unnamed (2)

برای بزرگ دیدن لطفاً بالای کارتون کلیک نمایید

بازگشــت به خــویشــتن

 

طــالبــان پاکســتانی و فــرزندان ناخلــف شــان به وحشــیان داعــشی بیعــت کــرده و از ایشــان برای ذبح اســلامــی هــم میهــنان شــان دعــوت بعمــل آوردند !

طالب پاکستانی این فرزند نامشروع پدر انگلیسی و مادر عربی سالها دور از مهر و محبت مادری در وحشت آباد وزیرستان جنوبی با جیره بخور و نمیر پدر انگلیسی و کاکای امریکای اش زندگی رقتبار را به سر برده همچون سگ جنگی از طرف آی اس آی پاکستان گاهی شلاق می خورد و گاهی هم لب نانی دریافت می کرد.

در حقیقت جنرال های پاکستانی این گرگان باران دیده وجود ننگین طالب پاکستانی را منحیث دام روزی برای تامین مصارف هنگفت زندگی پر تجمل شان استفاده کرده و از طریق او به دالر های امریکا دست یافته و هنگامیکه امریکا در پرداخت دالر اندک تاملی بخرچ میداد فورا ارباب قلاده سگ جنگی اش را اندکی شل کرده و به امریکا می فهماند که سرباز زدن از پرداخت دالر به خیر او نخواهد بود.

طالب بیچاره که حالا خود صاحب فرزندان ناخلفی در آنسوی خط دیورند گردیده و تامین معیشیت فامیل با این وضع اسفناک برایش دیگر غیر قابل تحمل شده گاهی از خدا مرگش را برای رهایی ازین زندگی سگ مابانه آرزو میکرد.
درین گیر و دار گویی که خدا صدای ناله و شیون او را شنیده که آوازه شمشیر زنی ها و سیف الاسلامی های مادر عربش در سوریه و عراق بگوشش رسید و او از شادی و مسرت دیگر در لباس نمی گنجید که فورا به مادر مهربانش بیعت کرده و از او دعوت بعمل آورد تا قدم رنجه فرموده و با تشریف آوریش در وزیرستان جنوبی خیر و برکت اسلامی با خود به ارمغان آرد.

مادر مهربان عرب هم به دعوت مخلصانه پسر لبیک گفته و قول داد که در زود ترین فرصت سری به آستان وزیرستان جنوبی زده و آن دیار را نیز چون سرزمین شام و عراق از وجود کفر و ذندقه پاک کرده پرچم اسلام سلفی را بر فراز کوه های توره بوره به اهتزار آرد.

با تقـــــــــدیم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی