طالبان عدالت، صلح و امنیت در افغانستان

زنده باد صلحزنده باد افغانستاننابود باد جنگ و خشونت

مردم افغانستان صلح می خواهند نه جنگ 

طالبان عدالت، صلح و امنیت در افغانستان

انجمن صلح طلبان افغانستان - صلح طلبان افغانستان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غایت خرد، اعتراف به نادانی است . [امام علی علیه السلام]
صلح طلبان افغانستان

 

پخش سریالی جدید با نام شیوع در کانال یک تلویزیون ایران واکنش های اجتماعی زیادی را بین هموطنان در پی داشته است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، سریال شیوع، به کارگردانی محمود معظمی، از شبکه ملی ایران پخش می شود. این سریال 12 قسمتی با موضوع امنیتی، جاسوسی از حمله بیولوژیکی طراحی شده توسط آمریکا از مسیر یکی از کشورها، ایران را تهدید می‌کند.

در این فیلم ورود یک شهروند افغانستانی مشکوک به یک نوع بیماری خاص، موضوع اصلی این واکنش ها است که نقطه عطفی در داستان فیلم ایجاد کرده است که گویا آمریکایی ها یک نوع بیماری را از طریق یک افغانستانی به ایران منتقل می کنند.

پخش این فیلم می تواند واکنش های اجتماعی جامعه ایران را نسبت به مهاجران هموطن و بالعکس در فضای فرهنگی رسانه ای جاری ایران تحت تاثیر قرار دهد.

منبع:

http://afghanpaper.com/nbody.php?id=112294

 

------------------

خش سریالی ایرانی «شیوع» از شبکه یک تلویزیون جمهوری اسلامی ایران واکنش شدید فعالان شبکه‌های اجتماعی افغانستان را به دنبال داشته و آنها خواستار متوقف شدن این فیلم شده‌اند برخی دیگر نیز با استفاده از فرصت درصدد تخریب روابط ایران و افغانستان بر آمده‌اند.

به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، پخش سریالی جدید با نام «شیوع» در شبکه یک تلویزیون جمهوری اسلامی ایران واکنش‌های زیادی را بین فعالان شبکه‌های اجتماعی افغانستان در پی داشته است.

عمده معترضان نسبت به محتوای این مجموعه تلویزیونی معتقدند که نوع نگاه این سریال نسبت به افغانستانی‌ها، تمام تلاش‌های صورت گرفته در راستای ایجاد همدلی میان 2 ملت ایران و افغانستان را تخریب می‌کند.

خلاصه این سریال از این قرار است: «حمله بیولوژیکی طراحی شده توسط آمریکا از مسیر یکی از کشورهای همسایه، ایران را تهدید می‌کند. این مسئله با هوشیاری یک پزشک جوان آشکار می‌شود و باعث می‌شود که سازمان پدافند غیرعامل جمهوری اسلامی ایران ضمن ورود به ماجرا ابتکار عمل را به دست بگیرد».

فعالان افغانستانی تأکید کرده‌اند در این فیلم، ورود یک شهروند افغانستانی مشکوک به یک نوع بیماری خاص، موضوع اصلی این واکنش‌ها است که نقطه عطفی در داستان فیلم ایجاد کرده است و گویا آمریکایی‌ها یک نوع بیماری را از طریق یک افغانستانی به ایران منتقل می‌کنند.

شاید اگر این سریال در کشور دیگری و در مورد مهاجرینی از کشور دیگر ساخته می‌شد، به این اندازه حساسیت‌زا نمی‌شد. اما وجود جمعیتی نزدیک به 3 میلیون مهاجر قانونی و غیرقانونی افغانستانی در ایران و شرایط خاص رابطه ایران و افغانستان، ساخت چنین سریالی را به شدت سوال‌برانگیز کرده است. در همین راستا در گزارش زیر، بخشی از واکنش‌ها به این سریال را مرور می‌کنیم.

«محمد افسر رهبین» رایزن فرهنگی سفارت افغانستان در یادداشتی چنین واکنش نشان داد: جای تعجب دارد که چرا کارگردانان ایرانی از میان این همه دانشمند، هنرمند، شاعر، نویسنده و مهندس و مخترع که در مهاجران افغانستان وجود دارند، فقط به انتخاب شخصیت‌های خیالی و کذایی در آثار خود می‌پردازند؟

وی تأکید کرده است: مگر جای دریغ دارد که در چنین روزگار و احوال، هرازگاه برخی از کارگزاران رسانه‌های تصویری در ایران به خاطر بی‌مضمونی و نداشتن سوژه‌های جالب برای تهیه فیلم و مجموعه‌های تلویزیونی، به آفرینش‌هایی دست می‌زنند که نه تنها با واقعیت‌های جامعه افغانستان همخوانی ندارد، بلکه به گونه غیر مستقیم کوششی را در جهت «فصل کردن» این 2 ملت با هم برادر انجام می‌دهند.

حزب عدالت و توسعه افغانستان با ارسال نامه‌ای به سفارت و رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران آن را به شدت محکوم کرده است. در قسمتی از این نامه آمده است که ایران به تحقیر و توهین افغان‌ها پایان دهد و در صورت ادامه چنین حرکاتی این حزب ممکن است پاسخ جدی‌تری را ازخود نشان دهد.

«سید میرزا حسین احسانی» فعال شبکه‌های اجتماعی افغانستان در صفحه فیس‌بوک خود نوشت: ایران با ساخت و پخش سریال شیوع به اشاعه بدبینی علیه مردم همسایه خود دامن می‌زند و سیمای همسایه را زشت جلوه می‌دهد.

وی افزود: انتظار می رود مسئولان و فرهنگ دوستان ایرانی و کسانی که به روابط دوستانه و عمیق دینی و فرهنگی بین 2 ملت هم فرهنگ و همزبان اعتقاد دارند مانع چنین اقدامات غیر دوستانه‌ای بشوند و به فکر ساختن پل میان 2 ملت باشند نه کشیدن دیوار بدبینی.

تلویزیون طلوع‌نیوز نیز با گذاشتن متنی در صفحه فیس‌بوک خود نسبت به پخش این سریال واکنش نشان داد.

طلوع‌نیوز نوشت: در این فیلم ورود یک شهروند افغانستانی مشکوک به یک نوع بیماری خاص، موضوع اصلی این واکنش‌ها است که نقطه عطفی در داستان فیلم ایجاد کرده است که گویا آمریکایی‌ها یک نوع بیماری را از طریق یک افغانستانی به ایران منتقل می کنند.

پخش این فیلم می‌تواند واکنش‌های اجتماعی جامعه ایران را نسبت به مهاجران هموطن و بالعکس در فضای فرهنگی رسانه‌ای جاری ایران تحت تاثیر قرار دهد.

«سیدعیسی حسینی مزاری» ضمن محکومیت پخش سریال تلویزیونی «شیوع»، خواستار توقف فوری آن از شبکه یک تلویزیون ایران شد.

رئیس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان طی صدور بیانیه‌ای، پخش این سریال را در شرایط موجود دور از تدبیر و حساسیت مسؤلان ایرانی خوانده و با ابراز ناراحتی و محکومیت شدید پخش آن از شبکه یک تلویزیون ایران، خواستار توقف پخش آن شد.

وی افزود: امیدوارم که دست اندرکاران دلسوز نظام جمهوری اسلامی ایران به این مهم توجه کرده و حداقل برای جلوگیری از خدشه‌دار شدن بیش از پیش قلوب میلیون‌ها افغانستانی و قبل از اینکه بیش از این دست مایه مخالفین و معاندین اسلام و مصالح و منافع 2 ملت قرار بگیرد، اقدام به متوقف کردن آن کنند.

شبکه اطلاع رسانی افغانستان نیز به پخش این سریال ایرانی واکنش نشان داده و نوشته است: پخش این فیلم می‌تواند واکنش‌های اجتماعی جامعه ایران را نسبت به مهاجران هموطن و بالعکس در فضای فرهنگی رسانه‌ای جاری ایران تحت تاثیر قرار دهد.

در حالی که عمده فعالان شبکه‌های اجتماعی افغانستان تنها لب به انتقاد از این فیلم گشوده‌اند و از برنامه‌های مثبت ایران برای مهاجرین چشم‌پوشی کردند، یک فعال شبکه‌های اجتماعی افغانستان نظری متفاوت‌تر دارد.

وی می‌گوید با توجه به همه جوانب سناریوی این سریال می‌توان گفت ادامه پخش شیوع بر روابط نیک 2 ملت ایران و افغانستان تاثیر منفی خواهد گذاشت، می‌شود گفت پخش برنامه‌هایی در گذشته مانند «خندوانه» و «ماه عسل» با حضور مهمانان افغانستانی از تلویزیون کشور دوست و برادرمان ایران حقیقتاً نقطه عطفی در روابط و حسن دید 2 ملت به یکدیگر شده بود که متاسفانه باز پخش این سریال دغدغه‌های از برخورد فرهنگی 2 ملت را هشدار می‌دهد.

