نماید. ملاک حقیقی در این زمینه قرآن کریم و عملکرد پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- و ائمه ی معصومین-علیهم السلام-است،نه رفتار حکومت های خودکامه ای که به جای خدمت به اسلام، خیانت روا داشته اند. ما در این مقاله با رعایت اختصار به بیان دو مطلب بسنده می کنیم: (5) یکی جایگاه و ارزش جهاد در اسلام، دیگری اهداف جهاد در اسلام. الف) جایگاه و ارزش جهاد در اسلام: اصولا جهاد یکی از نشانه های موجود زنده و یک قانون عمومی در عالم حیات است. تمام موجودات زنده برای بقای خود با عوامل نابودی خود در حال مبارزه اند و تلاش دارند موانع را از سر راه خود بردارند تا بتوانند به کمال مطلوب خود برسند. از آن جا که هدف از آفرینش انسان، نیل او به کمال واقعی است، تشریع جهاد در اسلام، برای رفع موانع از مسیر حرکت تکاملی انسان امری لازم و ضروری است،بنا بر این، وجود قانون جهاد با اهداف عالی ای که دارد، نه تنها مایه ی تعجب نیست بلکه از افتخارات دین اسلام است. به فرموده ی امام علی-علیه السلام-: «اما بعد فأن الجهاد باب من ابواب الجنّة، فتحه اللّه لخاصّة اولیائه و هو لباس التقوی و درع اللّه الحصینة و جنّته الوثیقة» (6) (امّا بعد، جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی خواص اولیای خود گشوده است. جهاد لباس تقوا و زره محکم الهی و سپر مطمئن خداوند است.) و خداوند جهاد را برای ارج مندی اسلام فرض و واجب نموده است،(7) چه این که در اسلام همه چیز بر محور توصیه ها، نصایح و اندرزها دور نمی زند، بلکه در مواردی مبارزه ی جدی با دشمنان دین لازم است. در واقع دفاع یا قتال، آخرین وسیله ی دفاع است،وقتی به آن متوسل می شوند که راه های دیگر به نتیجه نرسد. مانند آخرین دوا ،که همان داغ کردن است، وقتی به آن متوسل می شوند که دواهای دیگر نتیجه ندهد. چون در قتال نیز بشر اقدام می کند به این که بعضی از اجزای بدن یا افراد اجتماع از بین بروند تا بقیه نجات یابند،و این سنّتی است که در جوامع بشری جریان دارد... و قتال در اسلام از فروعات همان سنتی است فطری که در بشر جاری است». (8) پس از آشنایی اجمالی به ارزش جهاد، اینک به اختصار به تبیین اهداف جهاد از دیدگاه اسلامی می پردازیم. ب) اهداف جهاد در اسلام:معرّفی جهادی که قرآن به آن دستور داده و اهداف والایی که از این فرمان دارد، از حوصله ی این مقاله بیرون است،(9) امّا در حد پاسخ گویی به سؤالات سابق الذکر، باید دید که جهاد اسلامی چه اهدافی را دنبال می کند:1ـ جهاد ابتدایی یا آزادی بخش: می دانیم خداوند احکام و قوانینی را برای سعادت و تکامل بشر در قالب دین نازل کرده است و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)همانند سایر انبیای الهی وظیفه دارد، این احکام را به مردم ابلاغ نماید و انسان ها را به توحید فرا بخواند، دعوت به توحید و یکتاپرستی نیز مراحلی دارد. ابتدا از طریق مسالمت آمیز و اگر ممکن نشد، با توسل به زور موانع را ـ اعم از فرد یا گروه ـ از سر راه دعوت بردارند و زمینه ی تبلیغ و ارشاد را فراهم نماید. به بیان دیگر، این حق مسلم همه ی انسان ها است که ندای منادیان حق را بشنوند و در قبولی دعوت آن ها آزاد باشند، حال اگر کسی یا کسانی بخواهند آن ها را از این حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صدای منادیان راه خدا به گوش جان آن ها برسد و از قید اسارت و بردگی فکری و اجتماعی آزاد گردند، طرفداران دین، حق دارند برای فراهم ساختن این آزادی، از هر وسیله ای استفاده کنند و از این جا ضرورت جهاد ابتدایی در اسلام و سایر ادیان آسمانی روشن می گردد. علاّمه ی طباطبایی (ره) ضمن اشاره به برداشت ناروایی که بعضی از آیات جهاد کرده اند، می نویسد:(10) «... پس از دعوت مسالمت جویانه و تحمل رنج ها و دفاع از حق تمامیت خویش، جهاد ابتدایی است که دفاع از حق انسان و کلمه ی توحید است، و اسلام هیچ گاه قبل از اتمام حجت بر کافران و دعوت آنان به اسلام به شیوه ی نیکو، اقدام به جهاد نکرده است،چنان چه سیره ی پیامبر-صلی الله علیه وآله- چنین بود. خداوند می فرماید: مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن(11). این آیه مطلق است، لذا خداوند می فرماید: تا آن ها که هلاک (گمراه) می شوند از روی اتمام حجت باشد و هر که زنده می شود (هدایت می یابد) از روی دلیل روشن باشد». (12) از بیان ایشان استفاده می شود که جهاد ابتدایی نیز در حقیقت دفاع از توحید و رسالت توحیدی است، دفاع از انسانیت و حق مشروع و فطرت حق جوی انسان است. بعضی این حقیقت را چنین بیان کرده اند: «روح جهاد دفاع