افغانستان قربانی توطئه شوم امریکا و غرب!

نزدیک به یک دهه از اشغال افغانستان عزیز به دست امریکا و هم پیمانان آن می گذرد، آنان وقتی آمدند، به مردم ما این وعده را دادند که «صلح» و «امنیت» را در کشور جنگ زده و فقیر ما آورده و مردم را از وضعیت فلاکت بار موجود نجات می بخشند!.

مردم افغانستان که از ظلم و جنایات طالب ها به ستوه آمده بودند، از مهاجمین استقبال نموده و آنان را فرشته نجات خویش تصور کردند، تصوری باطلی که دروغ بودنش خیلی زود آشکار گشت.

 البته این تردید برای همه وجود داشت که طالب ها چگونه پیدا شدند؟ و با این که کارخانه تانک و موشک سازی نداشتند و حتی قادر به ساخت و تولید یک تفنگ شکاری نیز نبودند، چگونه تا به دندان مسلح شده و از تکنولوجی مدرن نظامی بهره مند گشته وارد افغانستان شدند، و در مدت کوتاهی توانستند 90 % افغانستان را اشغال کنند و امارت ایسلامی تشکیل داده و به قطع دست، سر و پای مردم پرداخته و زنان را از حق طبیعی انسانی شان محروم سازند، مکاتب دخترانه را تعطیل اعلان کنند و تلویزون ها را آلت شیطانی نام نهاده، بشکنند و به شغل «القتل = کشتن» و «الضرب = زدن» بپردازند و در نتیجه مردم بیچاره را نسبت به دین خدا و مفاهیم اسلامی بدبین سازند!

در این اواخر توطئه های شوم غربی ها به سرکردگی آمریکا یکی پس از دیگری برملا شده و چهره حقیقی اشغالگران آشکار میشود: نمونه بارز توطئه شوم برخورد دوگانه انگلیسی ها با طالبان بود که روز میجنگیدند و شب اسلحه و مهمات برای طالبان میدادند، وقتی برملا میشد می گفتند هلی کوپتر شان اشتباها مهمات را به طالبان داده اند.

در غزنی همواره مردم غیر طالب، کشته و زخمی می شوند و نا امنی به اوج خود رسیده است، در خواجه میری وقتی نیروی محافظ پروژه سرک سازی، در مقابل حمله طالبان به دفاع می پردازد و طالبی کشته میشود، فرد مدافع به 18 سال زندان، محکوم میگردد، وقتی موتر گندم ... در کوتل مهمند توسط طالبان و رهزنان آتش میگیرد، کسی اجازه کوچکترین عکس العمل ندارند، منطقه پیرکه و قیاق و کوتل مهمند به جولانگاه قاتلان مردم تبدیل شده و هر از گاهی شاهد کشته شدن، سر بریدن و مثله شدن انسان مظلوم هزاره در اینجا هستیم و معاون ولایت غزنی کشته میشود در حالی که والی صاحبان غزنی که خود طالب بوده اند، به راحتی و آسودگی زندگی میکنند!!!

نتیجه این که به آمریکا اعتماد کردن غلط بود و غلط خواهد بود، چاره دیگر باید اندیشید! 

مطالب مرتبط با موضوع در سایت های دیگر:

در ولایت لوگر ولسوالی خوشی به تعداد صد ها پایه موبایل به افراد کلیدی طالبان توزیع گریده است.
به گفته مردم محل ، این موبایل ها بصورت علنی از سوی نظامیان امریکایی به عنوان تحفه به طالبان داده شده است.
ادامه مطلب

------------------------

امریکا به طالبان، باج می دهد!؟ 

----------------------

سیاست دوگانه آمریکا درمبارزه با تروریزم

----

گزارشها از پرداخت میلیونها دلار رشوه از طرف امریکا به طالبان حکایت دارد

----

بودجه های دولتی آمریکا صرف کمک به طالبان می شود

---

چه کسی به طالبان پول می دهد؟ 

***

 اهداف آمریکا در حمایت از تروریسم

***

http://www.rahenejatdaily.com/891/87032108.html

طالبان توسط امریکا و انگلیس حمایت می شوند

***

عربستان و طرح بازگرداندن طالبان

***

القاعده و طالبان؛ ساخته و پرداخته ی عربستان سعودی:

***

http://www.faratarazmarzha.org/Bohar/Jenbesh_Moqawamat.htm

http://www.faratarazmarzha.org/Bohar/Jenbesh_Moqawamat.htm

نجات افغانستان از تفرقه و نفاق!

