• وبلاگ : صلح طلبان افغانستان
  • يادداشت : طالبان و خشونت، پيامدهاي خشونت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چشم‌هايش هنوز درخشان بود

    چشم‌هايش هنوز, سرشار از برق حماسه هاي چهل دختران بود


    دشمن, فقط دست و پايش را در زنجير پيچيده بود,


    اما پدر, با آن چشمان سبز شمالي



    نزدهمين سالگرد شهادت رهبر شهيد بابه مزاري را به تمامي هواداران آن بزرگمرد تاريخ وطن وعدالتخواهان تسليت مي گويم
    بسيارمتاسفم که به اثر کسالت جسمي و فشار هاي روحي ناشي آن، نتوانستم به اين مناسبت حتي يک مقاله کوتاه تهيه وتدوين نمايم .واز چندين عنواني که در ذهن داشتم فرصت نشد يکي را کامل نموده در اختيار علاقه مندان موضوع قرار دهم. از اين بابت از همه عزيزان معذرت مي خواهم که نتوانستم دينم را در برابربابه مزاري و ديگر ياران سفر کرده انجام دهم.
    خشکيدن يک درخت پيرکنارباغ وازبارافتادن آن،درحال که که صدها وهزاران درخت جوان و مثمر …

    ادامه مطلب

    زندگي نامهء کامل رهبر شهيد کليک کنيد

    بخش اول اشعار در رثايي رهبر شهيد کليک کنيد

    بخش دوم اشعار در رثايي رهبر شهيد کليک کنيد

    بخش سوم اشعار در رثايي رهبر شهيد کليک کنيد

    ديدگاه ها در باره ء رثايي شهيد کليک کنيد


    من در اينجا ميگويم که من هيچ منافعي غير از منافع شما مردم ندارم . اگر من ميخواستم که روي منافع شخصي خود فکر کنم ، در اين دو سال و هشت ماه هم در کنار شما نمي نشستم (تکبير مردم )

    و اين را براي شما اطمنان ميدهم که کمک و ياري از خداست و ما به اين خاطر پرگويي نمي کنيم ،به اميد شما و رحمت الهي ، از خدا هيچ وقت نخواسته ام که من بدون شما ، به جايي بروم تا جان خود را نجات دهم و شما را در معرکه تنها بگذارم ، نه ، اين را از خدا نخواسته ام (تکبير مردم) خواسته ام که در کنار شما ، خونم اينجا بريزد و در بين شما کشته شوم (تکبير مردم) و خارج از کنار شما ،زنده کي برايم هيچ ارزشي ندارد .

    )

    mazari

    تصوير ديگري از شهيد مزاري رهبر فقيد حزب وحدت اسلامي افغانستان

    +
    استاد شهيد عبدالعلي مزاري فرزند حاجي خداد داد در سال 1326 هجري شمسي ، درقريه نانوايي ولسوالي چهارکنت از توابع ولايت بلخ باستان ؛ در يک خانواده متدين وزراعت پيشه ديده به جهان هستي گشود . استاد مزاري تحصيلات اوليه و ابتدائيه اش را درمدرسه زادگاهش تکميل کرد و در دنيايي از محروميت و فقر ، با دردها و رنجهاي مردمش آشنا شد . درهمان مدرسه بود که علامه شهيد سيد اسماعيل بلخي را ملاقات نمود و از آن به بعد نشست ها و ملاقاتهايي زيادي را تا آخرين سال هاي زندگي شهيد بلخي ، ميان اين دو آيينه دار همت ها و هدايت ها ، تکرار شد . مزاري بزرگ از روح شوريده اي آن خورشيد شعر و شمع درد ، شعله ها گرفت و شررها آموخت و به طوفان وتلاطم پيوست !
    دوره مبارزه
    خوي عدالت خواهي و مبارزه عليه ظلم و استبداد از همان آوان طفوليت در وجود شهيد مزاري نهفته بود ، اما درحقيقت ميتوان گفت که دوره مبارزه شهيد مزاري از دوران عسکري ، که از سال 1348 الي سال 1350 درپکتيا سپري کرد و به تنبيه گاه عسکران سرکش و متمرد معروف بود ، آغازشد. مزاري عزيز در اين برزخ شکنجه و زجر ، روح بزرگش پخته و آبديده شد و بعد از دوران عسکري ، براي پيشبرد اين هدف والا ( مبارزه باظم وستم ) مجدداً به ادامه تحصيل پرداخت اما احساس کرد که مدارس محل ، ديگر پاسخگوي روح تشنه و روان شيفته و شگفته اش نيست و ناچار خود را از آغوش يار و ديار برکند و دل به دست هجرت داد و دربهار 1351 با اخذ پاسپورت ، به نجف اشرف رهسپارشد و با زيارت عتبات عاليات و بررسي اوضاع علمي وسياسي حوزات عراق ، به ايران رفت و با اقامه درقم ، تاسال 1355 با جديت و تلاش ، طي پنجسال ، دروس سطح حوزه را به پايان رساند!