است نه تهاجم» (13)2ـ جهاد دفاعی: تمام قوانین آسمانی و بشری اصل دفاع از خویشتن را به رسمیت شناخته است و برای فرد یا جمعیتی که مورد هجوم واقع شده حق می دهد برای دفاع از خویشتن به پا خیزد و آن چه در قدرت دارد به کار برد و از هرگونه اقدام منطقی برای حفظ موجودیت خویش فرو گذاری نکند. این نوع جهاد را «جهاد دفاعی» می نامند و اغلب جنگ های صدر اسلام جنبه ی دفاعی داشته است. در نخستین آیات که اجازه ی جهاد برای مسلمانان صادر شده است، به فلسفه ی تشریع جهاد تصریح شده است. در این که اولین آیه ی مربوط به جهاد کدام است، بین مفسرّان بحث است،(14) بعضی این آیه را اولین آیه جهاد حساب کرده اند: (أذن للّذین یقاتلون بانهم ظلموا و أن اللّه علی نصرهم لقدیر الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق إلا ان یقولوا ربّنا اللّه و لولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیرا و لینصرن اللّه من ینصره ان اللّه لقوی عزیز), به آن ها که جنگ بر آنان تحمیل شده، اجازه ی جهاد داده شده است، زیرا مورد ستم قرار گرفته اند و خدا قادر بر نصرت آن ها است، همان ها که به ناحق از خانه ی خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند، جز این که می گفتند پروردگار ما اللّه است و اگر خداوند بعضی از آن ها را به وسیله ی بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن ها بسیار برده می شود ویران می گردد و خداوند کسانی که او را یاری کنند، (از آیین او دفاع کنند) یاری می کند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است. به نظر می رسد که تعبیر «اذن» که در آیه به کار رفته است، تناسب بیش تری با اولین آیه ی جهاد بودن دارد.(15) در هر حال در آیه ی مبارکه به دو قسمت مهم از فلسفه های جهاد اشاره شده است: نخست جهاد «مظلوم» در برابر «ظالم» که حق مسلم طبیعی و فطری و عقلی اوست که تن به ظلم ندهد و فریاد کند و از هر طریق ممکن دست ستم گر را از حقوق خود کوتاه سازد. دیگری، جهاد در برابر طاغوت هایی است که قصد محو نام خدا را از دل ها و ویران کردن معابدی که مرکز بیداری افکار است دارند. در برابر این گروه نیز باید قیام کرد تا نتوانند مردم را تخدیر نموده و آنان را برده و بنده ی خود سازند و در نهایت، یاد الهی را از خاطره ها محو سازند. به خصوص در دنیای امروز که دشمنان از طریق تهاجم فرهنگی و تبلیغات سوء تلاش دارند به طور مرموز که متعرض وجود فیزیکی معابد و مساجد هم نیستند، توده ی مردم را از این مراکز بیداری افکار دور سازند و به این ترتیب آن ها را عملا به ویرانه ای تبدیل کنند. بنا بر این، توسل به خشونت، زور و نبرد مسلحانه در مواردی که طرف، پای بندی به هیچ قانون و منطقی ندارد و حرف حساب را نمی فهمد، لازم و ضروری است. آیا کسانی که تنها به جرم «لا اله الا اللّه» گفتن از خانه و کاشانه شان آواره می شوند، می تواند در برابر ظالم سکوت کنند؟ آیا کشوری مانند اسراییل که تمام قوانین بین المللی و اخطارها و تصویب نامه های سازمان های جهانی را که مورد وفاق ملت ها است و تمام قوانین بشری و دینی را نادیده می انگارد و استکبار جهانی و در رأس همه امریکا از آن حمایت می کند، و به خصوص این روزها جهان نظاره گر اوج خشونت صهیونیست ها در فلسطین اشغالی است، آیا این ها منطق و مذاکره را می فهمند؟ یادآوری این مثال برای آن است که اگر از انحصار ذهن بیرون بیاییم و به واقعیات موجود در جوامع انسانی نگاه کنیم، یقین خواهیم کرد که در بعضی از موارد، چاره ای جز توسل به جهاد و قدرت نیست و این هم از ناتوانی منطق اسلام نیست، بلکه عدم صلاحیت جبّاران برای پذیرش صحیح است. بدون شک در مواردی که منطق موثر افتد، حق تقدم با آن است.3ـ جهاد برای حمایت از مظلومان: حمایت از مظلومان و مستضعفان، در برابر ظالمان در اسلام یک اصل است که باید مراعات شود. در قرآن کریم به این اصل اشاره شده است: و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الوالدان الذّین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیراً,(16) چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستم گران) تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟ همان افراد ستم دیده ای که می گویند: خدایا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستم گرند بیرون ببر، و برای ما از سوی خود، ولیّی قرار ده و برای ما از سوی خود یار و یاوری معیّن فرما! به این ترتیب، قرآن از مسلمانان می خواهد که هم در راه خدا و هم رهایی مستضعفان مظلوم، جهاد کنند.4. جهاد برای محو شرک و بت پرستی