آنچه از جلوه‌های تمدن و ترقی در کشورهای صنعتی و پیشرفته‌ی دنیای امروز به چشم می‌خورد، دست‌آورد علم و دانش است. هرچند در مواردی، استعمارگری، چپاول، و غارت دارایی‌های کشورهای مستعمره، نقش حیاتی در به‌دست‌ آوردن ثروت آنان و فقر این کشورها دارد.

با آن‌هم باز نمی‌توان نقش اساسی دانش را در پیشرفت آنان در عرصه‌ی صنعت و تکنولوژی روز نادیده گرفت، تمام اختراعات ثبت شده و دانشمندان مخترع، که خیلی از آن‌ها (خواسته یا نخواسته) خدمات بزرگی برای بشریت نموده‌اند، غربی اند.[1][1] و برخی کشورهای دیگر که به صنعت و تکنولوژی دسترسی پیدا نموده‌اند مثل چین، ژاپن، و بعض کشورهای شرق آسیا[2][2] از طریق انتقال تکنولوژی توانسته‌اند به پیشرفت نایل آیند.[3][3]

به موازات این پیشرفت اقتصادی متأسفانه فقر معنوی و اخلاقی از چالش‌های بزرگ موجود در فراروی این کشورها است، که آیندة بشریت را به خطر مواجه ساخته‌است. و در مقابل، یکی از مصایب کشورهای فقیر، فقر فرهنگی و محرومیت از علم و دانش روز است که این محرومیت به نسبت توان اقتصادی این کشورها در نوسان بوده و در کل، درصد باسوادی در این‌گونه ممالک خیلی پایین می‌باشد. با این حال چگونه می‌توان امید به بهبود اوضاع و پیشرفت و ترقی داشت؟ ناگفته پیدا است که بعض ازین کشورها از منابع مادی (نفت، گاز، معادن، و...) غنی و خوبی برخوردار اند، و مسلم است که منابع مادی و سرمایه‌ها به خودی خود نقش تعیین کننده در پیشرفت اقتصادی ندارند. روند توسعه را منابع انسانی مشخص می‌کند.

نیروی انسانی با دانش و مهارت، ریشه‌ی درخت توسعه و پیشرفت است. منابع انسانی زیربنای ثروت ملت‌ها را تشکیل می‌دهد، سرمایه و منابع طبیعی عوامل تولید‌اند، در حالی که انسان‌ها عوامل فعالی هستند که سرمایه‌ها را متراکم می‌سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می‌کنند، سازمان‌های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی را می‌سازند و توسعة ملی را جلو می‌برند، بدیهی است کشوری که نتواند مهارت‌ها و دانش مردم‌اش را توسعه دهد، و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.[4][4]

ادامه مطلب

طالب‌ها عامل

تداوم فقردر افغانستان!

طالبان صلح: مولوی صاحب! شما فقر و بدبختی مردم افغانستان را تمدید نموده و آتش جنگ را دوباره در جنوب کشور شعله‌ور نمودید!

ملاعمر: این موضوع کاملا دروغ است، شما زندگی خودم و فرماندهان و قوماندانان القاعده را بیبینید، کدام‌شان فقیر و تنگدست است؟ تازه تمام نیروهای ما از برکت جنگ صاحب کالدار و دالرهای فراوان شده اند.

طالبان صلح:منظورم فقر و بدبختی مردم بود که از برکت جهاد شما و ناامنی که ایجاد نموده‌اید کار و شغل‌شان را از دست داده و به فقر و فلاکت دچار گردیده‌اند، نه فقر شما و جنگاوران‌تان.

ملاعمر: دنیا مهم نیست، در آخرت بهشت در انتظارشان خواهد بود!

طالبان صلح: بهشت مال خودتان، بگذارید مردم بعد از یک ربع قرن جنگ داخلی اندکی آرامش یافته و زندگی کنند، این جنگ‌های شما وطن را تخریب کرد و نیز اعتقادات مردم را متزلزل ساخت، چون حضرت ابوحنیفه(رض) مذهب را برای این که مایه‌ی رحمت باشد آورد نه برای عذاب و جنگ، و شما که پیروان آن بزرگوار هستید برعکس عمل نموده و اسلام را دین قتل و کشتار معرفی نمودید. بدتر این که شما در افغانستان بیش از این که کافران را بکشید افراد بیگناه را کشته‌اید و آمارهای موجود مؤئید این مطلب است.