برخی دیگرتأکید کرده‌اند که اگر سریال شیوع همانگونه که شروع شد، ادامه پیدا کند، پتانسیل داعش سازی مهاجرین را در نگاه جامعه ایرانی با نماد لباس افعانستانی و ویروس آمریکایی را دارد. ادامه این سریال وضعیت را برای مهاجرین بسیار سخت خواهد کرد و فضا را برای جولان دادن بدخواهان دوستی دو ملت با توجه به وضعیت حساس منطقه فراهم خواهد کرد و این به نفع هیچ یک از دو ملت نیست.

مرکز تخصصی رسانه‌ای سراج نیز با درج مطلبی در این باره، می‌نویسد: مهمترین مسأله جنجالی سریال که در قسمت اول شاهد بودیم، ورود یک شهروند افغانستانی مشکوک به یک نوع بیماری خاص است که نقطه عطفی در داستان فیلم ایجاد کرد. حال باید دید در ادامه موضوع و سوژه این فیلم ، فضای فرهنگی رسانه ای و واکنش‌های اجتماعی جامعه ایران را نسبت به مهاجرین افغانستانی و از سوی دیگر واکنش‌های مهاجرین و هموطنان افغانستانی را نسبت به فضای فرهنگی رسانه‌ای جاری ایران چگونه تحت الشعاء قرار داده و در چه مسیری سوق می دهد.

در بخش دیگری از پیام‌های منتشر شده فعالان اجتماعی چنین واکنش نشان داده‌اند: آیا هدف پخش سریال شیوع بجز توهین به اقوام افغانستانی است؟ همه ملت ایران و افغانستان می‌دانند که بیماری‌های واگیردار و خطرناک همیشه از کشورهایی چون عراق وارد خاک ایران شده‌اند و هیچگونه بیماری تاکنون از افغانستان وارد ایران نشده است.

پایگاه خبری صلح پرس نیز در مطلبی یادآور شده است: به باور کارشناسان، صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران باید در قبال مهاجرین متعهد بوده و سیاست احترام پیشه کند. در طول سالیان اخیر سیاست تحقیر و یا ترحم باعث ناراحتی و نگرانی مهاجرین محترم بوده و اعتدال و احترام مهمترین درخواست مهاجرین است. سیاست ترحم و تحقیر هردو برای مهاجرین منفور و مذموم است.

برخی دیگر از فعالان شبکه‌های اجتماعی نیز ضمن تأکید بر توهین سریال شیوع به افغانستانی‌ها با صراحت نسبت به ماهی‌گیری از این جریان هشدار داده‌اند. این فعالان ابراز تأسف کرده اند که برخی از افراد فرصت طلب تلاش دارند تا این نوع اهانت‌های صدا و سیما به مهاجران افغانستانی را دست مایه ایجاد خصومت و دشمنی و کینه میان افغانستانی‌ها و ایرانی‌ها نمایند.

این فعالان فرهنگی خطاب به مهاجرین افغانستانی تأکید کرده‌اند اهانت برخی از مهاجران عصبانی به ایران و یا دسیسه چینان فرصت طلب به ایران و ملت ایران را طرد کنید. بر رو شنفکران و اهل قلم و فرهنگ افغانستان است که در برابر جو ایران ستیزی بایستند و هرگونه ضدیت با ایران را محکوم کرده و ضمن اعتراض به این سریال و طلب همراهی و همدلی از مردم ایران، بر پیوندهای کهن و همیشگی‌مان تاکید نمایند.

کلام آخر

حال فعالان فرهنگی، نخبگان و جامعه رسانه‌ای دو کشور بر این باورند که دولت‌های ایران و افغانستان و مردمان آن، با توجه به همان میراث‌های مشترک، در همسایگی نیک به سر می‌برند و داشته‌های بزرگ تاریخی خود را وجه پیوستگی سیاسی و دینی امروزین همدیگر نیز می‌شمارند. هنر متعهد و هنرمند متعهد بیشتر به جنبه‌های انسانی مسائل می‌پردازد و اگر هنر بازتابی از واقعیت نباشد، هنری فراگیر و انسانی نخواهد بود.

باور داریم، هنر و فرهنگ هماره در پی «وصل کردن» است و نباید نشر و پخش آثاری از گونه «شیوع»، رسالت هنر و فرهنگ در جامعه هنر پرور ایران اسلامی را زیر سؤال ببرد. برخی کارگردانان، تهیه کنندگان و مجریان شبکه‌ها باید در این مسیر گام برداند نه اینکه فرصت سوء استفاده و تخریب روابط و مسائل بین دو کشور را به جریان‌های معاند بدهند. 

/انتهای پیام/

منبع: http://af.farsnews.com/politics/news/13941204000911

 



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: پنج شنبه 94/12/6::: ساعت 3:16 عصر

    اعضای نشست چهارجانبه در کابل توافق کردند که طالبان باید با حکومت افغانستان حاضر به مذاکره شوند. در اعلامیه ای که در این نشست صادر شده است، آمده است که هدف از نقشه راه، تعیین اقدامات مشخص است که بتواند شرایط مطلوب را برای آغاز گفتگوهای صلح فراهم کند. حکومت افغانستان امیدوار است که نمایندگان این نشست طالبان را به میز مذاکره فرابخواند. آیا این نشست نتیجه ای خواهد داشت یا وقت گذرانی است؟

    بشیر بیژن، معاون نهاد خدمتگزاران کابل در برنامه «بازنگاه» گفت: ما در این بخش از تاریخ پانزده سال را با پاکستان سپری کردیم. ما اگر بخواهیم به صلح دست پیدا کنیم باید از طریق پاکستان به آن دست یابیم. بر پاکستان باید فشارهای محسوس وارد شود. در این گفتگوهای چهارجانبه یا نشست هایی که تا به حال انجام شده است، چین و آمریکا به عنوان دو کشور مهم منطقه و جهان، ناظر هستند اما نمی توانیم مطمین باشیم که در برنامه های آمریکا صلح و ثبات افغانستان وجودداشته باشد. آمریکا کشوری است که اهداف استراتژیک را در افغانستان دنبال می کند و احتمالاً برای رسیدن به اهداف خود اولین گزینه، دوام بحران در افغانستان را دنبال کند.

    وی ادامه داد: چنانچه از حضور آمریکا، در طول چهارده سال هیچ ثمری نصیب ما نشد. برعکس ما به مصیبتهای فراوانی مواجه شدیم. چین هم که برای خود روایات و سیاست های متعددی دارد. جدای از همه اینها ما بیش از اینکه به دیگر کشورها شک کنیم، به اراده سران حکومت وحدت ملی شک داریم. مسیری را که در آن سران حکومت گام گذاشته اند، به هیچ منطق به صلح وصل نمی شود. راه رسیدن به صلح بسیار روشن است. اینطور نیست که چیزی پیچیده و مبهم باشد، به هر حال صلح تنها آرزوی ما نیست، بلکه صلح حق ما است و دولت مکلف برای اعاده حق شهروندان خود است.

    بیژن، مسیر صلح افغانستان را روشن ندانسته و گفت: مردم ما بیشتر از هر کسی دیگر انتظار بیشتری برای صلح می کشند، چرا که می دانند جنگ چیست و چه تبعاتی برای آنان داشته است. بحث بر سر این است که این کارهایی که هم اکنون برای صلح صورت میگیرد، صادقانه به صلح می انجامد یا خیر. دولت افغانستان تا به حال هیچگونه سیاست خارجی ندارد، تا به حال ترسیم نکرده است که بر کدام نوع صلح متمرکز است.

    معاون نهاد خدمتگزاران کابل، رسیدن به صلح را از طریق این نشست ها را دور از ذهن دانسته و گفت: هم اکنون نشست های چهارجانبه برگزار می شود. آمریکایی که اهداف استراتژیک خود را دنبال می کند چه منطقی دارد که برای ما صلح بیاورد؟ اگر این کشور واقعا برای افغانستان صلح می خواست در طول این چهارده سال این کار را می کرد. اگر حوزه این نشست ها محدود مانده و محدود به چهار کشور می شود پرسش برانگیز است. خیلی از کشورها هستند که بابت تروریزم در سطح منطقه و جهان رنج می برند. جای پرسش است که چرا شانگهای، سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا در این نشست ها دعوت نشدند؟ این نشست ها هیچ وقت به صلح نمی رسند. فقط مردم را دلخوش می کنند و در آنها باورهای کاذب به وجود می آورند.

    وی در پایان گفت: کانالهای عایداتی پاکستان هم هنوز محدود نشده است. آمریکا هنوز به این کشور پول می دهد. بالای سی میلیارد دالر از مواد مخدر افغانستان عایدات دارد، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی نیز به این کشور برای تمویل تروریست ها پول می دهند. پاکستان اینگونه تغییر نمی کند و افغانستان فقط یک گزینه دارد و آن هم اجماع ملی و منطقه است.