و رفع فتنه: اسلام در عین این که آزادی عقیده را محترم می شمارد و اکراه و اجبار در پذیرش دین را قبول ندارد، امّا نسبت به شرک و بت پرستی سخت گیر است، زیرا شرک و بت پرستی، نه دین است و نه آیین و نه قابل احترام است. بلکه یک نوع خرافه و انحرف و در واقع یک نوع بیماری فکری و اخلاقی است که باید ریشه کن گردد، و قاتلوهم حتّی لا تکون فتنه و یکون الدّین للّه(17) و با آن ها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی و سلب آزادی از مردم) باقی نماند و دین، مخصوص خدا گردد. اسلام می گوید: باید صفحه ی زمین از آلودگی به شرک و بت پرستی پاک گردد و به همه ی مسلمانان نوید می دهد که سرانجام توحید و یکتاپرستی بر جهان حاکم خواهد شد و بت پرستی و آثار شوم آن منهدم خواهد گشت. از آن چه که تحت عنوان اهداف جهاد در اسلام آمد، روشن می شود که اسلام جهاد را با اصول صحیح و منطق عقل هماهنگ ساخته است و هرگز آن را وسیله ی سلطه جویی و غصب حقوق دیگران و تحمیل عقیده و استعمار و استثمار قرار نداده است. مرحوم کاشف الغطاء-قدس سره- در این زمینه چنین به تشریح دیدگاه اسلام می پردازد: «حقیقت و گوهر اسلام ایمان و عقیده است و کسانی که ادعا می کنند اسلام با جنگ و شمشیر پیام خود را نشر داده و بر ملت ها چیره شده، اشتباه می کنند. اسلام ایمان و عقیده است و آن با جبر و اکراه حاصل نمی شود، بلکه تنها در برابر حجت و برهان است که تسلیم و انقیاد ممکن می شود. قرآن در آیات متعددی اعلام داشته که اکراه و اجباری در دین وجود ندارد.»(18) اگر اسلام شمشیر به کار می برد، برای در هم کوباندن ستم گران و برداشتن شرّ آن ها از سر ملت ها است،همان ستم گرانی که به حجت و برهان گردن نمی نهند. اسلام از زور برای رفع موانع از سر راه آزادی و آگاهی ملّت ها استفاده می کند».(19) امام خمینی (قدس سره) احیاگر اندیشه ی ناب اسلام محمدی ـ می فرماید: «اولا ما به تبع اسلام، همیشه با جنگ مخالفیم و میل داریم که بین همه ی کشورها، آرامش و صلح باشد، لیکن اگر جنگ را بر ما تحمیل کنند، همه ی ملت ما جنگ جو است.» (20) نیز محمد شلتوت ـ فقیه مصری ـ از کسانی است که صلح را مبنای روابط طبیعی اسلام و دیگر ملت ها دانسته و با تکیه بر وحدت بشری(21) و برابری همه ی انسان ها در وظایف و حقوق چنین می گوید: «اسلام از همین رو سیاست صلح جویانه ای را به مسلمانان توصیه کرده تا بر گونه های روابط آنان حاکم باشد. بدین لحاظ صلح به عنوان حالت اصلی رابطه ی میان انسان ها، زمینه ی هم کاری و آشنایی شان را فراهم می آورد و موجب اشاعه ی نیکی میان همگان می شود. از این رو، اسلام تنها چیزی که از غیر مسلمانان انتظار دارد، این است که مزاحمت خود را از حریم دعوت و پیروان این آیین به دور نگاه دارد،امّا این که خودشان به زور مسلمان شوند، هرگز! «آیا تو مردم را به اجبار وامی داری که ایمان بیاورند؟(22)» او در ادامه می گوید: «اسلام هرگز این حالت طبیعی و اصیل را رها نمی کند،مادام که دستی به خصومت به سویش دراز نشود. امّا در صورتی که تجاوز و کار شکنی در کار باشد، اسلام به پیروانش اجازه داده که تجاوز را با تجاوز دفع کند، تازه آن هم به این نیت که بار دیگر جوّ مسالمت آمیزی پدید آید.» (23) از مجموع مطالبی که بیان شد به این نتیجه می رسیم که تشریع جهاد در اسلام، نه تنها با اصالت صلح تنافی ندارد که مکمل یک دیگرند, چه این که در اسلام، بر خلاف مذاهب انحرافی، همه ی چیزها تنها بر محور توصیه و اندرز دور نمی زند. لذا جهاد برای درهم کوبیدن ظالمانی که به عقل و منطق گردن نمی نهند، تشریع شده است. جهاد و صلح هر دو از ارکان برنامه های اسلامی اند. اهدافی که در قرآن برای جهاد ذکر شده، کاملا منطقی و قابل عرضه بر دوست و دشمن است. منتها برای کسانی که اطلاع دقیقی از فلسفه ی تشریع جهاد در اسلام ندارند، فهم این مطلب تا حدودی دشوار می نماید. علاوه بر این به نظر می رسد وحشت یک عده ای از پیش رفت اسلام در جهان، به خاطر معارف قوی و برنامه های حساب شده، موجب شده است که از اسلام چهره ی دروغین و وحشتناکی بسازند تا جلو پیش رفت اسلام را در جهان بگیرند،امّا غافل از آن که این وعده ی حتمی قرآن است که روزی اسلام جهان را فرا خواهد گرفت، هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون (24) او کسی است که رسولش را با هدایت (دلایل روشن و براهین آشکار) و دین حق فرستاد تا او را بر همه آیین ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. اللّهم انّا نرغب الیک فی دولة کریمة تعزّ بها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله.