ملاعمر: ما به عنوان نماینده تام الاختیار خدا در افغانستان وظیفه داریم که جهاد کنیم و در این میان ممکن است غیر نظامی هم کشته شود! شود ولی هدف ما مقدس است.

طالبان صلح: یک شباهتی بین شما و اسرائیل دیده می‌شود و آن این که اسراییل به زور وارد فلسطین شد و ساکنان این سرزمین را مورد هجوم قرار داده و بیرحمانه به قتل می‌رساند. شما هم در زمان حاکمیت تان مناطق غیر پشتون نشین را مورد هجوم قرار دادید و به کشتار پرداختید به قسمی که هم مذهبان تان را هم بیرحمانه کشتید، این در حالی بود که هیج غیر پشتونی به مناطق جنوب حمله نکرد و در خانه‌های شان مورد تهاجم قرار گرفتند، و پشتون‌ها به رهبری شما به خود حق دادند که به مناطق تاجیک‌ها ازبک‌ها و هزاره‌ها حمله نمایند و بر دیگران بدون این که آنان نسبت به سرنوشت‌شان حق انتخاب داشته باشند شترچرانان کوچی را به نام مولوی و به سمت والی و ولسوال تعیین نمودید. آیا دیگران حق زندگی در افغانستان را ندارند؟

ملاعمر: همه میدانند که پشتون‌ها بیش از 250 سال به تنهایی در افغانستان حکومت نموده و دیگران رعیت بوده‌اند، لذا وضعیت موجود فعلی برای ما قابل قبول نیست، ما مخالف آمریکا نیستیم و به اسلام هم اعتقادی نداریم، ما پشتونخواه بوده و افغانستان را برای پشتون میخواهیم!

طالبان صلح: در میان پشتون‌ها زیاداند کسانی که حاکمیت گذشته را ظالمانه دانسته و به تمام ساکنین افغانستان به دید انسان‌های دارای حق انتخاب نگریسته و معتقد اند که فقر و بدبختی افغانستان معلول وجود حاکمان پیشین است.

سایت راوا انعکاس ترور و تروریسم

بد نیست از نظردهندگان وبلاگ بپرسیم:

آیا تروریسم مذهبی – طالبانی ریشه در دین دارد؟ و آیا ابوحنیفه(رض) مذهب را برای ترور آورد یا برای این که مایه‌ی رحمت و سعادت بشر باشد؟

آیابرای جامعه‌ی جهانی بهتر نیست برای خشکاندن ریشه تروریسم، عربستان سعودی که حمایت فکری میکند و پاکستان که تروریسم را پرورش داده و تأمین مالی میکند را تحت فشار قرار دهد؟

آیا عملکرد طالب‌ها دینی است؟ پیامدهای آن و فقر و عقب ماندگی حاصل از آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کاندید اصلح فایل pdf

کاندید اصلح

گفتگوی شمس الحق با سیف الحق در باره رای‌گیری پارلمان افغانستان

شمشه‌لق: سلام سیف اللق جان! راستی شما به کی رای میتی؟

سیفول: شمس الحق جان! مه به کسی رای میتوم که مسلمان باشه، دلسوز به مردم باشه - بین مردم اوغانستان فرق نگذاره - کل مردمه به یک چشم بیبینه! اهل فهم و حکمت باشه – کار قانونی بکنه– سابقه خوب داشته باشه و نام بدی نکده باشه – شجاعت و مردانگی داشته باشه، صلح و امنیت بیاره -گپ زدن بلد باشه و در یک کلام: کان دید اسلح باشه

شمشه‌لق: خو میگفتی هیچ رای نمیتوم! ای رقم آدما هیچ پیدا نمیشه ،   که هم موسولبان باشه و بین مردم اوغانستان فرق نمانه! سابقه خوب داشته و نام بدی نکده باشه،   تو یک نفرشه  بره مه نشان بتی؟ شجاعت و مردانگی که کل شان داره،  30 سال اس که می‌بینیم.

سیفول: کل نمایندا موسولمان استه اما ...!!!!!!!!

شمشه‌لق: فامیدوم حتما به ملا عمر رای میتی! او کل مردمه به یک چشم میبینه و یک چشم هم بیشتر نداره.

سیفول: نه! او خوده کاندید نکده، او اصلا به ای چیزا قانع نیس او امیر المومنین  امارت ایس! لامی میباشه او بی‌خبر!

شمشه‌لق: خی حتما به حکمت‌یار رای میتی که مسولمان و اهل حکمت و چیزای دیگه استه.