    منبع: http://afghanpaper.com/nbody.php?id=111720




  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: چهارشنبه 94/12/5::: ساعت 3:33 عصر

    نشست های پی در پی برای صلح، ادامه جنگ ها و کشتارها در افغانستان و اظهارات مقام های آمریکایی در خصوص بیشتر شدن جنگ در افغانستان، همه و همه تناقض هایی هستند که در افغانستان جریان دارد. آمریکا ادعای برقراری صلح در افغانستان می کند، حکومت نیز بدان خوش بین است و پاکستان نیز وعده آن را می دهد اما هیچگونه آثاری، حتی ابتدایی برای آن مشاهده نمی شود. مردم هم خسته و بی باور به این پروسه چشم دوخته اند. اما چرا صلح بسیار دور از ذهن و غیر واقعی است؟

    موسی فریور، استاد دانشگاه در برنامه «باخبر» گفت: جنگی که در افغانستان از سال 2003 تا کنون ادامه یافت، جنگ نیابتی شبکه های استخباراتی منطقه و بر خلاف مصالح اسلام، بود. این جنگ حامیان داخلی و خارجی محتلفی دارد.

    وی، در خصوص پیچیدگی و طولانی شدن روند صلح در افغانستان بیان داشت: ناهمگونی در مواضع فکری و سیاسی حکومت، یا هفت شخصی که در راس نظام قرار دارند، باعث می شود که در بسیاری از موارد از جمله پروسه صلح، به نتیجه ای نرسیم. رییس اجرایی حرفی می زند و رییس جمهور حرفی بر خلاف آن را می گوید، نماینده خاص رییس جمهور، نظر دیگری بیان می کند و معاونی خلاف آن را اعلام می کند. این مشخص می کند که این چند نفر، دیدگاه واحدی ندارند و مواضع فکری شان از هم جدا است. همچنان تعریفی ار جنگ و صلح و منافع اولیای افغانستان ندارند. کسانی که جنگ نیابتی را در افغانستان پیش می برند، از این ناهماهنگی حاکمان افغانستان،سوء استفاده می کنند و مخالفان مسلح دولت هم بیشترین بهره برداری را می کنند. ملت افغانستان، هر روز زجر می کشد، هر روز قربانی این سوء مدیریت است، قربانی ناهماهنگی در سطوح بالای سیاسی، استخباراتی و نظامی است و هر روز هم بدبین تر می شوند.

    فریور، در خصوص خوشبینی دولت در مورد صلح اظهار کرد: دولت ها معمولاً باید دم از صلح بزنند. حتی بدترین دولت های تروریست در جهان، مانند دولت جنایتکار و جنگ طلب اسراییل نیز همیشه دم از صلح می زند اما باید دید که کشورهایی که در افغانستان حضور نظامی دارند و دم از صلح می زنند خواهان صلح در اینجا هستند یا خیر. متاسفانه ما از صلح فرسخ ها فاصله داریم. باید به ملت افغانستان بگوییم که اگر در انتظار هستند خارجی ها در افغانستان صلح بیاورند، اگر در انتظار هستند که این حکومت که بر شانه های مردم سوار شده است، صلح بیاورد، یا کشورهای همسایه چون پاکستان اجازه می دهند که صلح در افغانستان بیاید، در انتظاری اشتباه به سر می برند. چهارده سالی که از نظام جدید می گذرد تجربه ای خونین اما آموزنده به ملت افغانستان داده است. پس ملت افغانستان دیگر نباید فریب بخورد و باید خودشان به روی صحنه بیایند و خود، صلح را برای خود به وجود آورند.

    استاد دانشگاه، معتقد است نشست هایی که برای صلح برگزار می شود به نتیجه نرسیده و اظهار کرد: نظر به روابطی که چین و آمریکا با پاکستان دارند، خوش بین نیستم که آنها در کنار دولت افغانستان قرار بگیرند. باوجودیکه دولت افغانستان مورد حمایت آمریکا، غرب و ناتو است، آنها به خاطر اهدافی که دارند خواهان صلح در افغانستان نیستند.

    فریور، در خصوص شرایط نتیجه دادن گفتمان های صلح، گفت: در صورتی مشکل صلح افغانستان حل خواهد شد که یک کنفرانس جامع الاطراف برای آن برگزار شود. تمام گروه های مخالف دولت در نظر گرفته شوند، مطالبات و خواسته های آنان، مطالبات و خواسته های حکومت، اپوزیسیون های سیاسی در کشور و خارجی هایی که در اینجا پایگاه نظامی و معاهدات استراتژیک دارند، مد نظر گرفته شوند و برای تمویل آن اراده قاطع سیاسی وجود داشته باشد. بنابراین نظر به تجارب گذشته، هم آمریکا و هم پاکستان، ادامه بحران را به سود سیاست خارجی خود و به سود منافع استراتژیک خود در افغانستان می بینند و صلح را نمی خواهند. تنها مرجعی که در اینجا متضرر می شود ملت مظلوم افغانستان هستند.

    منبع:http://afghanpaper.com/nbody.php?id=111792



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: چهارشنبه 94/12/5::: ساعت 3:31 عصر

    ابراز نگرانی مکرر آمریکایی ها از وضعیت افغانستان، به اوج خود رسیده است. حالا رییس استخبارات آمریکا هم سال 2016 را برای افغانستان خوب نمی داند و ابراز می دارد که افغانستان با سقوط سیاسی مواجه خواهد شد. این در حالی است که طالبان هم جنگ در مقابل حکومت را تشدید دادند و حکومت افغانستان هم چندی قبل گفته بود که مردم و حکومت افغانستان باید آماده یک جنگ دراز مدت و سنگین با مخالفان باشند. اما برنامه آمریکا و جهان برای افغانستان چیست و حکومت افغانستان از کدام مجرا می تواند این بحران را حل کند؟

    امین فرهنگ، رییس نهاد خدمتگزاران کابل در برنامه «آماج» گفت: اگر تمام ابعاد زندگی مردم افغانستان را مورد بحث قرار دهیم باید بگوییم که حکومت در تمام این ابعاد عقب مانده است. از همه چیزی که قبل از انتخابات برای مردم وعده داده است، تقریباً هیچ کدام عملی نشده اند و تمام مسایل فقط در سطح گفتار باقی مانده اند. تمام کارهایی که حکومت هم اکنون در حال انجام آن است وقت ضایع کردن در افغانستان است. چرا که برنامه ها برای افغانستان در جای دیگر طرح شده است و دست هایی در پشت پرده در کار است. آنها پلان های خود را به پیش می برند و حکومت افغانستان در کارهایش ناکام است.

    وی، معتقد است نیروهای امنیتی افغانستان، به طوری عمدی ضعیف نگاه داشته شده اند و افزود: آمریکا هم اکنون پی در پی اعلام می کند که جنگ شدید است، این موضوع را تایید می کنیم اما در کنار این اعلان ها یک برنامه سیاسی هم در جریان است که به طرف مذاکرات برویم. یعنی خارجی ها موضوع جنگ و صلح را به طور موازی به پیش می برند. در این هم هیچ شکی نیست که ما در جنگ موفق نیستیم. مساله دندغوری و دند شهاب الدین برای ما ثابت می سازد که نیروهای امنیتی ما باتمام توانایی که به خرج می دهند، باتمام شجاعت و از خود گذشتگی که دارند ، نمی توانند در جنگها موفق شوند چرا که به آنها اجازه داده نمی شود همان قدر بر دشمن غلبه کنند که حداقل برق کابل را به راه اندازند.

    فرهنگ، با بیان اینکه آمریکا خواهان اتمام جنگ در افغانستان نیست، گفت: در حالیکه ما با آمریکا پیمان امنیتی امضا کرده ایم، آمریکا به هیچ کدام از مفاد آن عمل نکرده و نیروهای امنیتی ما از هیچ لحاظ تجهیز نمی شوند. در حال حاضر طالبان پیشرفته ترین تجهیزات را دارند ما این سلاح ها را نداریم و همیشه در عملیات به دلیل کمبود تجهیزات عقب نشینی می کنیم. این موضوع نشان می دهد که اراده ای برای پایان جنگ در افغانستان وجود ندارد. این نشان می دهد که خارجی ها باشعار آوردن صلح و پایان جنگ به افغانستان آمده اند و به دنبال دوام حضور خود در اینجا هستند اما هیچگاه آن را عملی نمی کنند چرا که این کار را به نفع خود نمی دانند. آنها از بودن در افغانستان منفعت هایی می برند که می خواهند تا تحقق کامل آن در اینجا باقی بمانند. حتی اگر به قیمت خون کودکان و فرزندان و پیر و جوان این سرزمین تمام شود.

    رییس نهاد خدمتگزاران کابل، مردم را تشویق به تلاش برای آوردن امنیت می کند و می گوید: مردم باید در خصوص مساله امنیت مشارکت داشته باشند. تا این مشارکت وجود نداشته باشد امنیت به کشور نمی آید. حکومت هم باید تلاش کند که اعتماد از بین رفته بین حکومت و ملت برگردد. وظایف بسیار جدی و اساسی نهادهای مدنی این است که پای خود را به پیش بگذارند و در این راه قدم بگذارند. متاسفانه حکومت تا به حال هیچ قدمی در این راه برنداشته است. به همین دلیل است که همه بر این باور هستند که حکومت نیز اراده ای برای پایان جنگ و برقراری صلح ندارد. حکومت در این یک سال و نیمی که از عمرش می گذرد به خیانت کار پاداش داده و خدمتکار مردم را مکافات کرده است.