پاورقی:
1. منتسکیو، روح القوانین، ترجمه ى على اکبر مهتدى، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم، 1349،ص 671.
2. جیمس لوریمر، مؤسسات حقوق ملل، چاپ ادنبورک، 1883م، ج 1، ص 101، به نقل از: خدورى، مجید، جنگ و صلح در قانون اسلام، ترجمه ى غلام رضا سعیدى، تهران، اقبال و شرکا، 1355، ص 423.
3. خدورى، مجید، همان، صص 73 ـ 72.
4. بهزادى، حمید، نشریه ى دانشکده ى حقوق و علوم سیاسى: روابط بین المللى اسلام در دوره ى امپراتورى عثمانى، شماره ى 12، 1351، دانشگاه تهران، ص117 ـ 116.
5. براى اطلاعات بیشتر در زمینه ى فلسفه ى تشریع جهاد، ر. ک: طباطبایى، سیدمحمد حسین، ترجمه ى تفسیر المیزان، ج 2، ص 94، ذیل آیات 190 ـ 195 سوره ى بقره،مطهرى، مرتضى، جهاد، تهران: انتشارات صدرا، نورى، حسین، جهاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366 ،سید قطب، حسن البناء، مورودى، فلسفه ى جهاد در اسلام، ترجمه ى سید محمود خضرى، تهران، انتشارات اسلامى، 1359.
6. نهج البلاغه، تحقیق صبحى الصالح، قم، مؤسسه ى دارالهجرة، 1407 هـ ق، ص 69، خ 27.
7. نهج البلاغه، همان، ص 512، حکمت 252.
8. طباطبایى، سید محمدحسین، پیشین، ج 14، ص 545
9. ر. ک. مصباح یزدى، محمدتقى، جزوه ى حقوق و سیاست، ص 2135، جنگ از دیدگاه قرآن کریم, و مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج2، ص25 به بعد.
10. طباطبایى، محمدحسین، پیشین، ج 2، ص 99، ذیل آیه ى 190، سوره ى بقره.
11. نحل:125.
12. انفال:42.
13. پیام قرآن، ج 10، ص 332.
14. ر. ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 14، ص 419. عده اى آیه ى 39 سوره ى حج، بعضى، آیه ى 190 سوره بقره، و بعضى آیه ى 111 سوره ى توبه را اولین آیه ى جهاد گفته اند.
15. مکارم شیرازى، ناصر، پیام قرآن، ج 10، ص 355.
16. نساء:75.
17. بقره:193.
18. بقره:256،یونس:99 ،کهف:29 ،زمر:14 و 15.
19. کاشف الغطاء، محمدحسین، المثل العلیانى الاسلام لا فى بحمدون، بیروت، دارالغدیر للطباعة، ص 46.
20. در جست و جوى راه از کلام امام، دفتر دوّم (جنگ و جهاد)، تهران، انتشارات سپهر، 1261، ص 126.
21. نساء:1, حجرات:13.
22. یونس:99.
23. شلتوت، محمد، الاسلام عقیدة و شریعة، بیروت، دار الشرق، ص 453.
24. توبه:33.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
آیا اسلام دین ترور و خشونت است ؟.
چرا گروه هاى تروریستى همه مسلمانند ؟.