سیفول: حکمتیار نامش حکمتیار است، او به پارلمان برود کی چی؟ ده اونجه جنگ مسلحانه نیست اگه جنگ هم باشه با سلاح منطق و استدلال است نه با تفنگ و راکت و انتحار! و ترک عادت هم آدمه مریض میسازه!

شمشه‌لق: حتما به استاد محقق و یا استاد اکبری رای میتی؟

سیفول: نه ! مه گفتوم گپ زدن بلد باشه، منظورم گپ زدن سر منبر نبود، علوم سیاسی خوانده باشه و تحلیل گر مسایل کشور باشه و مستدل و منطقی گپ بزنه! استادا بره جنگ دادن مردمای نافام خوب بود!

شمشه‌لق: حتما به داکتر سجادی یا به عبد رب رسول سیاف رای میتی؟

سیفول: سیاف خوب گپ میزنه اما گپای خوب نمی‌زنه! و کل مردمه به یک چشم نمی‌بینه! سابقه خوب هم که به خودت مالوم اس نداره! داکتر سجادی مثل دیگرا دلسوز به خودش اس نه به مردم البته ای خوبی ره داره که بین اوغان و هزاره هیچ فرق نمگذاره، ده جنگ بهسود ابروی خوده خم نکد، در پروسه حذف وزیران هزاره توسط مجلس هیچ چیز نگفت!

شمشه‌لق: کاندید اصلح یا کان دید اسلح که گفتی چه معنا داره؟

سیفول: پارلمان خودش کان اس؛ کان دالر و پیسه که مه و تو ندیدیم! اسلح هم که سلاح زیاد داشته باشه،،یک وخت اگه چانس آوردند جنگ شروع شد بتانن مردمای بیچاره ره  بکشند و بزنند (الضرب =زدن و القتل=کشتن) !

شمشه‌لق: پس مه نفامیدوم به کی رای میتی؟ فقط یادم مانده که ملالی جویای خدازده توهین کده بود به پارلمان که (طبیله حیوانات!) استه

سیفول: مه به کسی رای میتوم که قهرمان باشه و نام اوغانستانه ده کل دنیا بلند کده باشه، از قوم خودم باشه و از مردمای دیگه ره کشته و زده باشه  ، به دردیم بخوره کارم گیر کد کمکم کنه، به سواد موادش بیخی کار نداروم،   اسلح اسلح باشه، به توهین ملالی جویا گوش نکو، در جنگل غیر از شیر، گرگ روباه و آهو و حیوانات دیگه وجود نداره و اوغانستان 250 سال استبداد و تمامیت خواهی بوده و 30 سال جنگ !! آدم که ای کارا ره نمیکنه مالوم اس که حیوانات جنگ داره و زور داریش کم‌زوریشه میخوره گرگ‌ها و شغال‌ها آهو و مرغ‌ و پرندگانه می‌خوره!  

وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُواْ فَاءَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَیهُمَا عَلَى الاُْخْرَى فَقَتِلُواْالَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِى ءَّ إِلَىَّ اءَمْرِ اللّهِ فَإِن فَآءَتْ فَاءَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَابِالْعَدْلِ وَاءَقْسِطُوَّاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ

و اگر دو طائفه از مؤ منین به نزاع و جنگ پرداختند، پس فورى میان آنان صلح و آشتى بر قرار کنید. سپس اگر یکى از دو گروه بر دیگرى تجاوز کرد، پس با آن متجاوز بجنگید تا به فرمان خداوند روى کند. پس اگر طائفه متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز خود برداشت )، میان آن دو گروه با عدالت صلح برقرار کنید و عدالت به خرج دهید. همانا خداوند عدالت پیشه گان را دوست دارد.