    منبع: http://afghanpaper.com/nbody.php?id=111913



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: چهارشنبه 94/12/5::: ساعت 3:30 عصر

    رییس جمهور اشرف غنی می گوید که دیری نخواهد گذشت که آفتاب صلح و ثبات در افغانستان طلوع کند. به زودی در شورای عالی صلح، برخی از رهبران جهادی گماشته خواهند شد. وی یکبار دیگر از مخالفان مسلح خواست تا به پروسه صلح افغانستان بپیوندند.

    داکتر زلمی زابلی عضو مجلس سنا، در برنامه «نگرش» گفت: در پروسه صلح بر حکومت انتقادهای شدید و زیادی وجود دارد. از جمله اینکه برای گفتگوهای صلح، جوانی را روان می کند که یک سال بیشتر در کار حکومت تجربه ندارد. چطور می تواند با جوانب مقابل چون انگلستان و پاکستان و آمریکا گفتگو کند و از منافع ملی دفاع کند؟ در حالیکه از جانب این کشورها، کسانی برای گفتگو می آیند که یک عمر، در سیاست بوده اند. در حالیکه ما افراد بهتر فراونی داریم.

    وی، نشست های صلح را بی نتیجه خوانده و افزود: حکومت در خصوص صلح به مردم دروغ می گوید. با این نشست ها صلح به افغانستان نمی آید. در این نشست ها، چین و آمریکا داعیه داران آوردن صلح هستند. آنها خود، طالبان و داعش را حمایت و تمویل می کنند چطور صلح رابیاورند؟ آیا آنها دست از حمایت این گروه ها بر می دارند؟

    زابلی، هدف کشورهای چون انگلیس و آمریکا را تامین صلح در افغانستان نمی داند می گوید: مشکلی که ما در عرصه صلح داریم، آمریکا، انگلیس و پاکستان است. چرا که همه می دانند که آنها برای تامین صلح در افغانستان فعالیتی نخواهند کرد. آنها با توجه به اهدافی که دارند، این گروه های تروریستی را به وجود آورده و تمویل می کنند. بازی نشست های صلح برای فریب مردم است. حالا هم آوردن رهبران جهادی در شورای عالی صلح، نتیجه ای ندارد. این حکومت باید اجماعی ملی از مردم به وجود آورد و از آنها مشورت بخواهد. حکومت تا این کارها را انجام ندهد صلح به افغانستان نخواهد آمد.

    این عضو سنا، در خصوص هدف آمریکا در افغانستان گفت: برای ما در این چهارده سالی که گذشت کاملاً مشخص شده است که آمریکا هیچ کار مثبتی در این سرزمین نخواهد کرد. حتی حالا که پیمان امنیتی با این کشور امضا کرده ایم، به هیچ کدام از مفاد آن عمل نکرده است. آمریکا هشت پایگاه در افغانستان دارد اما طالبان همچنان مردم ما را می کشند و قتل عام می کنند. منافع آنها ایجاب کرده است که به اینجا بیایند. آنها می خواهند به طرف آسیای میانه، چین و سلاحهای هسته ای هندوستان بروند تا آنها را مهار کنند و نظام های آسیای میانه را تغییر دهند. به همین دلیل می خواهند در افغانستان جنگ و بحران ادامه داشته باشد تا به راحتی به کار خود بپردازند.

    وی، تامین صلح را وظیفه مردم می داند و می گوید: وظیفه ملت افغانستان است که بیدار شوند و این مسایل را درک کنند و در مقابل آن به پا خیزند. حکومت باید این ابتکار را به دست بگیرد و ملت را به دور خود جمع کند تا پشتوانه حکومت و دولت شود. خارجی ها باید بفهمند که ملت افغانستان، پشتیبان حکومت است و خواسته حکومت، خواسته ملت است. آن وقت است که خارجی ها قبول می کنند که به بحران در افغانستان خاتمه دهند.

    منبع: http://afghanpaper.com/nbody.php?id=112115



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: چهارشنبه 94/12/5::: ساعت 3:29 عصر

    صلح افغانستان، تبدیل به موضوع پیچیده ای شده است که حتی با برگزاری نشست چهارم و سه نشست برای رسیدن به صلح، هنوز خیلی ها باور به رسیدن به آن ندارند. افکار عامه آن صلح را دور ازذهن می دانند که چرا که سالها است با این نام فعالیت های بی نتیجه فروانی شده است. اما آیا صلح افغانستان دست نایافتنی است؟ با بررسی نشست های سه جانبه و چهار جانبه به چه نتایجی خواهیم رسید؟

    داکتر لطیف نظری استاد دانشگاه، در برنامه «باخبر» گفت: وضعیت منطقه و افغاستان به گونه ای است که اولویت رفتن به صلح، هم برای افغانستان، هم برای پاکستان و هم برای کشورهای منطقه احساس می شود. به همین جهت پروسه صلح می تواند مبنایی برای توسعه ونوسازی و ثبات پایدار در افغانستان باشد. این اولویت سبب شده است که دولت افغانستان در این مورد تلاشهای جدی را مورد توجه قرار دهد. دولت افغانستان تلاش می کند که تا سال آینده چالشهای امنیتی افغانستان را حل کند چرا که سال آینده سالی پرمخاطره برای افغانستان خواهد بود. به همین جهت اگر در روند صلح پیشرفتی صورت بگیرد افغانستان می تواند چالش های خود را به حداقل برساند.

    وی، در خصوص نتیجه نشست های صلح بیان داشت: همانطور که نشست های اول، دوم و سوم نتیجه ای را در برنداشته، نشست چهارم هم نتیجه ای نخواهد داشت، این نشست ها بیشتر می تواند برای تدوام نشست های بعدی باشد. فراموش نکنیم که روابط افغانستان و پاکستان روابطی پیچیده و پر معما نزدیک و در عین حال پرتنش می باشد. تازمانی که تنش میان دو کشور به حداقل نرسد و ما نتوانیم منازعات خود را با پاکستان حل کنیم، این نشست ها به نتیجه نخواهد رسید. مشکل حکومت ما این است که با درک دقیق از تحولات منطقه ای و جهانی و مناسبات بین المللی حرکت نمی کند بلکه بیشتر بر مبنای سلیقه ها و گزاره های مقطعی و تاکتیکی حرکت می کند. صلح افغانستان در حال حاضر به نظم منطقه ای و بین المللی گره خورده است. بنابراین تا زمانی که اراده جدی در کشورهای منطقه و فرامنطقه برای آوردن صلح در افغانستان وجود نداشته باشد، خوش بینی دولت افغانستان بی مورد خواهد بود و ناشی از ضعف بینش سیاسی دولتمردان ما خواهد بود. در حال حاضر وضعیت به گونه است که اگر آمریکا اراده ای برای آوردن صلح در منطقه و افغانستان نداشته باشد، حتی اگر پاکستانی ها هم اراده کنند، صلح در منطقه تامین نخواهد شد.

    داکتر نظری، در خصوص رویکرد پاکستان در مذاکرات صلح اظهار کرد: پاکستان برای آمریکا موقعیت ژیواستراتژیک دارد. در چنین وضعیتی اگر افغانستان به مطالبات پاکستان توجه نکند، پاکستانی ها حاضر نخواهند شد حمایت خود را از طالبان بردارند و قطعاً در این صورت فرآیند صلح افغانستان هم ناامید کننده خواهد بود. پاکستان بیشتر با سیاست های آمریکا همسویی و هم نظری دارد. در حال حاضر هرچند، چین از متحدان اقتصادی پاکستان در منطقه محسوب می شود ولی به هر حال پاکستان نگران این است که هند به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی در منطقه گسترش پیدا نکند.

    این کارشناس سیاسی کلید صلح را به دست آمریکا دانسته و گفت: به صورت ضمنی مطالبات افغانستان، پاکستان و حتی چین دراین نشست ها مشخص است. تنها قدرتی که بازی را به صورت پیچیده به پیش می برد آمریکا است. به همین جهت اگر قدرتهایی مثل روسیه و ایران هم در این روند شریک و سهیم ساخته شود می توانیم به اجماع نظر در سطح منطقه دست پیدا کنیم. صلح افغانستان در حال حاضر به دست ما نیست بلکه به نظم منطقه ای گره خورده است. به همین جهت است که دیدگاه های مختلف باید مورد توجه قرار بگیرد.

    وی، در پایان گفت: اگر افغانستان می خواهد از مذاکرات نتیجه ای به دست آورد، دستگاه دیپلماسی آن باید با درک تحولات منطقه ای و بین المللی بتواند در واقع حلقه وصل منافع مشترک قدرت هایی باشد که در این نشست ها حضور دارند.

    منبع: http://afghanpaper.com/nbody.php?id=112376




  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: چهارشنبه 94/12/5::: ساعت 3:26 عصر

    عربستان سعودی از سرگردانی و استیصال افغانستانی ها استفاده کرده و با شعارهای در خطر بودن قبله مسلمین، حفاظت از مکه مکرمه و مجاورت در مناسک حج آنان را به جنگ یمن می فرستد. حتی شواهدی در دست است که برخی از هموطنانی که برای ادای حج عمره به عربستان رفته بودند به جنگ در یمن فرستاده شدند

    ---------------


    درحالی که جوانان افغانستانی در اوضاع نابسامان و نامساعد کاری و تحصیلی و اقتصادی بسر می برند و از کمترین امکانات اولیه برای زندگی مشترک و ازدواج بی بهره اند، به امید رفاه و امنیت بیشتر طعمه ی کشورهای دور و نزدیک قرار می گیرند.