کار تحقیقی ـ پژوهشی از داکتر سید محمد علی جاوید
خشونت و کشتار گروه هاى تروریستى نوعى اسلام هراسى را در اذهان بشر امروزى زنده نموده است. در حالى که چهره ى اصلى اسلام چنین نیست و از ادامکشى و ترور و خشونت بیزار است. اما سوال هاى فوق الذکر چه بسا اذهان برخى از جوانان نا آگاه مسلمان را به خود مشغول ساخته تا جایى که عده اى از آنان دین اسلام را عامل خشونت ها و آدمکشى هاى تروریست هاى مسلمان دانسته از آن روى گردان شده و در قطار لائیک ها در آمده اند. پاسخ دقیق و مشروح به سوال هاى فوق، خود، نوشتن کتاب مستقل مى طلبد. اما با اختصار، لازم است بدانیم که در سطح جهان و در میان تمام ملل و حکومت هاى موجوده در کرهء زمین دو گونه خشونت و ترور و آدم کشتن را مى توان به بر رسى گرفت. یکى خشونت ها و قتل هاى خلاف قانون، مثل دزدى، قطاع الطریقى، قتل و غارت، کشتنِ انسان ها در اثر خصومت هاى شخصى، قدرت طلبى، تجاوز ناحق به کشور و سرزمین هاى دیگران، کشور گشایى با توسل به زور و کشتار، و ده ها مورد دیگر که خِر?د انسانى و عقل آدمى اینگونه خشونت ها و کشتار ها را محکوم مى کند. متأسفانه بیشترینه ترور، قتل، و خشونت در دنیاى قدیم و جدید از همین نوع خشونت ها بوده است و خواهد بود. اما نوع دیگرى از خشونت و قتل و اعدام و مصادرهء اموال، نیز در میان جوامع بشر وجود داشته و دارد که قانونمند بوده و در پرتو قانون اجرا مى گردد. حیات مدنى انسان، نیاز به نظام و حکومت دارد و بدون حکومت، و اجراى قانون، آنارشیزم و هرج و مرج در میان آدم ها بروز کرده، زرو مندان، نا توان ها را لگد مال و نا بود خواهند نمود. لذا لازم مى افتد که حکومت ها براى تأمین زندگىِ آرام و صلح آمیز ملت هاى خود، براى مدیریت جامعه، جلو گیرى از قتل و کشتار، ترور و سرقت ها، و دیگر مفاسد اجتماعى، اقتصادى و اخلاقى قانونى وضع کنند که تأمین کنندهء صلح و عدالت باشد، و در عین حال، موظفند تا در برابر خاطیان، تبهکاران، دزدان، آدمکشان، تجاوز گران، قاچاقچیان و دیگر متخلفان، از غلظت و خشونت کار گرفته براى آنها جزا هاى مختلف به تناسب جرم شان، از جریمهء نقدى، شلاق، تا زندان ابد و اعدام قانون وضع نموده و اجراکند. حکومت کردن بدون اجراى خشونتى که به نفع جامعه باشد، امکان ندارد. در واقع حکومت سالم و منطقى مانند سکهء دو رویه است که یکطرف آن، آرامش، امنیت، و عدالت، و طرف دیگر آن، خشونت، زندان، تبعید، و حتى اعدام نوشته شده است. دفاع مسلحانه از مرز هاى هر کشورى، خود خشونت معقول و منطقى است. لذا ما نمى توانیم حکومت و جامعه اى را به تصویر بکشیم که مطلقاً عارى از خشونت باشد. البته در جوامع قانونمدار، خشونت فقط براى تأمین امنیت همگانى و جلو گیرى از خشونت هاى بزرگ و بروز فاجعه مى باشد.
قسمى که در سطور بالای این نوشتار گفتیم: در حکومت هاى مشروع و دموکرات، نیز خشونت هاى قانونمند اِعمال مى شود. به عنوان مثال در کشور هایى که خود را پیشرفته ترین و دموکراتیک ترین حکومت هاى جهان مى دانند، مثل آمریکا و هند، قانون حبس هاى طویل المدت و حبس ابد و اعدام و جنگ در برابر دشمن متجاوز وجود دارد و شکى نیست که که حبس و اعدام، و جنگ، خشونت است، اما خشونتى که منطق انسانى بر روا بودن آن نه تنها نظر مساعد دارد که آن را از ارکان حکومت دارى خوب، واجب و لازم مى داند. با ذکر این مقدمه به پاسخ اصلى پرسش اول : که آیا اسلام دین خشونت و ترور است ؟ آغاز نموده مى کوشیم ادعاى خود را تنها با آیات قرآن که کتاب آسمانىِ مسلمانان است، به تأئید و تثبیت برسانیم و در اخیر، علت و انگیزه ى ظهور گروه هاى تروریستى از میان جوامع مسلمانان را به کاوش گرفته واضح سازیم که چرا تمام گروه هاى تروریستى، مثل القاعده، طالبان، لشکر جنگوى، لشکر طیبه، جبهه النصر، داعش( که اینک خلافت اسلامى اعلام کرده ) و بوکو حرام (در نیجریه ) از میان مسلمانان بر خاسته و همه مسلمان و مدعى تأسیس حکومت اسلامى در سرزمین هاى شان و بعضاً فراتر از آن هستند؟. پیش از پاسخ تفصیلى لازم است بدانیم که در اسلام هم در صورتى که ضرورت ایجاب کند، خشونت اجرا مى شود. حبس، تعزیر، حدود، قصاص، جهاد، و امثال آنها مصداق خشونت است. اما خشونت قانونمند و کنترل شده. همانگونه که در حکومت هاى مدعى دموکراسى در جهان نیز از اینگونه خشونت ها اعمال مى گردد.