پیام ها: 
از این آیه نیز ده ها درس مى‌توان گرفت که ما به بعضى از آنها اشاره مى کنیم :
1 گرچه ایمان مانع درگیر شدن نیست ، ولى نزاع میان مؤ منین یک جرقه است نه یک جریان ، موقّت است نه دائمى . زیرا کلمه “اِقتَتلوا” نشان از پدید آمدن نزاع است ، نه دوام آن واگر دائمى بود مى فرمود: “یَقتَتلون “
2 ادب به ما مى گوید که مسائل منفى و زشت را مستقیما به مخاطب خود نسبت ندهیم . (در این آیه نفرمود: و اگر دو طائفه از شما، بلکه فرمود: از مؤ منان ، یعنى شما اینکاره نیستید) (اِقتتلوا)
3 طبیعت جنگ پاى همه را به میان مى کشد و تنها به دو گروه درگیر قانع نیست . (کلمه “اقتتلوا” جمع آمده وگرنه مى فرمود: “اقتتلا”)
4 مسلمانان در برابر مشاهده و اطلاع از درگیرى میان خود، متعهّد ومسئولند وبى تفاوتى را ممنوع مى دانند. (فَاصلِحوا)
5 براى آشتى دادن و برقرارى صلح میان مسلمانان با سرعت و بدون تاءخیر قیام کنیم . (حرف (فاء) در “فَاصلِحوا” نشانه سرعت است )
6 اگر یکى از دو گروه درگیر یاغى گرى کرد، همه اُمّت اسلامى باید بر ضدّ او سریعاً بسیج شوند. (فَاِن بَغَتْ... فقاتلوا الّتى تَبغى )
7 براى برقرارى یا حفظ امنیّت و عدالت ، حتّى اگر لازم شد باید مسلمانان یاغى کشته و فدا شوند. آرى ، خون یاغى ارزش ندارد. (فَاِن بَغتْ... فقاتلوا...)
8 در برابر خشونت باید خشونت به خرج داد. (فَاِن بَغتْ... فقاتلوا) (در نظام اسلامى نباید به یاغى مهلت و فرصت داده شود)
9 در سرکوب یاغى ، طفره نرویم و مسامحه نکنیم . (فقاتلوا) (حرف (فاء) علامت تسریع است )
10 در سرکوب یاغى ، کارى به خانواده ، زن و فرزند او نداشته باشیم و فقط به سراغ خودش برویم . (فقاتلوا الّتى تَبغى )
11 در سرکوب یاغى هیچ شرط و ملاحظه اى نداشته باشیم ؛ خودى باشد یا غریبه . (فقاتلوا الّتى تَبغى )
12 قیام مسلمین ، هدف مقدّس دارد.(حتّى تَفى ء الى ...)
13 مدّت مبازره تا رسیدن به هدف است ، (حتّى تَفى ء الى امر اللّه ) و ساعت ، ماه و تاریخ خاصّى ندارد. مثل مدّت مراجعه بیمار به پزشک و مصرف دارو است که تا زمان سلامتى باید ادامه یابد.
14 در سرکوب یاغى ، هدفهاى شخصى ، قومى ، حزبى ، یا انتقام ، خودنمائى و گرفتن زهره چشم از دیگران مطرح نیست ، بلکه یک هدف مطرح است و آن برگشتن یاغى به راه خداست . (حتّى تَفى ء الى امر اللّه )
15 براى آتش بس ، آغاز و شروع بازگشت یاغى به راه حق کافى است . همین که او شروع به برگشت کرد دست از او بردارید، زیرا شرط دست برداشتن از او، بازگشت صد در صد او نیست . (حتّى تَفى ء)
16 در مرحله درگیرى که متجاوز معلوم نیست ، باید تلاش براى خاموش کردن اصل فتنه و ایجاد صلح باشد، (فَاصلحوا) ولى در مرحله بعد که متجاوز و یاغى شناخته شد، خاموش کردن فتنه و ایجاد صلح باید در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. (فَاصلحوا بینهما بالعَدل )
17 وظیفه مسلمانان در شرائط مختلف تفاوت دارد؛ گاهى اصلاح است و گاهى جنگ . (در این آیه ، هم کلمه “اصلحوا” دو بار آمده است و هم کلمه “قاتلوا”)
18 در اصلاح میان دو گروه باید خسارت و غرامت جنگ را از متجاوز گرفت . (بالعَدل )
حضرت على علیه السلام فرمود: اُمّتى که حقّ ضعیفش از قوى بدون تردید گرفته نشود، قداست و ارزشى ندارد.⁽¹²⁴⁾
19 هر کجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاهى بود، سفارشات پى درپى لازم است . (بالعَدل ، اقسطوا... یحبّ المقسِطین )
20 اصلاحى ارزش دارد که حقّ به صاحبش برسد، وگرنه سکوت ذلّت بار، مرگ آفرین و تحمیلى است . (اصلحوا... اقسطوا)
21 هر کجا مسئله تحمّل مشکلات در کار است ، از اهرم محبّت استفاده کنید. (انّ اللّه یُحبّ المقسطین )
کسانى محبّت خداوند را دریافت مى کنند که بر اساس عدل و قسط حرکتى کنند وگرنه ساکت کردن دو طرف جنگ بدون برقرارى عدالت ، محبوب خداوند نیست . (یحبّ المقسِطین )