    در سال های اوج مهاجرت مردم ملکی به ویژه قشر جوان کشور به اروپا و حتی کشورهای همسایه، نیروهای جنگی، نیروی کارهای سخت و پر خطر و نیز نیروی تولید مثل و ازدیاد جمعیت بر عهده ی افغانستانی های مهاجر بوده است بدین معنا که...

    بدین معنا که پاکستان، امارات، ایران، سوریه، عراق، کشورهای اروپایی و همه ی کشورهای میزبان کودکان و جوانان افغانستانی، از آنها برای نبرد در صفوف اول علیه داعش، قاچاق اعضای بدن، کارهای پست و طاقت فرسا با دستمزدهای ناچیز یا بعنوان نیروی تداوم نسل در کشورهایی با رشد جمعیت منفی استفاده می کنند.

    حکومت ضعیف و بی اعتنای افغانستان به امور مردم ملکی و مهاجرانش این زمینه را برای هرگونه استفاده و سوء استفاده میزبانان افغانستانی ها در منطقه و در اقصی نقاط جهان فراهم آورده است تا در ظاهر زندگی مهاجران بهتر از مردم ملکی باشد و در باطن به مراتب بدتر.

    این بی توجهی ها و نادیده گرفتن ها تا آنجا پیش رفته است که علنا جوانان و نوجوانان افغانستانی با وعده ی پناهندگی سیاسی و حقوق و معاش ماهانه و امکانات اولیه ی زندگی، جذب نیروهای علیه حوثی در جنگ عربستان و یمن می شوند.

    بنابر گزارش های رسیده، عربستان سعودی نیز خود را به جمع سودجویان و سوء استفاده کنندگان از سرگردانی و استیصال افغانستانی ها رسانده است و با شعارهای در خطر بودن قبله مسلمین، حفاظت از مکه مکرمه و مجاورت در مناسک حج آنان را به جنگ با نیروهای یمن می فرستد. حتی شواهدی در دست است که برخی از هموطنانی که برای ادای حج عمره به عربستان رفته بودند به جنگ در یمن فرستاده شدند.

    ردپای گلبدین حکمتیار نیز در این اقدام شوم کاملا مشهود است و گروهک های تروریستی داخلی که از سوی قدرت های منطقه و غرب حمایت می شوند نیز در تباهی آینده ی کودکان و جوانان کشور و این نسل کشی آشکار دست دارند. در تمام لحظاتی که سران ارگ نشین بدنبال دست بوسی طالبان و استخبارات پاکستان هستند، جوانان افغانستانی در میدان های نبرد جان می دهند.

    منبع: http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=110587

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: شنبه 94/11/10::: ساعت 3:51 عصر

    سرای رنج و سکوت(یاد داشتی در باره دشت برچی)

    سرای رنج و سکوت(یاد داشتی در باره دشت برچی)

      علی امیری


    دشت برچی را نیاکان بارکش ما بنیاد گذاشته اند. از سه قرن بدین سو هزاره ها با عنوان های مختلفی چون برده، اسیر، عسکر، کنیز، کلفت،‌ خانه سامان، و ازجمله حمال و بار کش و جوالی ، در این شهر زندگی کرده اند. گفته اند که دشت برچی در اصل همان دشت بارچی است: دشت حمالان و بارکشان. هنوز هم نبض برچی در هرم نفس های خسته بارکشان و حمالان می تپد. اکنون ثروتمندان زیادی در برچی مسکن گزیده اند...

    زندگی در دشت برچی یعنی حس دایمی از بیگانگی و محرومیت. بیش از هر چیزی زندگی در برچی حسی از خاص بودن را به آدمی القا می کند. آدمی در برچی تافته جدا بافته است؛ احساس می کند که موجود ویژه و خاص است؛ هر چند به دیگران تشبه بکند باز هم یک فرق دارد؛ یک تفاوت مرموز و مبهم و نا گفتنی دارد. باشنده برچی در ته دل خود را با دیگران بیگانه احساس می کند.


    «پل سوخته» و « پل خشک»، دو نامی که از قضا باماهیت زندگی در برچی نیز چندان بی مناسبت نیست، حدود شرقی و غربی برچی را مشخص می کند. برچی از پل سوخته در شرق آغاز می شود و به پل خشک در سوی مغرب به آخر می رسد. سرک کمپنی حدود شمالی برچی را تشکیل می دهد و در جنوب به دشت های دامنه کوه قوریغ محدود می شود. مجموعه ازکلونی های اطراف برچی از «ریگریشن» گرفته تا «قلعه جبار خان»، «شهرک‌زوارها»، «شهرک مهدیه»، «شهرک 12 امام» و «شهرک عرفانی» مناطق اقماری برچی را در شمال، غرب و جنوب تشکیل می دهد. متن برچی را یک جاده چهل متری که دوسه سالی است که دو طرفه شده است، به طول کم تر ازده کیلومتر، به دوقسمت شمالی و جنوبی ازهم جدا می کند. دوطرف سرک تا چشم کار کند کوچه ها و پسکوچه های تنگ، خاکی و مارپیچ است و خانه های گلی و فاضلابی که در درون کوچه ها جاری است. و بعد گرد و خاک وفقر و محرومیت وبوی تعفن دایمی کوچه که به جزوی جدایی ناپذیر زندگی در برچی بدل شده است؛ بوی بدی که مرد برچی در نکبت های زندگی کم تر آن را احساس کرده است. مردبرچی، سحرگاهان که کوچه را به عزم جاده با شتاب در پی یک لقمه نان می پیماید، آنقدر دلهره دارد که بوی متعفن کوچه را در شامه اش احساس نکند و شامگاهان اگر با پول نان خشک به خانه بازگشته باشد از شوق وغرور این بوی را احساس نمی کند واگر دست خالی پس آمده باشد، خجالت و اندوه امانش نمی دهد.


    روزها نبض برچی در جاده می تپد. زن و مرد، پیر و جوان و فقیر وغنی در جاده می ریزند. جاده تنها جایی برای تردد موتر ها و وسایل نقلیه نیست، بلکه بازار، محل داد وستد و مرکز کار و زندگی برچی نیز هست. ازمیوه و روغن و برنج گرفته تا کفش و پارچه د رجاده عرضه می شود. بیش ازنیم جاده مرکز مبادله و کار اقتصادی است. اقتصاد اصلی برچی در جاده است. دکان ها و پاساژ های که جدیدا ساخته شده است، برای اشباع حس تزیین و تنوع برچی است. اقتصاد برچی اقتصاد پاساژ و دکان و فروشگاه نیست. بلکه اقتصاد گاری ولیری و فرغون ( کراچی) و مغازه است. کراچی وان ها، دست فروش‌ها، تبنگ به دوش‌ها و حمال ها همه در جاده حضور دارند. جاده برچی مکان نمادین، منبع معیشت و مرکز مبادله است. چاشت‌ها، مخصوصا در این فصل‌های سال، جاده آهسته آهسته جان می گیرد، می جنبد، می لرزد، اوج می گیرد و به جوش می آید: همهمه و شور انسانی، صدای نفس خسته بارکشان، گشت و گذار پسران و دختران، پدران ومادران، متعلمین مکاتب، معلمین شیک و شسته و رفته، گرد و خاک، غیژاغیژ عراده جات، صدای چکش آهنگران، جرق جرق ماشین جوشکاران، هرم نفس های پی هم پنچر گیر و ولدنگ ‌کار، صدای اره نجار، التماس گدایان پیر، کودکان فقیر، اسپندی‌ها و دوره گرد‌ها، جنب و جوشی خاصی به جاده می دهد و آن را سر شار از شور شرربار زندگی، کوشش انسانی، تلاش معاش و عرق جبین می سازد. شامگاهان، نیم ساعتی مانده به غروب، پنداری زندگی در تمامیت خود در جاده جاری است: نمایش انسانی غم انگیز که گویی نمایی از رستاخیز و صحنه کوچکی از صحرای محشر است. در این لحظات ضرباهنگ زندگی هر لحظه شتاب و سرعت بیشتری می گرد، چونان اسبی که به آخرهای میدان رسیده باشد، تند تر می دود. گویی بایستی در آخرین رمق های روز و واپسین پرتو های خورشید آخرین بهره ها را باید برد و واپسین کوشش ها را باید کرد.