اسلام تنها براى زندگى اخروىِ مسلمانان نیست، بل دینى است که هر دو بعد انسان را هدایت و رهنمایى مى کند. در بعد اخلاق و معنویات و تقرب به ذات حق و زندگىِ عالى و جاویدان در سراى دیگر (آخرت) را به انسان ها نشان داده به سوى حیات نیک اخروى هدایت شان مى کند. و در بعد زندگى مادى و حیات اجتماعى و نیاز هاى زندگى در دنیا، نیز داراى نظام و قانون است. تشکیل نظام حکومتى در اسلام، یک اصل مسلم و پذیرفته شده در تمام مذاهب اسلامى است و حدیث ضرورت امام و پیشوا در میان فقها و محدثین شیعى و سنى از ارکان دین به شمار مى رود. پیشواى مسلمانان باید مطابق با آموزه هاى اسلامى قوانینى را وضع کنند که مخالفتى با دین نداشته باشند و براى بهبود وفلاح امت مسلمان آن را اجرا کند. لهذا ضرورتِ نظام اسلامى ایجاب مى کند که در کنار قوانین عدالت خواهانه، قوانین جزایى و خشن از جنگ و کشتن متجاوزین تا زندان، تعزیر، و قصاص و دیات و اعدام نیز وضع گردد. اسلام دینى برضد خشونت هاى وحشیانه بوده و براى آنها بعضاً جزاهاى سختى نیز در نظر گرفته است که در این مقال، مجال ذکر آن نیست. اما پاسخ اصلى و اساسى این است که اسلام دین خشونت، ترور، انتحار، وجنگ نیست، بل دین صلح، دوستى، اخوت، مدارا، احسان، و اکرام است. اگر در قرآن از جنگ سخن زده شده است، از باب لابدیت و نا چارى و در برابر تجاوز و تعدى دشمنان بوده است. در این موارد آیات و احادیث فراوانى وجود دارد که ذیلاً بیان مى گردد.
1- اهمیت صلح در قرآن:
قرآن در آیات متعدد با صراحت و قاطعیت به موارد و مراحلى از صلح مى پردازد که ما به صورت مختصر به هر یک از این مراحل اشاره می کنیم :
درباره مرحله خانوادگی، خداوند متعال به طور کلی می فرماید: « الصلح خیر”( سوره نساء، آیه 128).صلح و آشتی بهتر است».
این جمله کوتاه و پر معنا گر چه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده است ولى بدیهى است که یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان می کند(یعنى: الصلح خیر- صلح براى زندگى بهتر است) . در همه جوامع بشرى اصل نخستین براى زندگى، همانا فضاى صلح و صفا و دوستى و سازش است. نزاع و کشمکش و جدایى بر خلاف طبع سلیم انسان و بر ضد زندگى و آرامش او است، بر خلاف آنچه بعضى از مادی گرایان که می پندارند: اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقا و کشمکش و نابودشدن ضعیف و باقى ماندن قوى است و تکامل جانداران از این راه صورت می گیرد، تنها امنیت و آرامش است که موجب تکامل زندگى اجتماعى و رفاه انسانى مى گردد. همین طرز تفکر که “چارلز داروین” آن را مطرح کرد و به نام تنازع بقا مسمى نمود، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزی هاى قرون اخیر شده است، در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است.تکامل انسان در پرتو تعاون صورت می گیرد نه تنازع. تنازع بقا حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست.
گفتیم که اسلام صلح و سلام را بر پیروانش دستور داده و در مرحله جامعه ایمانى نیز همین اصل یعنى برترى صلح و آشتى حاکم است. قرآن مى فرماید:
“یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین “( سوره بقره، آیه 208 ).
اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى در صلح و آشتى درآیید و از گام هاى شیطان، پیروى نکنید که او دشمن آشکار شماست.
از مفهوم آیه استفاده مى شود که صلح و آرامش تنها در پرتو ایمان امکان پذیر است. به صرف اتکا بر قوانین مادى، هرگز جنگ و ناامنى و اضطراب از دنیا بر چیده نخواهد شد، زیرا عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه کشمکش ها و تصادم ها است. اگر نیروى معنوى ایمان، آدمى را کنترل نکند، صلح غیر ممکن است.
از دعوت عمومى آیه، که همه مؤمنان را بدون استثنا از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافیایى و قشر اجتماعى، به صلح و صفا دعوت مى کند، استفاده مى شود که در پرتو ایمان به خدا، تشکیل حکومت واحد جهانى که صلح در سایه آن همه جا آشکار گردد امکان پذیر است. قرآن کریم نه تنها دستور به صلح و آشتى داده، بلکه به آشتى دادن بین یکدیگر هم دستور داده :” وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُم”( سوره انفال، آیه 1). یعنى: روابط بین خودتان را اصلاح نمایید و به سلامت و آشتى زندگى کنید.« اصلاح ذات البین» و ایجاد تفاهم و زدودن کدورت ها و دشمنی ها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستى، یکى از مهم ترین برنامه هاى اسلامى است.