    سلام عليکم


    نسازيم

    بلکه تلاش کنيم آن را خوب بسازيم...



    http://www.ravvan.com/PooyaSoftPublisher/Storage/Images/20130817113045cb-577386_551338044896435_408554013_n.jpg









    برار يا خوارگل
    اول اميه که مه سيد نيستم
    نوشته تو مره به ياد گپاي غلامحسين آزادي ده اسطوره شکسته انداخت که گفته: طرفداراي مزاري هرکسي که مزاري ره قبول نداشته باشد، ميگويند سيد است چون خود او هم مثل اينکه متهم شده به سيدي
    دوم ايه که نوشته اي تو قرباني پشتونايي و مزاري درسي به پشتونا داد که ...
    مزاري با تاجيک و ازبک و سيد و اسماعيليه و آزره جنگ کد و به دامن گلبدين صاحب و طالبان پناه برد و تپه اسکاد ره به گلبدين و غرب کابل ره به طالبا داد
    تنها با اتحاد جنگيد که چند برابرشي با تاجيک جنک کرد و با اتحاد ام بخاطر اي مي جنگيد که ده کنار تاجيک بود.
    سگ زرد برار شغاله ، گلبدين و طالبان ام پشتون بودند مگه گلبدين بهتر از اتحاد بود؟ مگه طالبان بهتر از اتحاد بود؟ چره به دامن اونا پناه برد؟ مگه فاشيزم تر از طالبا و گلبدين پيدا ميشه
    اگه جنايتاي مزاري و وندي ها نبود، کي مردم شريف و مظلوم آزره به وحشيگري و دزدي و جنايت و ... متهم مي شد وقتي ده تمام تاريخ کشته شده و اموال شان دزديده شده و به غارت رفته
    فکر موکوني فيلم کابل اکسپرس و مقاله دايره المعارف چره نوشته شدند؟


    برار گل

    انصاف نيست از جنايتکاراي قبايل ديگه نام ببري از جنايتکا ما نام نبري اگه جنايت بده که از جنايتکار ماهم بده

    اگه شما ده بين ازي جانيا مزاري جنايتکار ره هم جا مي دادي هم انصافت معلوم مي شد و هم امي که از يک جاني بيزاري کرده بودي

    اگه ما خودما قبول نکنيم و اي جاني ره معرفي نکنيم ، اقوام ديگه فيلمهايي مثل کابل اکسپرس مي سازند و در دايره المعارف هاي خود کل قوم آزره ره شريک جنايات رهبر و خداي وندها معرفي مي کنند

    براي توضيحات بيشتر به وبلاگ ما مراجعه کن

    + شهيد مزاري 


    سلام برارجان

    وبلاگ قشنگي داري

    اگر به منم سري بزني ممنون مشم