    آهسته آهسته که شب از راه می رسد، در یای جمعیت به طرف شمال و جنوب پس می خزد. چون مور و ملخ در غار های گلی و آدمی ساخته نهان می شود و آنگاه زندگی شبانه این موج عظیم انسانی آغاز می شود: سرد و ساکت وسوت وکور. در این تاریکی و خاموشی نیز زندگی جریان دارد. قلب ها می تپد. عشق ها و دلبستگی ها ظاهرمی شود. دل‌ربایی ها و دل‌سپاری ها به میان می آید. رؤیا ها بال و پر می گیرد. حسرت ها شکوفا می شود. آرزوی وصال و درد فراق و دهشت مرگ و رنج بیماری زندگی برچی را آکنده از راز و رؤیا و نکبت و ژرفا می سازد. برچی‌ای سوت و کور و فرو رفته در تاریکی، بی عشق و آرزو و غم هجران و رؤیای وصل نیست. اما عشق دختر برچی با خاک و تاریکی عجین است. شب در پسکوچه های پیچا پیچ برچی مخوف و دهشتناک نیست، اما مرموز و غمناک است. سکوت شبانه برچی سکوت گورستانی نیست اما از شور و شیدایی و گشت و گذارهای شبانه و هرزه گی های شهری نیز در اینجا خبری نیست. برچی شهر عشق های نهان، سخن‌های ناگفته و سکوت‌های شکوفاشده است. هیچ چیز مانند سکوت دربرچی به شکوفایی و کمال نرسیده است. برچی کم تر مجال سخن یافته است. اما سکوت سرشار از تحقیر و اندوه و تحمل رنج و مصیبت دیرینه سال و دیر‌پا جان مرد برچی را تلخ کرده است، روحش را زخمی ساخته و در بسیاری موارد شقاوت و پرخاشجویی را در وجود او توسعه داده است. مرد برچی کامش از صبر و سکوت تلخ است. برچی سرای رنج و سر زمین سکوت است. چندان دور از انتظار نیست که این سکوت تلخ و تحمیلی که اکنون نیز کما بیش در گفتار و کردار و رفتار برچی ظاهر است، روزی چونان پرخاشجویی بی مهار و خشونت لجام گسیخته از گوشه ای فوران کند و نبایستنی ها و ناخواستنی های بسیار پیش آید و بشود آنچه که نباید بشود. اما اکنون این سکوت، برچی را در عین سادگی شاهوار و در عین فقر مرموز و اسرار آمیز جلوه می دهد.
    با تمام این احوال برچی اما جزئی از کابل نیست، حاشیه بر متن هم نیست، بلکه تکه ای است وصله خورده در بدن کابل. از لحاظ نظام شهری برچی نه حاشیه است و نه متن، نه مرکز است و نه پیرامون. نه از متن الهام می گیرد و نه علیه متن طغیان می کند. حاشیه و متن در نظام زندگی شهری واجد طیفی ازمعانی وصور گوناگون است که ازفرهنگ گرفته تا اقتصاد وایدئولوژی سیاسی را در بر می گیرد و این همه در تعامل خلاقی میان متن و حاشیه مضمون و درون مایه اصلی زندگی مدرن را تشکیل می دهد. نبض سیاست که در ضمن با شهر پیوند دیرینه دارد، در جدال حاشیه و متن می تپد. اغلب متن محافظه کار است و حاشیه رادیکال؛ متن مرتجع است و حاشیه روشنفکر؛ متن اصلاح طلب است و حاشیه انقلابی؛ متن سنتی است و حاشیه سکولار؛ متن راست است و حاشیه چب و بالاخره متن غنی است و حاشیه فقیر. جدل این دو گانه ها به مثاله صوری از جدال متن و حاشیه مضمون اصلی هر گونه کنش سیاسی در شهر را تشکیل می دهد. اما برچی حاشیه نیست. به همین دلیل مخلوطی از فقر وغنا، محافظه کاری و لیبرالیسم و تسلیم و تحمل است. برچی نه شهر است نه روستا؛ چیزی است میان این‌دو. فقر روستا و غوغای شهر را با هم دارد؛ اما نه صفا و صمیمیت روستا و نه نظم و انضباط شهر، هیچ یک را ندارد. ساکنان برچی شهریان کابل وشهروندان افغانستان نیستند. بلکه مجموعه از اقوام وقبایل مختلف اند که هر یک کوی و کوچه، گورستان و گذر و مسجد ومحله خاص خویش را دارند. در برچی هیچ مرده را به قلمرو مردگان قبایل دیگر راه نیست.


    برچی متناقض و پارادوکسیکال است. جزوی از کابل نیست. وصله ناچسپی بر بدن کابل است. اما، در عین حال کابل را تأیید و اثبات می کند. برچی منبع قدرت، هویت وشخصیت برای تقریبا نیمی از سیاستمدران کابل اعم از نمایندگان مجلس، شورای ولایتی و فعالین سیاسی و حزبی است. در ایام انتخابات و اوج فعالیت های سیاسی، برچی شاهد رستاخیز نام ها و عکس‌ها و تردد کاندیدان رنگارنگ و مختلف است؛ مساجد برچی میزبان شخصیت های طراز اول سیاسی و مقامات بلند پایه دولتی است. اما، درست به همان میزان که برچی به اصحاب سیاست، قدرت وهویت می دهد، خود از آن محروم است. برچی تا کنون در نقش توأمان بخشنده وگدا و توانگر وتهی دست ظاهر شده است. زنی را می‌ماند که روز‌ها چون شهبانوی مقتدر و عفیفه، دست ودل باز است و جود و سخاوتش به همه می رسد. اما شبانگاه بی قدر و منزلت است. نه تنها از هم آغوشی شاه بی بهره است که محتاج هم‌خوابگی با مشتریان پست و فرومایه روسپی خانه های مفلوک و کثیف است؛ همه به جود و بخشش او محتاج و از عطا و مواهب او برخوردار است، ولی خود از هیچ موهبت و توجهی بر خوردار نیست.

    ××× ××× ×××

    دشت برچی را نیاکان بارکش ما بنیاد گذاشته اند. از سه قرن بدین سو هزاره ها با عنوان های مختلفی چون برده، اسیر، عسکر، کنیز، کلفت،‌ خانه سامان، و ازجمله حمال و بار کش و جوالی ، در این شهر زندگی کرده اند. گفته اند که دشت برچی در اصل همان دشت بارچی است: دشت حمالان و بارکشان. هنوز هم نبض برچی در هرم نفس های خسته بارکشان و حمالان می تپد. اکنون ثروتمندان زیادی در برچی مسکن گزیده اند. بیش از پنج- شش عضو شورای ملی در برچی ساکن اند. در گوشه گوشه‌ای برچی خانه های لوکس و کج و کوله سر بر آورده اند. اما هویت اصلی برچی بارکشی و حمالی است؛ برچی با عرق جبین و کد یمین مردانش هویت یافته است؛ خاک برچی بیش از هرچیزی با خون وعرق آجین شده است. فقر گرچه آشنای خانه زاد برچی است اما نشان برچی بیش از فقر، زحمت و کار و بیش از نداری، سخت کوشی وعرق است. هیچ معلومات جمعیت شناختی دقیقی از این منطقه در دست نیست. برچی در سال 1346 به عنوان ناحیه سیزدهم شهر کابل شناخته شده است، اما مطلقا بدون نقشه شهری گسترش یافته است. تنها یک حوزه پولیس با چند تن پرسنل محدود در این جا وجود دارد و ناحیه سیزدهم شهر داری نیز فعال است که کوچکترین نقشی در تنظیم امور شهری و ساخت و سازها ندارد. هیچ شفاخانه و کلنیک دولتی در این منطقه در نظر گرفته نشده است و تا چند سال پیش که جاده باریک و یک باندی بود، عابران گاه نصف روز را در ترافیک سنگین گیر می کردند، بیماران زیادی پیش از رسیدن به شفاخانه جان دادند و زنان زیادی پیش از رسیدن به زایشگاه زایمان کردند. فقر مکتب و نبود مراکز آموزشی از دیگر پدیده های آشنا در برچی است. تنها مکتب دولتی در این منطقه لیسه عبد الرحیم شهید است به مساحت 13 جریب که نخست د رسال 1348 توسط وزارت معارف به عنوان مکتب ابتدائیه دشت برچی فعال شد و در سال 1360 به لیسه عبدالرحیم شیهد تغییرنام داد و اکنون با داشتن 23 هزار محصل بزرگترین و فقیرترین لیسه دنیا است. لیسه ای در نپال با داشتن 14هزار محصل، با فاصله بسیار در مقام دوم قرار دارد. فقر و نداری و رنج و بیماری همچون کار وزحمت و سخت کوشی، بخشی جدایی ناپذیری از هویت برچی است. شصت در صد تمام بیماران ریوی شفاخانه تبرکلوز دارالامان را ساکنان برچی تشکیل می دهند درحالیکه بیماران دیابتی و دارای فشار خون از مناطق دیگر کابل اند. نمی توان گفت که در هر کیلومتر مربع چند نفر زندگی می کنند. اما، به جرأت می توان گفت که برچی یک زندان بزرگ است. قطعه خاکی است انباشته از جمعیت عظیم انسانی، اما فاقد سهولت های ارتباطی، فاقد نقشه و امکانات شهری و به خصوص فاقد آب و برق است. برای مسافتی که می تواند با ده دقیقه زمان پیموده شود، باشنده برچی گاه دوساعت از وقتش را می گذارد. اغلب نقاط برچی از ساعت 9 شب به بعد در آغوش ظلمت وتاریکی به آرامش کراهت بار فرو می رود واگر اندک صدای سکوت شب برچی را در ساعات بعد از 9 شب می شکند، صدای دق دق جنراتور است.