در تعلیمات اسلامى به اندازه اى به این موضوع اهمیت داده شده که به عنوان یکى از برترین عبادات معرفى گردیده، امیرمؤمنان على (ع) در آخرین وصایاى خود در هنگامى که در بستر شهادت بود، به فرزندانش فرمود:«انى سمعت جدکما رسول اللَّه (ص) یقول: اصلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة و الصیام”( نهج البلاغه، نامه 47).
از جد شما پیامبر (ص) شنیدم : اصلاح رابطه میان مردم از انواع نماز و روزه مستحبّ هم برتر است».
امام صادق (ع) فرمود: « صدقة یحبها اللَّه اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا و تقارب بینهم اذا تباعدوا؛( کلینى،کافى،چ 1407ج 2ص 209).
بخششى را که خداوند دوست دارد، اصلاح بین مردم است .هنگامى که به فساد گرایند و نزدیک ساختن آن ها به یکدیگر است ، هنگامى که از هم دور شوند».
اما در مرحله جهانى و خارج از دایره جامعه ایمانى، رویکرد اساسى اسلام، دعوت آن ها به دین اسلام است . رسول خدا (ص) براى اعلام رسالت جهانى خود نامه هاى متعددى، به عنوان دعوت به اسلام براى امیران و سلاطین، و رؤساى قبائل و شخصیتهاى برجسته معنوى و سیاسى مناطق مختلف جهان از جمله روم و فارس و حبشه و .. إرسال نمود. اکنون 185 نامه، از متون نامه هاى پیامبر (ص) که براى تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان میثاق و پیمان نوشته شده است، در دست داریم که محدثان و تاریخ نویسان آن ها را ثبت کرده اند. همه نامه ها حاکى از این است که روش اصلى اسلام دعوت و تبلیغ منطقى دین است، نه جنگ و شمشیر. زیرا پذیرش دین یک مسئله قلبى و درونى است که نمى توان با زور شمشیر و تفنگ و توپ آن را بر دیگران تحمیل کرد. قرآن با صراحت مى فر ماید :” لَا اِکْرَاهَ فِى الدِّیْنِ قَدْ تَبَیَّـنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ ” یعنى : در پذیرش دین، اجبار و اکراهى وجود ندارد. زیرا راه راست و گمراهى، آشکار است ( سوره بقره، آیه 25 ).
همچنین زمانى که مسلمانان با حمله دشمنان اسلام مواجه می شوند، مسلمانان وظیفه دارند که برای دفاع از حکومت اسلامى با دشمنان اسلام عزتمندانه بجنگند . در گرماگرم جنگ دفاعى، خواستن صلح و آشتى ابتدایى که نشان از ضعف و ذلت است، معنا ندارد. قرآن مى فرماید:” فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُم “(سوره محمد، آیه 35) پس ضعف و سستى نورزید . [دشمن را] به آشتى دعوت نکنید، که شما برترید و خدا با شماست . هیچ گاه عملهاى شما را بى پاداش نمىگذارد” .
اما اگر در همین جنگ دفاعى، از طرف دشمنان به صلح و آشتى صادقانه دعوت شوند، خداوند متعال می فرماید: با آن ها آشتى نمائید. چنین صلح عزتمندانه را لازم مى شمارد و مى فرماید:« وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها؛( سوره انفال، آیه 61). اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى». در آیه دیگر که در سوره توبه است مى فرماید: «فَانِ اعْتَزَلوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلوکُمْ وَ الْقَوْا الَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبیلًا؛( سوره نساء، آیه 90). یعنى: اگر دشمنى که بر شما یورش اورده از جنگ کناره گیرى کردند و با شما نجنگیدند و اظهار صلح کردند و گفتند: حاضریم با شما صلح کنیم، خدا به تو اجازه نمى دهد دیگر از این جا بیش تر جلو بروى و بجنگى. یعنى باید صلح پیشنهادى دشمن را بپذیرى»
با توجه به آیات و مطالب مذکور روشن می شود که اسلام سر جنگ و دشمنی با غیر مسلمانان را ندارد .دین، برای هدایت انسان ها به صراط مستقیم و سعادت و خوشبختی نهایى آنها آمده ؛ بالاترین ارزش را براى انسان ها قائل شده ؛ اگر مى بینیم در قرآن در جایى به جنگ سفارش شده، به سبب این است که در برابر دشمنان صعف و سستى نشان ندهند و سرسخت و مقاوم و باروحیهء بالا بجنگند تا موجب پیروزى مسلمانان و شکست دشمنان شان گردد. نه اینکه وسیله اى براى ایمان اجبارى باشد، زیرا ایمان مسئله اى نیست که با زور شمشیر ایجاد شود. افراد غیر مسلمان هم مى توانند تحت حکومت اسلامى به عنوان «کافر ذمى» زندگی کنند و در آن از امنیت برخوردار باشند.