    مشکل آب از همه جدی تر است. تراکم جمعیت و تعدد چاه هایی کنده شده، سال به سال ذخیره آبی زیر زمینی را پایین برده است. تا ده سال پیش از این چاه ها میان 15 تا 20 متر آب می داد. اکنون دلو ها از 30 متری ژرفای زمین خالی باز می گردد. از هفت سال پیش که به فرمان محمد کریم خلیلی معاون دوم رئیس جمهور چاه هایی عمیقی در برچی ( تعداد پنج حلقه چاه در حدود ریگریشن) حفر شد وآب برچی به مناطق شرق وشمال کابل لوله کشی گردید، کم‌بود آب، به خصوص در تابستان‌ها، به مصیبت هایی برچی افزوده شد. اینک در برچی دنگ دنگ ماشین ها کندن چاه های نو و عمیق تر کردن چاه های قدیمی هنگامه تازه آراسته و تلاش های مذبوحانه دیگری را به نمایش در آورده است. مردم به جای اینکه کوچک‌ترین اعتراضی به انتقال ذخیره آبی منطقه شان داشته باشد، بازهم به خاک و طبیعت پناه آورده است؛ بازهم به ظلمت زمین، این بار در ژرفای 55 متری و 60 متری امید بسته است. شگفتا از صبر و سکوت برچی ! شگفتا از دهشت های زندگی در برچی و شگفتا ازمردم برچی که برای دفاع از هر آنچیزی که وظیفه شان نیست و در توانایی شان نمی گنجد، پیشگام و پیش قدم اند، اما در پیگیری مطالبات اجتماعی و حقوق مدنی شان این چنین بی توجه اند. این واقعا نو مید کننده است. سخن سمیر امین جامعه شناس عرب که دیر ها پیش در جایی خوانده بودم، به ذهنم می آید: « مردمی خوشبخت وموفق خواهند شد که اقتصاد را با کار رشد دهد، سیاست را باآگاهی انسانی کند و دین را با رواداری حرمت نهد. در جوامع استبداد زده و بیمار، سیاستمداران مردم را چوب سوخت جدل‌های سیاسی می خواهند و روحانیان وظیفه دشوار نگهبانی از دین را که مردم در آن هیچ تخصصی ندارند، بر عهده آنان می گذارند. اعتراضات مردم در چنین جوامعی یا به سود روحانی است یا به نفع سیاستمدار، اما هرگز به سود خودشان نیست». به برچی می اندیشم: به احساسات، تظاهرات، گردهمایی ها، کمپاین‌ها، زیر علم جمع شدن‌ها، پول مصرف کردن ها و به مکتب حمله کردن‌ها. راستی سود برچی، سود مرد عرق و کار، سود بیماران ریوی و کودکان بی مدرسه و مبتلا به بیماری سالک از این همه شور و شعار و جوش وخروش چیست؟ سخنان سمیر امین در ذهنم تکرار می شود و ذهنم از تردید وابهام نسبت به برچی سرشار می گردد. در این مدت که آب ها از چاه ها رفته اند، تلاش معاش و تقلای زندگی، سرو صدایی ماشین های چاه کنی و همهمه کندن چاه و کشیدن صف‌های دراز بر سر چاه هایی کوچه ( چاه هایی نیمه عمیقی که توسط مؤسسات کنده شده اند)، سیمای آکنده از شور بختی برچی، بسی بیشتر از هر زمانی دیگر قابل دیدن شده است. اما برچی با مصیبت و تیره بختی خود با خاموشی و سکوت واکنش نشان داده است. این پیش از هر چیزبه این معنا است که امیدی هرگونه خیری ازسوی حکومت پیشاپیش در دل برچی کشته شده است که خود نشان دیگری است از ویژه بودن و بیگانه بودن برچی.

    ××× ××× ×××

    امشب جایی مهمان بودم. حدود ساعت 12 که به خانه برگشتم در کوچه عروسی بود. دو سه مورد شنیدم که شرکت کنندگان جشن عروسی نیز،‌ به خصوص بانوان، از آب و چاه صحبت می کردند. نزدیک به یک هفته است که دلو آب ما نیزبه کف چاه خورده و خالی و خجل بازگشته است. بعد از سه روز تماس و تلفن و پیگیری که صاحب خانه آمد، معلوم شد که چاه 29 متر ژرفا دارد و نیاز است که 15 تا 20 متر دیگر کنده شود تا دلو خشک از ژرفای زمین لب تشنه باز نگردد. ویا چاه جدید کنده شود که احتمالا 10 تا 20 روز زمان خواهد برد. دیروز سلمانی رفته بودم و برای حمام نیم ساعت پیاده رفتم وسویه های دیگری از دهشت ودشواری زندگی در برچی برایم آشکار شد و از دیروز تا به حال در صدد تهیه بشکه و فرغون هستیم تا از بیرون آب تدارک کنیم. ساعت 12 و 10 دقیقه بود. کم کم آمده می شدم که بخوابم. آوای دهشت برچی از جای دور ونا پیدا، از جای مبهم و راز آلودی هم‌چون قلب برچی درگوشم تکرار می شد. کوچه غرق در سکوت شبانه بود. برق رفته بود. شمعی روشن کردم ودر نور کم فروغ آن در کنار کتاب هایم با شب و برچی به گفتگو نشستم. جایی که خاکش آعشته خون و عرق است و مردمانش معنای پایداری وقربانی را می فهمند و دست های پینه بسته شان با حماسه و مقاومت پیوند خورده اند، برغم دهشت های زندگی، برغم ناهنجاری هایی که گاه و بیگاه آگاهانه و نا آگاهانه بروز می کند و برغم خشونت هایی که تحمیل و تحمل می کند، عالی وبا شکوه و مقدس وجاودانی است. می دانم که به چنین جایی تنها با یک نجوای شبانگاهی ادای دین کردن منصفانه نیست، اما برای قلب کوچک من همین مقدار نیز نمی تواند خالی ازشادی و رضایت خاطر باشد. اینک به حد کافی خسته ام و پلک هایم سنگین شده است. اما شادم که این شب را با برچی بودم. این سیاهه را به رنج های خاموش ساکنان صبور دشت برچی تقدیم می کنم.
    شب پنجشنبه 29/2/1390
    ساعت 3 و 10 دقیقه بعد ازنمیه شب
    دشت برچی

    منبع: http://myurozgan.com/fa-AF/article/1586

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/11/4::: ساعت 3:25 عصر

    بعیض علیه هزاره ها در نیروهای امنیتی

    تبعیض علیه هزاره ها در نیروهای امنیتی

     

    نسیم جعفری

     

    این تبعیض و بی عدالتی در نهادهای امنیتی کشور، چنان آشکار و روشن است که قوماندانی و فرماندهی هیچ یک از قول اردوهای هفتگانه، فرماندهی فرقه های چهارگانه، قوماندانی آوازهای 34 گانه و قوماندانی مراکز پنج گانه تعلیمی در اختیار یک صاحب منصب و افسر هزاره نیست، در بخش قوماندانی های امنیه 34 ولایت کشور نیز وضعیت مشخص است و نیاز به شرح دادن نیست...

     
    با شما گیری نظام جدید، انتظار می رفت که استخدام ها و انتصاب های دولتی و اداری براساس لیاقت، تخصص و شایستگی باشد نه براساس روابط، مناسبات و تعلقات قومی و قبیله ای، لذا همه کسانی که در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری نامزد شده بودند، از حاکمیت شایسته سالاری سخن می گفتند.

    اما اینگونه که نشد هیچ، بلکه به همان توافق نامه "بن" (34% پشتون، 34% تاجیک، 20% هزاره و 10% ازبیک) نیز عمل نشد، هرچند آمار جمعیت اقوام در توافق نامه "بن" نیز غیرعادلانه و غیرواقعی تنظیم شده بود. بلکه در طول پانزده سال گذشته همه چوکی ها و مناصب دولتی براساس تعلقات قومی اشغال گردید، لذا حضور هزاره ها - علی رغم داشتن تخصص و شایستگی - در ادارات دولتی از 2% فراتر نرفت. 

    این بی عدالتی در نهادهای امنیتی نیز بسیار محسوس و هویدا است، از باب نمونه، بعد از سقوط طالبان و تأسیس اردوی ملی جدید تا کنون هفتاد و چهار دوره کورس نظامی تحت عنوان "ocs" برای افسران جوان برگزار و در هر دوره حداقل 300 نفر فارغ شده اند که در بسیاری از این دوره اصلا هزاره ای حضور نداشته و در برخی دوره ها حد اکثر 2% هزاره حضور داشته اند. این در حالی بود که در وقت امتحان شمولیت، هزاره ها بیشترین تمرین و امتیاز کسب می کردند، اما در هنگام گزینش نهایی حذف می شدند و هیچ کسی هم نبود که بازخواست کند که چرا چنین شده است، زیرا رهبران هزارها فقط همان چوکی خود را محکم گرفته بودند.

    جنرال عبدالرحیم وردک، وزیر اسبق دفاع، رسما بخش نامه و دستورالعمل صادر کرد که در اکادمی ملی نظامی از هزاره ها فقط 10% شامل شود نه بیشتر، این دستور ایشان با اینکه مخالف قانون اساسی بود، در تضاد شایسته سالاری و نقض توافق نامه "بن" بود، اما هیچ کسی حتی استاد خلیلی، معاون رئیس جمهور نیز نسبت به آن اعتراض نکرد.

    تنها یکسال آنهم با تحصن و سر و صدای محصلین که باید پذیرش آکادمی نظامی براساس لیاقت و شایستگی باشد نه براساس تعلقات قومی، نزدیک به 30% هزاره هم در امتحانات و هم در گزینش کامیاب و وارد آکادمی نظامی شدند، اما بعدا حامد کرزی، رئیس جمهور سابق با فرمان ویژه، بیش از 200 نفر پشتون را به بهانه مناطق ناامن جنوبی و مشرقی، بدون امتحان وارد آکادمی نظامی کرد که در نتیجه، نسبت مشمولین هزاره حتی در همان سال نیز به کمتر از 10% تقلیل یافت. در یک کلام، با اینکه قریب به 50% کامیاب شدگان امتحان آکادمی نظامی را هزاره تشکیل می دهند، اما در مرحله گزینش به دلیل تعلقات قومی، کمتر از 10% آنها وارد آکادمی نظامی می شوند.

    در بخش صاحب منصبان جهادی و غیرمسلکی نیز همین بی عدالتی و تبعیض وجود دارد، زیرا صاحب منصبان جهادی هزاره به 1% هم نمی رسد، البته در این زمینه شاید بیشترین تقصیر متوجه استاد خلیلی باشد که فرماندهان و نیروهای جهادی هزاره را خلع سلاح و بدون اینکه این نیروها را در چوکات نیروهای امنیتی کشور تنظیم نماید، فرقه های بامیان و غزنی را منحل نمود، در حالیکه برادران تاجیک و ازبیک ما نیروهای مسلح شان را وارد اردو نیروهای امنیتی کشور نمودند.

    این تبعیض و بی عدالتی در نهادهای امنیتی کشور، چنان آشکار و روشن است که قوماندانی و فرماندهی هیچ یک از قول اردوهای هفتگانه، فرماندهی فرقه های چهارگانه، قوماندانی آوازهای 34 گانه و قوماندانی مراکز پنج گانه تعلیمی در اختیار یک صاحب منصب و افسر هزاره نیست، در بخش قوماندانی های امنیه 34 ولایت کشور نیز وضعیت مشخص است و نیاز به شرح دادن نیست.

    در قسمت ترفیع نیز وضعیت همین گونه است، جنرالان هزاره وقتی از خود شایستگی نشان می دهند، به جای ترفیع از پست های موثر منفک و به مقام های تشریفاتی منصوب می شوند، مثلا جنرال مرادعلی مراد تا زمانیکه فرمانده قول اردوی شاهین در شمال کشور ایفای وظایف می کرد، شمال کشور از امن ترین نقاط افغانستان بود، اما ایشان را از آنجا منفک و به یک مقام تشریفاتی منصوب نمودند یا جنرال محمد علی شجاعی که قومندان لوای اول در جنوب هلمند بود، اما ایشان را به جای ترفیع و ارتقای رتبه در یک پست تشریفاتی تبدیل نمودند، بعد از منفک شدن جنرال شجاعی از قوماندانی لوای اول هلمند، جنوب هلمند نیز مانند شمال آن دوباره نا امن گردید.

    نوت: هزاره ها باید ابتدا متحد و یکپارچه شوند و سپس یک تشکیلات منسجم ایجاد نمایند تا بتوانند افراد مؤثر و دلسوز را وارد دولت کنند که بتوانند از نیروهای نظامی و اداری هزاره که در چوگان دولت فعالیت فعالیت می کنند، حمایت نمایند، زیرا در دولت افغانستان، روابط بر ضوابط مقدم است و هر کس فقط از قوم و قبیله خود حمایت می کند، رهبران فعلی ما نه تنها کادرسازی و از نیروهای جوان و جدید ما حمایت نمی کنند، بلکه همیشه در صدد سرکوب آنها هستند، زیرا احساس می کنند که نیروهای جدید، موقعیت آنها را به مخاطره می اندازد.

    منبع: http://myurozgan.com/fa-AF/article/9339

     



  • کلمات کلیدی :
  • انجمن صلح طلبان افغانستان ::: یکشنبه 94/11/4::: ساعت 3:21 عصر


    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 16
    بازدید دیروز: 131
    کل بازدید :640086
    >> درباره وبلاگ <<
    صلح طلبان افغانستان
    انجمن صلح طلبان افغانستان
    پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<
    افغانستان[23] . افغانستان و توسعه[19] . پارلمان[9] . غزنی[8] . طالبان[7] . مناسبت‏ها[6] . یادداشت‏های متفرقه[6] . وهابیت[5] . هزاره[5] . پاکستان[5] . امام علی[5] . جنگ[5] . اسلام[4] . انتخابات[4] . هزاره ها[4] . صلح[4] . قرآن[4] . دین[3] . امنیت[3] . تبعیض قومی[3] . تصاویر[2] . بهسود[2] . بیکاری[2] . خشونت[2] . آمریکا[2] . عربستان[2] . دانلود[2] . علی[2] . عید[2] . کابل[2] . کوچی[2] . کوچی‏ها . مجلس . محقق کابلی . معرفی کتاب . کتاب . کدجاوا . کراچی . کشتار شیعیان . والی . وبلاگ . وحدت . مهاجرین افغان . مهدی . میلاد پیامبر . ناامنی . نرم افزار . نقد کتاب . دانلود = کتاب . دعا . غزنی، تاریخچه . فقر و بیکاری . قالب . قالب رایگان . قالب وبلاگ . عکس . عکس از غزنی . عکس و تصویر . علم . رمضان . سایت . سرعت انترنت . سیاست دوگانه . شمشیر . شهید مزاری . اخلاق . ازبک ها . امریکا . افغانها . امام حسن مجتبی . امام حسین ع . امام رضا ع . امام صادق ع . انیمیشن . بازار غزنی . پشتون . پشتونها . پیام . تاجیک . داتلود . دانش . جنگ داخلی . حقوق بشر در افغانستان . حکمتیار . تظاهرات . تفرقه گرایی . تفرقه و نفاق! . جنایات . جنایات وهابیت . تجاوز . تربیت . ترور . قندهار . قوم گرایی . کوچی .

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    صلح طلبان افغانستان

    >> سایت های افغانستان<<
    قرآن کریم دانلود قرآن
    نوشته های پیشین وبلاگ
    بدنبال آرامش
    مجله مینه - پشتو
    شورای جهانی هزاره
    پایگاه‏های اطلاع رسانی مراجع تقلید
    آیت الله محقق کابلی
    زبان انگلیسی یاد بگیریم
    علیجان زاهدی غزنوی
    کودکان افغان عکس و تصویر
    سلامت روان فرزندان
    نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
    آیت الله محقق کابلی
    حزب وحدت
    سایت شهید مزاری
    سایت دانشگاه کاتب هزاره
    سایت آیت الله محسنی
    سایت ریاست جمهوری افغانستان

    تاجیک مدیا
    متن کامل قرآن کریم - دانلود
    موسیقی افغانی برای وبلاگ
    کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
    مجمع علمی فرهنگی نور
    سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
    وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتون‏های شیعه
    سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
    جمهوری سکوت
    معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
    پیوندهای فرهنگی مذهبی
    شریف حبیبی
    از غزنی / واسع هیله من
    آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
    سایت جنبش ملی افغانستان
    اندیشه مثبت
    افغانستان پس از جنگ
    تاجیک مدیا
    سادات افغانستان
    وبلاگ حقوقی صارم
    لینکستان وبلاگهای افغانستانی
    سایت گشایش
    سایت غرجستان
    سایت طلوع فجر
    آموزش زبان انگلیسی
    هفته نامه نىای غؤنه
    غرجستان
    تاجیک مدیا
    قلم بیقرار
    خبرنامه علودانی
    هزاره پیوند
    خبرهای تازه از علودانی
    وطندار
    کودکان وطن
    خوات معاصر
    خوات آنلاین
    روزنه امید
    برگ سبز - محمد رحمتی
    ناهور - خوات
    رو به فردا
    درد دلهای یک باچه مهاجر
    محمد شفق خواتی
    استاد علیزاده مالستانی
    مدرسه محمدیه غزنی
    مردم مالستان
    وحدت نیوز
    نگاه فردا
    سروش صبا
    هم صنفی
    در رثای بابه مزاری
    مجله اخوت
    هزاره پیوند
    حزب وحدت
    صادقی نیلی
    هیله من غزنوی
    علودانی
    مشفق
    بشیر احمدی
    خوات آنلاین
    قلم بیقرار
    کودکان افغانستان
    جامعه اسلامی علودانی
    محمد صابری شملتو
    جامعه نو شوکت علی محمدی
    جمهوری سکوت
    ابرار
    دورتر از چشم اقیانوس
    شریف سعیدی
    نقش والدین در سلامن روان فرزندان
    وحدت نیوز
    مدرسه علمیه محمدیه
    خوات معاصر
    خوات آنلاین
    حوات زیبا
    خوات دانلود
    رو به فردا

    >>طراح قالب<<
    انجمن صلح طلبان افغانستان - صلح طلبان افغانستان
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

     

    انجمن طالبان صلح و امنیت در افغانستان

    تصویر ثابت

    <bgsound src="http://kabul3.persiangig.com/audio/12%20watan_eshq_tu.mp3" loop="infinite">