با بهره گیرى از آیات قرآن، اسلام را دین صلح و آرامش معرفى داشتیم. و پس از تأمین صلح، آنچه ضرورت و نیاز جامعه ى انسانى مى باشد، همانا ایجاد و اجراى عدالت در جوامع بشرى توسط مردم و نظام هاى حکومتى مى باشد. در این بخش، نظر قرآن را در تأمین عدالت عمومى در تمام عرصه هاى زندگى بیان مى داریم. در تعریف عدالت گفته اند:” عدالت آن است که هرچیز در موضع خود قرار گیرد و حق به حقدار برسد “. مولاناى بلخى مى فرماید:
عدل چبود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش
ناگفته پیداست که اگر در جامعه اى عدالت نباشد، جاى آن را ظلم، جور، ستم، و استبداد خواهد گرفت.
2- قرآن و جامعهء عادلانه:
ادامه مطلب: http://rokh.af/archives/1310
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ هویتگرایی (قسمت اول)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ انتخاب (قسمت دوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ عملیات انتحاری (قسمت سوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ افغانستان تغییر (قسمت چهارم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ سه راه حل (قسمت پنجم)
صلحطلبی، هدف غاییِ سیاست
طالبانِ قدرت، نشسته بر پوستین استبداد دینی
#نسل کشی هزاره ها - شیعیان در افغانستان!
داعش را امریکا ایجاد کرد
پیامد صلج امریکا و طالبان در قطر
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 38
کل بازدید :651323
پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان
غزنی؛ ولایت والی ساز - تجربه تلخ [65]
جایگاه علی علیه السلام درهستی [17]
چه کسی به طالبان پول میدهد؟ [43]
دانلوود نرم افزار اسلامی [19]
چرا همدستی طالبان در روز قدس [20]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [4]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [3]
رد مطالب شبکه تقرثه انگیز اهلبیت توسط آیت الله محقق کابلی [21]
نقش علم و دانش در پیشرفت انسان [7]
آمریکا و سیاست دوگانه در افغانستان [6]
عید سعید غدیر بر مسلمین مبارکباد [5]
مسلمانان قربانی فتوای ملا و مفتی! [23]
60% مبتلا به مشکلات روانی و روحی! [5]
دشمنان صلح و امنیت در افغانستان [13]
[آرشیو(28)]
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385
بهار 1385
پاییز 1388
بهار 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
تابستان 1388
تابستان 89
زمستان 88
بهار 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
زمستان 93
پاییز 93
بهار 94
تابستان 94
پاییز 94
زمستان 94
بهار 95
تابستان 95
بهار 96
پاییز 96
زمستان 96
نوشته های پیشین وبلاگ
بدنبال آرامش
مجله مینه - پشتو
شورای جهانی هزاره
پایگاههای اطلاع رسانی مراجع تقلید
آیت الله محقق کابلی
زبان انگلیسی یاد بگیریم
علیجان زاهدی غزنوی
کودکان افغان عکس و تصویر
سلامت روان فرزندان
نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
آیت الله محقق کابلی
حزب وحدت
سایت شهید مزاری
سایت دانشگاه کاتب هزاره
سایت آیت الله محسنی
سایت ریاست جمهوری افغانستان
تاجیک مدیا
متن کامل قرآن کریم - دانلود
موسیقی افغانی برای وبلاگ
کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
مجمع علمی فرهنگی نور
سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتونهای شیعه
سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
جمهوری سکوت
معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
پیوندهای فرهنگی مذهبی
شریف حبیبی
از غزنی / واسع هیله من
آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
سایت جنبش ملی افغانستان
اندیشه مثبت
افغانستان پس از جنگ
تاجیک مدیا
سادات افغانستان
وبلاگ حقوقی صارم
لینکستان وبلاگهای افغانستانی
سایت گشایش
سایت غرجستان
سایت طلوع فجر
آموزش زبان انگلیسی
هفته نامه نىای غؤنه
غرجستان
تاجیک مدیا
قلم بیقرار
خبرنامه علودانی
هزاره پیوند
خبرهای تازه از علودانی
وطندار
کودکان وطن
خوات معاصر
خوات آنلاین
روزنه امید
برگ سبز - محمد رحمتی
ناهور - خوات
رو به فردا
درد دلهای یک باچه مهاجر
محمد شفق خواتی
استاد علیزاده مالستانی
مدرسه محمدیه غزنی
مردم مالستان
وحدت نیوز
نگاه فردا
سروش صبا
هم صنفی
در رثای بابه مزاری
مجله اخوت
هزاره پیوند
حزب وحدت
صادقی نیلی
هیله من غزنوی
علودانی
مشفق
بشیر احمدی
خوات آنلاین
قلم بیقرار
کودکان افغانستان
جامعه اسلامی علودانی
محمد صابری شملتو
جامعه نو شوکت علی محمدی
جمهوری سکوت
ابرار
دورتر از چشم اقیانوس
شریف سعیدی
نقش والدین در سلامن روان فرزندان
وحدت نیوز
مدرسه علمیه محمدیه
خوات معاصر
خوات آنلاین
حوات زیبا
خوات دانلود
رو به فردا